خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 2 از 62 نخستنخست 12312 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 16 به 30 از 925
    1. Top | #16
      کاربر باسابقه

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      اعتراف میکنم که خودکار داداشمو کش رفتم بعد بش گفتم من کش نرفتم=))
      I love all the stars in the sky, but they are nothing compared to the ones in your eyes

      Hesam

    2. Top | #17
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      اعتراف میکنم اعصابم خورد شد کشیدم تو دهن رفیقم وگرنه نمیزدم اصلن
      هر شـــــب... دلم دریــــای آتیـــــشه
      از این بدتر مگه میـــــــــــــــــــــشه ؟؟
      حــــال هیچکی تو دنـــــــــــــــــــــــ یا
      بدتر از حـــــال مــــــــن نــــــــــیست
      درد رو زمین، بدتر از همیــــــــــــــــن
      درد تنها شدن نیســــــت..............

    3. Top | #18
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.karaj نمایش پست ها
      1)امتحان ورزش داشتم...ماه رمضون بود...کلاس سوم دبستان..امتحان دو داشتیم...از شانس خوب من همه به جز من روزه خور بودن تو کلاسمون...
      وقتی امتحان دادم داشتم میمردم...یواشکی رفتم آب خوردم...
      :yahoo (2):
      خخخ ایول این اعتراف قشنگی بود دمت گرم
      هر شـــــب... دلم دریــــای آتیـــــشه
      از این بدتر مگه میـــــــــــــــــــــشه ؟؟
      حــــال هیچکی تو دنـــــــــــــــــــــــ یا
      بدتر از حـــــال مــــــــن نــــــــــیست
      درد رو زمین، بدتر از همیــــــــــــــــن
      درد تنها شدن نیســــــت..............

    4. Top | #19
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      هرچی فکر میکنم اعتراف یادم نمیاد هر کاری کردم یه روز نشده گندش بالا اومده. ، دستم رو شده...
      شانس نیس که سنگ پا س
      سر صبح یه نخ سیگار تا چشما باز شد ...
      روی میز تیکت با پول نقد و پاسپورت
      یه کبریت، یه بنزین، یه رویا، یه خونه
      یه کوله خاطره که باید جا بمونه...





    5. Top | #20
      کاربر باسابقه

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      عاشق شدم !


      البته نه اون مدلی که فک کنیدااااا !!! جذب ی شخصیت شدم !!!:yahoo (4):
      تو همه چیت تکمیله !

      منم میکنم فقط به آدمای "تک" پیله !



      ویرایش توسط nitah : 27 بهمن 1393 در ساعت 03:14

    6. Top | #21
      کاربر باسابقه
      مدیر برتر

      نمایش مشخصات
      اعتراف میکنم که اعترافی یادم نمیاد که بخوام اون اعتراف رو براتون اعتراف کنم:yahoo (4):

    7. Top | #22
      کاربر فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      هر گونه عوارض قلبی بعد از خوندن اعتراف من به گردن خودتونه ))

      اعتراف می کنم دوم دبیرستان که بودم بعد پیدا کردن کارت

      واکسیناسیون پسر همسایمون که واسه روز قبل بود زنگ زدم

      خونشون گفتم آقای احسان...؟16 ساله؟نام پدر....؟هستید؟

      دیروز واکسن سرخک-سرخجه زدید؟با تعجب گفت بله!منم گفتم

       اشتباه شده واکسنی که دیروز زدید تا 72 ساعت دیگه باعث بروز

      علایمی می شه که باید تحت مراقبت باشید مثل حمله های

       قلبی یا تنفسی!طرف از ترس از حال رفت و نیم ساعت بعد

       با آمبولانس بردنش بیمارستان هنوزم عذاب وجدان دارم

    8. Top | #23
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      اعتراف میکنم بجای دوستم:yahoo (21):
      ترم یک با بچه ها تو بوفه نشسته بودیم تا کلاسمون شروع بشه
      یکی از بچه ها با صدای رسا بهم گفت عزززززززززززززززززززززززز ززیزم
      گفتم جانم؟
      گفت من فکر میکردم خیلی ادم مزخرفی هستی

      کل بچه ها ترکیدن از خنده
      بعدش گفت نه جدی میگم اما الان که شناختمت فهمیدم خیلی جیگری!!!!!!!!!!!!!
      یک نیست بگه خانوم محترم نخواستیم تعریف کنی,زدی با دیوار یکی کردی ما رو
      حیف اون جانم که بهش گفتم

    9. Top | #24
      کاربر اخراجی

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      اعتراف میکنم،
      با بروبچ رفتیم به یه روستایی ، یه کال بزرگ، با هرچی توش بود، آتیش زدیم

      پ . ن : حالا نمیدونم بعضی از شماها به کال چی میگید !! یه گودال خـــــــــیلی بزرگ !! اونی که ما آتیشش زدیم چیزی در حدود حداقل سه چهار متر عرض داشت و فکر کنم یه 17 متر هم طولش !! (همون کاریز هم میگن)

