خاطرات دوران دانشجویی

[Hadis73]

سلام سلام
این تاپیک رو زدم که هر کس ازخاطرات دوران دانشجویی و تجربه هاش بنویسه
انواع خاطرات خوابگاهی دانشگاهی عاشقانه و....
بفرمایید!

[After4Ever]

بدترین خاطره رو میشه خاطره عاشقی بگی ...
شاید بدترین خاطره ی عمرم...

[مملی تن ها]

یادش بخیر یادم میاد یک روز تو راه دانشگاه با رفیقام داشتیم صحبت میکردیم همه تو ماشین من بودن منم رانندگی میکردم ...صبر کنید ببینم من که رانندگی بلد نیستم ماشین هم که ندارم بعد تازه دانشگاه هم که نمیرم چی شدددد؟؟؟ فکر کنم داستان قاطی شد...اره داشتم میگفتم تو اتوبوس بودیم داشتیم میرفتیم دانشگاه راهزنا حمله کردن به نصف مردم تجاوز کردن نصف مردم رو هم کشتن خیلی ادمای بی انصافی بودن من رو هم کشتن...ای بابا بازم جور در نیومد خلاصه خدا یه کاری کن من امسال اون دانشگاهی که میخوام قبول شم بعدا میام با هم حساب میکنیم دمت گرم نوکرتم

[Hadis73]

بدترین خاطره رو میشه خاطره عاشقی بگی ...
شاید بدترین خاطره ی عمرم...

یکی از دوستانمون هست چهارساله با همکلاسیش دوسته الان ترم آخره انقدر می ترسیم خانواده شون نذارن ازدواج کنن... یعنی نابود میشه دوستمون...پسره تهرانیه دختره مشهدی
واقعا عاشقی تیر توی قلبه

[Hadis73]

یادش بخیر یادم میاد یک روز تو راه دانشگاه با رفیقام داشتیم صحبت میکردیم همه تو ماشین من بودن منم رانندگی میکردم ...صبر کنید ببینم من که رانندگی بلد نیستم ماشین هم که ندارم بعد تازه دانشگاه هم که نمیرم چی شدددد؟؟؟ فکر کنم داستان قاطی شد...اره داشتم میگفتم تو اتوبوس بودیم داشتیم میرفتیم دانشگاه راهزنا حمله کردن به نصف مردم تجاوز کردن نصف مردم رو هم کشتن خیلی ادمای بی انصافی بودن من رو هم کشتن...ای بابا بازم جور در نیومد خلاصه خدا یه کاری کن من امسال اون دانشگاهی که میخوام قبول شم بعدا میام با هم حساب میکنیم دمت گرم نوکرتم

موفق باشید

[Hadis73]

یه روز با بچه ها تو اتاق بودیم می خواستن ورق بازی کنن یکی از بچه ها اومد بگه هفت خبیث اشتباهی گفت هفت کثیف
گفتم هفت کثیف نه ، هفت نجس
از اون ور یکی دیگه گفت نه بابا هفت کثافت بی شعور

[Hadis73]

سر کلاس نگارش 2 بودیم دکتر قرشی داشت حضور غیاب می کرد گفت خسروی هیچ کس جواب نداد باز گفت خسروی کسی جواب نداد باز گفت خسروی ، آخر گفت خسروی نداریم؟ یکی از پسرا گفت داشتیم تموم کردیم

[Hadis73]

سر کلاس ادبیات عمومی بودیم استاد شعرو گفت یکی از پسرا بخونا
پسره غلیظ حس گرفت :

شب تاریک و سنگستان و من مســــــــــــــــت

از اون ور یکی از دیگه از پسرا برگشت گفت : بی شعور !

حالا ما داشتیم می خندیدیم که پسرا چرا به خودشون تیکه میندازن خودشونو سوژه می کنن!

[Hossein.A]

سر کلاس ادبیات عمومی بودیم استاد شعرو گفت یکی از پسرا بخونا
پسره غلیظ حس گرفت :
شب تاریک و سنگستان و من مســــــــــــــــت
از اون ور یکی از دیگه از پسرا برگشت گفت : بی شعور !
حالا ما داشتیم می خندیدیم که پسرا چرا به خودشون تیکه میندازن خودشونو سوژه می کنن!

در مورد اینکه گفت بی ش.ع.و.ر خب حرفی ندارم . چون واقعا نفهمیدم دلیل این حرف چیه !

پسرا 2 نوعن !
1 . اونایی که جلو جنس مخالف رفیقشونو میبرن بالا
2 . اونایی که جلو جنس مخالف رفیقشونو میزنن زمین

مورد دوم بر این باورن یکی از راههای خودشیرینی کردن و بامزه شدن جلو جنس مخالف این راهه که رفیقشونو مسخره کنن و بخندن !
احساس بزرگی میکنن

از این قبیل ادما همه جا هست ! دلیلشم رابطه نداشتن با جنس مخالفه

[Maximus]

یادش بخیر
ما یکی از درسای عمومی با بچه های تربیت بدنی داشتیم
یادمه همشون یه جا سرکلاس میومدند
با کوله پشتی و هدفون تو گوششون و با یه ژست خاصی راه میرفتند
فک میکردند الان قراره برن نیوکمپ بازی کنند اما بچه های باحالی بودند

[saj8jad]

یه روز با بچه ها تو اتاق بودیم می خواستن ورق بازی کنن یکی از بچه ها اومد بگه هفت خبیث اشتباهی گفت هفت کثیف
گفتم هفت کثیف نه ، هفت نجس
از اون ور یکی دیگه گفت نه بابا هفت کثافت بی شعور

ورق بازی اونم تو خوابگاه دخترونه

خخخ هفت کثیف

[negar~]

ورق بازی اونم تو خوابگاه دخترونه

خخخ هفت کثیف

خودت ورق بازی اونم تو خوابگاه دخترونه
بیتربیت
مگه ما دل نداریم؟؟

[GUST]

بزودی خاطراتم در اینجا قرار میگیرد

[saj8jad]

خودت ورق بازی اونم تو خوابگاه دخترونه
بیتربیت
مگه ما دل نداریم؟؟

خوش باشی آبجی

[Hossein.A]

سر کلاس ادبیات بودیم . یکی یکی بچه ها باید میرفتن شعر میخوندن .
یکی از خانوما پا شد رفت . بعدش گفت استاد میشه من پشتم به بچه ها باشه خجالت میکشم .

یهو یکی از دوستان گفت : سیم خاردار پشت و رو نداره . راحت باش !
دختره ناراحت شد . میخواست از کلاس بزاره بره بیرون .
استادم معطل نکرد گفت : دوست عزیز اِسکاج هم همین حالت رو داره . برو درستو حذف کن !