اسم تاپیکو بزارید ورق بازی
اسم تاپیکو بزارید ورق بازی
پای دوست داشتنت ایستادهام...
مثلِ درختِ کاج
روبروی پاییز...
ویرایش توسط Dayi javad : 16 تیر 1395 در ساعت 23:40
یادش بخیر امتحان بیوشیمی بودهیچی نخونده بودیم وبایدشب زنده داری میکردیم وقت نداشتیم غذادرست کنیم نون وپفک خوردیم!
خاطره دوسم
میگفت دزد اومد یهووو کیفمو گرفت که بزنه من ازین طرف میکشیدم این کیف و اون ازون طرف مهلتم نمیداد بگم اقوو ولش کن هیچی توش نیس جز جزوه کلی براشون زحمت کشیدم با بدبختی نوشتم ...تا اینک موفق شده بود اقا دزدا رو فراری بده و کیف و سالم به خونه برسونه خخخ
اینو دیدم یادش افتادم
منم خیلی دوس داشتم از خاطراتم بگم که یهو دیدم من توی خوابگاه نبودم که. ولی یه دوستی دارم که اونم توی خوابگاه نبود اصلا
کسی داریم اینجا از دانشگاه علوم پزشکی زاهدان؟
دانشگاهش چطوریه؟ زاهدان چی؟
اونقدا اصن بیرون میره ادم که شهر ملاک مهمی باشه؟
استاداش چی؟
سفر جاده رو دیدنه، سفر رسیدن نیست.
زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست
ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها
له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع
خوب ولی اشتباه
دیروز یه توییتی خوندم خالی از لطف نیست اینجا بفرستم شما ها هم فیض ببرید
روز اول به ما گفتن بری دانشگاه انگار وارد یه دنیای دیگه ای میشه داف میاد از همه رنگ
رابطه رو با رابطه روشن میکنی مخ استاد رو میزنی
استاد یار رو میبری خونه
اما باید بگم سخت در اشتباهید
روز اولی که رفتم دانشگاه دانشجوها بد نگاهم میکردن یکی شون بهم گفت داداش چرا رو لباست نوشته دبیرستان شهید مطهری؟
من واقعا معنی این حرفشو نفهمیدم
اون یکی میگفت چرا شلوارتو کردی تو جورابت
حتی وقتایی که به رسم ادب از استاد اجازه میگرفتم تا تغذیه بخورم بازم بهم میخندیدن
مگه چه اشکالی داره به استاد بگم(خانوم اجازه)؟
مگه برا تربیت و تعلُم نیومدیم دانشگاه ؟
هنوز یادم نرفته نگاه هاشون رو وقتی روز اول گفتم اقا اجازه اگه میشه ما مبصر بشیم
اما وقتایی هم بود که من تعجب کنم
سر درس تربیت بدنی همه مثل همیشه میومدن!!
مگه نباید لباس فوتبالی بپوشیم ؟
من حتی توپ سه لایه هم با خودم میاوردم که نگن بهت توپ نمیدیم بهله آقاجان بِچه مِشَد باخت نمیده
تو کل ترم حتی یه بار هم مارو نبردن حیاط فوتبال بزنیم اینم از کم کاری دانشگاهمون بود
چرا وقتی خانوم قاسمی برای جزوه گرفتن بهم پیام داد
وقتی بهش گفتم شما به من تمایل دارید که ایموجی قلب میدین ناراحت شد؟
من تو ذهنم با تو ماه عسل هم رفته بودم خانوم قاسمی
حتی عکس پروفایل واتساپت رو به مادرم نشون دادم پسند کرده بود
حالا بماند که پروفایلت عکس یه گل بود
بمیری تو سامی بمیری که از دانشگاهم شانس نیاوردی
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)