اعتراف میکنم که خودکار داداشمو کش رفتم بعد بش گفتم من کش نرفتم=))
اعتراف میکنم که خودکار داداشمو کش رفتم بعد بش گفتم من کش نرفتم=))
I love all the stars in the sky, but they are nothing compared to the ones in your eyes
Hesam
اعتراف میکنم اعصابم خورد شد کشیدم تو دهن رفیقم وگرنه نمیزدم اصلن
هر شـــــب... دلم دریــــای آتیـــــشه
از این بدتر مگه میـــــــــــــــــــــشه ؟؟
حــــال هیچکی تو دنـــــــــــــــــــــــ یا
بدتر از حـــــال مــــــــن نــــــــــیست
درد رو زمین، بدتر از همیــــــــــــــــن
درد تنها شدن نیســــــت..............
هر شـــــب... دلم دریــــای آتیـــــشه
از این بدتر مگه میـــــــــــــــــــــشه ؟؟
حــــال هیچکی تو دنـــــــــــــــــــــــ یا
بدتر از حـــــال مــــــــن نــــــــــیست
درد رو زمین، بدتر از همیــــــــــــــــن
درد تنها شدن نیســــــت..............
هرچی فکر میکنم اعتراف یادم نمیاد هر کاری کردم یه روز نشده گندش بالا اومده. ، دستم رو شده...
شانس نیس که سنگ پا س
سر صبح یه نخ سیگار تا چشما باز شد ...
روی میز تیکت با پول نقد و پاسپورت
یه کبریت، یه بنزین، یه رویا، یه خونه
یه کوله خاطره که باید جا بمونه...
عاشق شدم !
البته نه اون مدلی که فک کنیدااااا !!! جذب ی شخصیت شدم !!!:yahoo (4):
تو همه چیت تکمیله !
منم میکنم فقط به آدمای "تک" پیله !
ویرایش توسط nitah : 27 بهمن 1393 در ساعت 03:14
هر گونه عوارض قلبی بعد از خوندن اعتراف من به گردن خودتونه ))
اعتراف می کنم دوم دبیرستان که بودم بعد پیدا کردن کارت
واکسیناسیون پسر همسایمون که واسه روز قبل بود زنگ زدم
خونشون گفتم آقای احسان...؟16 ساله؟نام پدر....؟هستید؟
دیروز واکسن سرخک-سرخجه زدید؟با تعجب گفت بله!منم گفتم
اشتباه شده واکسنی که دیروز زدید تا 72 ساعت دیگه باعث بروز
علایمی می شه که باید تحت مراقبت باشید مثل حمله های
قلبی یا تنفسی!طرف از ترس از حال رفت و نیم ساعت بعد
با آمبولانس بردنش بیمارستان هنوزم عذاب وجدان دارم
اعتراف میکنم بجای دوستم:yahoo (21):
ترم یک با بچه ها تو بوفه نشسته بودیم تا کلاسمون شروع بشه
یکی از بچه ها با صدای رسا بهم گفت عزززززززززززززززززززززززز ززیزم
گفتم جانم؟
گفت من فکر میکردم خیلی ادم مزخرفی هستی
کل بچه ها ترکیدن از خنده
بعدش گفت نه جدی میگم اما الان که شناختمت فهمیدم خیلی جیگری!!!!!!!!!!!!!
یک نیست بگه خانوم محترم نخواستیم تعریف کنی,زدی با دیوار یکی کردی ما رو
حیف اون جانم که بهش گفتم
اعتراف میکنم،
با بروبچ رفتیم به یه روستایی ، یه کال بزرگ، با هرچی توش بود، آتیش زدیم
پ . ن : حالا نمیدونم بعضی از شماها به کال چی میگید !! یه گودال خـــــــــیلی بزرگ !! اونی که ما آتیشش زدیم چیزی در حدود حداقل سه چهار متر عرض داشت و فکر کنم یه 17 متر هم طولش !! (همون کاریز هم میگن)
جهنمی شد
امروز یه کار خیعلی باحال کردم میخوام اعتراف کنم...
پدر روحانی کجاست که گناهمو ببخشه؟؟؟
.....................................
یه برادرزاده دارم 20 اسفند تازه سه سالش میشه.
امروز اومده بودن خونمون باباش براش یه ماشین کنترلی باحال خریده بود که دیدمش اینجوری شدم
بعد ازش خواستم بزاره منم بازی کنم :troll (16): ولی نامرد اجازه نداد بهش دست بزنم.:troll (21):
منم سرشو گرم کردم و دزدکی ماشیونو تو کمدم قایم کردم و به کل یادش رفت...
الان که رفته خونه خودشون دارم باهاش بازی میکنم خیعلی باحاله لا.مصب.
چرخ یک گاری در حسرت واماندن اسب
اسب درحسرت خوابیدن گاریچی
ومرد گاریچی در حسرت مرگ
اعتراف میکنم فردا امتحان هندسه2 دارم هیچیم نخوندم
- - - - - - پست ادغام شده - - - - - -
اعتراف میکنم فردا امتحان هندسه2 دارم هیچیم نخوندم
[QUOTE=:کمدین:;372414]امروز یه کار خیعلی باحال کردم میخوام اعتراف کنم...
پدر روحانی کجاست که گناهمو ببخشه؟؟؟
.....................................
یه برادرزاده دارم 20 اسفند تازه سه سالش میشه.
امروز اومده بودن خونمون باباش براش یه ماشین کنترلی باحال خریده بود که دیدمش اینجوری شدم
بعد ازش خواستم بزاره منم بازی کنم :troll (16): ولی نامرد اجازه نداد بهش دست بزنم.:troll (21):
منم سرشو گرم کردم و دزدکی ماشیونو تو کمدم قایم کردم و به کل یادش رفت...
الان که رفته خونه خودشون دارم باهاش بازی میکنم خیعلی باحاله لا.مصب.[/QUO
حالا خوبه بچه داداشت یادش رفته بچه ابجی ما هشت ماهشه هنو بلدنی را بره ماشینشو ازش به زور گرفتم بعدنیم ساعت که بغلش کردم با یه دندون نیمه دراومدش همچین گازم گرفت شونم سوراخ شد
بعد باباش میگه الهی داییت قربونت بره که چیز جدید یاد گرفتی:troll (15):
so Give Me A Smile
چرخ یک گاری در حسرت واماندن اسب
اسب درحسرت خوابیدن گاریچی
ومرد گاریچی در حسرت مرگ
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)