      جهنمی شد


    10. Top | #25
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      امروز یه کار خیعلی باحال کردم میخوام اعتراف کنم...
      پدر روحانی کجاست که گناهمو ببخشه؟؟؟
      .....................................
      یه برادرزاده دارم 20 اسفند تازه سه سالش میشه.
      امروز اومده بودن خونمون باباش براش یه ماشین کنترلی باحال خریده بود که دیدمش اینجوری شدم
      بعد ازش خواستم بزاره منم بازی کنم :troll (16): ولی نامرد اجازه نداد بهش دست بزنم.:troll (21):
      منم سرشو گرم کردم و دزدکی ماشیونو تو کمدم قایم کردم و به کل یادش رفت...
      الان که رفته خونه خودشون دارم باهاش بازی میکنم خیعلی باحاله لا.مصب.
      چرخ یک گاری در حسرت واماندن اسب
      اسب درحسرت خوابیدن گاریچی
      ومرد گاریچی در حسرت مرگ




    11. Top | #26
      کاربر نیمه فعال

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      اعتراف میکنم فردا امتحان هندسه2 دارم هیچیم نخوندم

      - - - - - - پست ادغام شده - - - - - -

      اعتراف میکنم فردا امتحان هندسه2 دارم هیچیم نخوندم

    12. Top | #27
      کاربر انجمن

      Sheytani
      نمایش مشخصات
      [QUOTE=:کمدین:;372414]امروز یه کار خیعلی باحال کردم میخوام اعتراف کنم...
      پدر روحانی کجاست که گناهمو ببخشه؟؟؟
      .....................................
      یه برادرزاده دارم 20 اسفند تازه سه سالش میشه.
      امروز اومده بودن خونمون باباش براش یه ماشین کنترلی باحال خریده بود که دیدمش اینجوری شدم
      بعد ازش خواستم بزاره منم بازی کنم :troll (16): ولی نامرد اجازه نداد بهش دست بزنم.:troll (21):
      منم سرشو گرم کردم و دزدکی ماشیونو تو کمدم قایم کردم و به کل یادش رفت...
      الان که رفته خونه خودشون دارم باهاش بازی میکنم خیعلی باحاله لا.مصب.
      [/QUO
      حالا خوبه بچه داداشت یادش رفته بچه ابجی ما هشت ماهشه هنو بلدنی را بره ماشینشو ازش به زور گرفتم بعدنیم ساعت که بغلش کردم با یه دندون نیمه دراومدش همچین گازم گرفت شونم سوراخ شد
      بعد باباش میگه الهی داییت قربونت بره که چیز جدید یاد گرفتی
      :troll (15):
      so Give Me A Smile

    13. Top | #28
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      [QUOTE=khashmshab;372952]
      نقل قول نوشته اصلی توسط :کمدین: نمایش پست ها
      امروز یه کار خیعلی باحال کردم میخوام اعتراف کنم...
      پدر روحانی کجاست که گناهمو ببخشه؟؟؟
      .....................................
      یه برادرزاده دارم 20 اسفند تازه سه سالش میشه.
      امروز اومده بودن خونمون باباش براش یه ماشین کنترلی باحال خریده بود که دیدمش اینجوری شدم
      بعد ازش خواستم بزاره منم بازی کنم :troll (16): ولی نامرد اجازه نداد بهش دست بزنم.:troll (21):
      منم سرشو گرم کردم و دزدکی ماشیونو تو کمدم قایم کردم و به کل یادش رفت...
      الان که رفته خونه خودشون دارم باهاش بازی میکنم خیعلی باحاله لا.مصب.
      [/QUO
      حالا خوبه بچه داداشت یادش رفته بچه ابجی ما هشت ماهشه هنو بلدنی را بره ماشینشو ازش به زور گرفتم بعدنیم ساعت که بغلش کردم با یه دندون نیمه دراومدش همچین گازم گرفت شونم سوراخ شد
      بعد باباش میگه الهی داییت قربونت بره که چیز جدید یاد گرفتی
      :troll (15):
      داداش یکی دو بار جلو چشم باباش پاهای بچه رو بگیر از زمین بلندش کن جوری که قلبش بیاد تو دهنش اونوقت حساب کار دستشون میاد.
      خخخخخخخ
      چرخ یک گاری در حسرت واماندن اسب
      اسب درحسرت خوابیدن گاریچی
      ومرد گاریچی در حسرت مرگ




    14. Top | #29
      کاربر نیمه فعال

      Halam-Bade
      نمایش مشخصات
      زندگی بی مکث جریان داره....

    15. Top | #30
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      اعتراف نمی کنم
      چون بنظرم هیچوخ نباید اشتباهاتو برا بقیه بگی...
      آیا تو چنان که می نمایی ​، تنگی!

    صفحه 2 از 62 نخستنخست 12312 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن