[وقتی تو جواب* میدهی،
دانه*دانه* اشک*هایمان* را پاک* میکنی
و یکی یکی غصه*ها را از دلمان* برمیداری
گره* تک*تک* بغض*هایمان* را باز میکنی
و دل* شکسته*مان* را بند میزنی
سنگینی ها را برمیداری
و جایش* سبکی میگذاری و راحتی؛
بیشتر از تلاشمان* خوشبختی میدهی
و بیشتر از حجم لب*هایخواب*هایمان* را تعبیر میکنی
و دعاهایمان* را مستجاب*
آرزوهایمان* را برآورده می کنی؛
قهرها را آشتی میدهی
و سخت*ها را آسان
تلخ*ها را شیرین* میکنی
و دردها را درمان
ناامیدی ها، همه امید میشود
و سیاهی*ها سفید سفید …
خدایا این روزا خیلی درمانده ام
خدایا دلم با تلنگر کوچیک میشکنه
خدایا احساس تنهایی خیلی بده
خدایا فقط دوست دارم اسمتو صدا کنم...خدایــــــــــــــــ ــــــــا
دیگر تمام حسم تبدیل به احساس شد
خدایــــــــــــــا تموم رنجهام تبدیل به گل یاس شد
خدایــــــــــــــــا انقدر زیر بارون نشستم
اخر اسمونم از حال من باخبر شد
احساسمو دوباره زنده کن
تا با تموم لب ها تورا صدا بزنم
چه احساس داشته باشم چه نداشته باشم
خدایــــــــــــــــــا این برایم افتخار است که تورا دارم...خدایـــــــــــــــ ــــــــا
دوستان تو این تاپیک شعرایی که واسه خداست ! رو بزارید
این تاپیک واسه درد و دل : http://forum.konkur.in/thread2436-15.html
الهی!
من نه آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد، نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم، چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی!!
خدیا انقدر بزرگ نیستم که بخواهم جهان را ویرایش کنم
ولی انقدر احساس دارم که بتونم با تموم وجودم ازت بخوای منـــــــــــــــــــــــ و از رو زمین برداری
خدایا
.
..
...
....
.....
......
.......
......
.....
....
...
..
.
تنهام نزار!
گفتم غم تو دارم....
گفتا چشت درآید ..............
2 تا پست قبلی من گفتم اینجا شعرایی که درباره خداست بزارید درد و دل با خدا تاپیکش جداست
نوشته اصلی توسط mazi74
کی حرف منو گوش میکنه اخه
بیچاره من.gif "Yahoo (2)")
مناجات
دستم را بگیر
دارم به یادت....
....................
....................
....................
....................
....................
....................
...................می افتم!
سینا به منش
وقتی از غربت ایام دلـــــم میگیرد
مرغ امید من از شدت غم میمیرد
دل به رویای خوش خاطره ها میبندم
بازهم خاطر تو دســت مرا میگیرد
کوله بارم بر دوش، سفری باید رفت،
سفری بی همراه،
گم شدن تا ته تنهایی محض،
یار تنهایی من با من گفت:
هر کجا لرزیدی،
از سفرترسیدی،
تو بگو، از ته دل
من خدا را دارم...
خدایا صدایم کن از کوچه بی کسی
رهایم کـن از کنج دلـــــــــــــواپسی
مـرا بـا تـمـام غلطهــــای املایی ام
بـبـخـش و بخـوان متـن انشا ئی ام
مبــــــادا که باران رحمت دریغم کنی
بـه نـاپاکی و کنج عزلت رفیقــم کنی
مـن اینــجـــا به درد خــودم عاشـقـم
نـــشــایـد به عشقـت کنــی لایـقــم ....
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)
LinkBack URL
About LinkBacks
پاسخ با نقل قول
.gif "Yahoo (94)")
