خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 18
    1. Top | #1
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات

      آخرین سخنرانی " استیون جابـــز " ، فایل صوتی انگیزشی فوق العاده

      بنام خدا
      با سلام به همه عزیزان
      این فایل صوتی آخرین سخنرانی استیون جابز قبل از مرگش است که سه داستان مهم از زندگی اش را برای فارق التحصیلان دانشگاهی عنوان میکند.
      steve.gif
      درضمن ترجمه فارسی شده و حتما دانلود کنید و گوش کنید.
      ♥ امیدوارم مفید باشه ♥
      لینک دانلود - 3 مگابایت


      نه یک احساساتی هست، یک چیزهایی هست که نمی شود به دیگری فهماند، نمی شود گفت، آدم را مسخره می کنند، هر کسی مطابق افکار خودش دیگری را قضاوت می‌کند
      ویرایش توسط AMIRREZA_RAHMANI : 11 دی 1394 در ساعت 23:30

    2. Top | #2
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      مرسی امیررضا


    3. Top | #3
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      قسمتی ار وصیت نامه ادوارد ادیش ، یکی از بزرگترین تاجران امریکایی در سن 76 سالگی


      من ادوارد ادیش هستم که برای شما می نویسم ، یکی از بزرگترین تاجران امریکایی با سرمایه ای هنگفت و حساب بانکی که گاهی خودم هم در شمردن صفرهای مقابل ارقامش گیج می شوم ! دارای شم اقتصادی بسیار بالا که گویا همواره به وجودم وحی می شود چه چیز را معامله کنم تا بیشترین سود از آن من شود ، البته تنها شانس و هوش نبود من تحصیلات دانشگاهی بالایی هم داشتم که شک ندارم سهم موثری در موفقیتهای من داشت
      یادم هست وقتی بیست ساله بودم خیال می کردم اگر روزی به یک چهلم سرمایه فعلیم برسم خوشبخترین و موفقترین مرد دنیا خواهم بود و عجیب است که حالا با داشتن سرمایه ای چهل برابر بیشتر از آنچه فکر می کردم باز از این حس زندگی بخش در وجودم خبری نیست
      من در سن 22 سالگی برای اولین بار عاشق شدم . راستش آنوقتها من تنها یک دانشجوی ساده بودم که شغلی و در نتیجه حقوقی هم نداشتم . بعضی وقتها با تمام وجود هوس می کردم برای دختر موردعلاقه ام هدیه ای ارزشمند بگیرم تا عشقم را باور کند و کاش آن روزها کسی بود به من می گفت که راه ابراز عشق خرید کردن نیست که اگر بود محل ابراز عشق دلباخته ترین عاشق ها ، فروشگاهها می شد
      کسی چیزی نگفت و من چون هرگز نتوانستم هدیه ای ارزشمند بگیرم هرگز هم نتوانستم علاقه ام را به آن دختر ابراز کنم و او هم برای همیشه ترکم کرد . روز رفتنش قسم خوردم دیگر تا روزی که ثروتی به دست نیاوردم هرگز به دنبال عشقی هم نباشم و بلند هم بر سر قلبم فریاد کشیدم : هیس ، از امروز دگر ساکت باش و عجیب که قلبم تا همین امروز هم ساکت مانده است
      و زندگی جدید من آغاز شد …
      من با تمام جدیت شروع به اندوختن سرمایه کردم ، باید به خودم و تمام آدمها ثابت می کردم کسی هستم . شاید برای اثبات کسی بودن راههای دیگری هم بود که نمی دانم چرا آنوقتها به ذهن من نرسید ...
      دیگر حساب روزها و شبها از دستم رفته بود . روزها می گذشت ، جوانیم دور میشد و به جایش ثروت قدم به قدم به من نزدیکتر می شد ، راستش من تنها در پی ثروت نبودم ، دلم می خواست از ورای ثروت به آغوش شهرت هم دست یابم و اینگونه شد ، آنچنان اسم و رسمی پیدا کرده بودم که تمام آدمهای دوروبرم را وادار به احترام می کرد و من چه خوش خیال بودم ، خیال می کردم آنها دارند به من احترام می گذارند اما دریغ که احترام آنها به چیز دیگری بود .
      آن روزها آنقدر سرم شلوغ بود که اصلا وقت نمی کردم در گوشه ای از زنده ماندنم کمی زندگی هم بکنم!


      به هر جا می رسیدم باز راضی نمی شدم بیشتر می خواستم ، به هر پله که می رسیدم پله بالاتری هم بود و من بالاترش را می خواستم و اصلا فراموش کرده بودم اینجا که ایستادم همان بهشت آرزوهای دیروزم بود کمی در این بهشت بمانم ، لذتش را ببرم و بعد یله بعدی ، من فقظ شتاب رفتن داشتم حالا قرار بود کی و کجا به چه چیز برسم این را خودم هم نمی دانستم
      اوایل خیلی هم تنها نبودم ، آدمها ی زیادی بودند که دلشان می خواست به من نزدیکتر باشند ، خیلی هاشان برای آنچه که داشتم و یکی دو تا هم تنها برای خودم و افسوس و هزاران افسوس که من آن روزها آنقدر وقت نداشتم که این یکی دو نفر را از انبوه آدمهایی که احاطه ام کرده بودند پیدایشان کنم ، من هرگز پیدایشان نکردم و آنها هم برای همیشه گم شدند و درست ازروز گم شدن آنها تنهایی با تمام تلخیش بر سویم هجوم آورد .
      من روز به روز میان انبوه آدمها تنها و تنها تر میشدم و خنده دار و شاید گریه دارش اینجاست هیچ کس از تنهایی من خبر نداشت و شاید خیلیها هم زیر لب زمزمه می کردند : خدای من ، این دگر چه مرد خوشبختیست !
      و کاش اینطور بود
      وباز روزها گذشت ، آسایش دوش به دوش زندگیم راه می رفت و هرگز نفهمیدم آرامش این وسط کجا مانده بود ؟
      ایام جوانی خیال می کردم ثروت غول چراغ جادوست که اگر بیاید تمام آرزوها را براورده می کند و من با هزاران جان کردن به دست آوردمش.... اما نمی دانم چرا آرزوها ی مرا براورده نکرد
      کاش در تمام این سالها تنها چند روز، تنها چند صبح بهاری پابرهنه روی شنها ی ساحل راه می رفتم تا غلغلک نرم آن شنهای خیس روحم را دعوت به آرامش می کرد
      کاش وقتهایی که برف می آمد من هم گوله ای از برف می ساختم و یواشکی کسی را نشانه می گرفتم و بعد از ترس پیدا کردنم تمام راه را بر روی برفها می دویدم
      کاش بعضی وقتها بی چتر زیر باران راه می رفتم ، سوت می زدم ، شعر می خواندم
      کاش با احساساتم راحتر از اینها بودم ، وقتهایی که بغضم می گرفت یک دل سیر گریه می کردم و وقت شادیم قهقهه خنده هایم دنیا را می گرفت ...
      کاش من هم می توانستم عشقم را در نگاهم بگنجانم و به زبان چشمهایم عشق را می گفتم
      کاش چند روزی از عمرم را هم برای دل آدمها زندگی می کردم ، بیشتر گوش می کردم ، بهتر نگاهشان می کردم
      شاید باورتان نشود ، من هنوز هم نمی دانم چگونه می شود ابراز عشق کرد ، حتی نمی دانم عشق چیست ، چه حسییست تنها می دانم عشق نعمت باشکوهی بود که اگر درون قلبم بود من بهتر از اینها زندگی می کردم ، بهتر از اینها می مردم


      من تنها می دانم عشق حس عجیبیست که آدمها را بزرگتر می کند . درست است که می گویند با عشق قلب سریعتر می زند ، رنگ آدم بی هوا می پرد ، حس از دست و پای آدم می رود اما همانها می گویند عشق اعجاز زندگیست ، کاش من هم از این معجزه چیزی می فهمیدم
      کاش همین حالا یکی بیاید تمام ثروت مرا بردارد و به جایش آرام حتی شده به دروغ ! درون گوشم زمزمه کند دوستم دارد ،
      کاش یکی بیاید و در این تنهایی پر از مرگ مرا از تنهایی و تنهایی را از من نجات دهد ، بیاید و به من بگوید که روزی مرا دوست داشته است ، بگوید بعد از مرگ همواره به خاطرش خواهم ماند ، بگوید وقتی تو نباشی چیزی از این زندگی ، چیزی از این دنیا ، از این روزها کم می شود
      راستی من کجای دنیا بودم ؟
      آهای آدمها ، کسی مرا یادش هست ؟؟؟


      اگر هست تو را به خدا یکی بیاید و در این دقایق پر از تنهایی به من بگوید که مرا دوست داشته است
      ...
      پيش از آنكه واپسين نفس را برآرم
      پيش از آنكه پرده فروافتد
      پيش از پژمردن آخرين گل
      برآنم كه زندگی كنم
      عشق بورزم
      برآنم كه باشم، در اين جهان ظلمانی
      در اين روزگار سرشار از فجايع
      در اين دنيای پر از كينه
      نزد كسانی كه نيازمند من‌اند
      كسانی كه ستايش انگيزند
      تا دريابم، شگفتی كنم
      بازشناسم، كه‌ام؟
      كه می‌توانم باشم؟
      كه می‌خواهم باشم؟
      تا روزها بی‌ثمر نماند
      ساعت‌ها جان يابد
      لحظه‌ها گرانبار شود
      هنگامی كه می‌خندم
      هنگامی كه می‌گريم
      هنگامی كه لب فرو می‌بندم.
      ***
      در سفرم به سوی تو
      به سوی خودم
      كه راهی است ناشناخته،
      پُرخار ، ناهموار
      راهی كه باری در آن گام می‌گذارم
      كه قدم نهاده‌ام و سر بازگشت ندارم
      ***
      بی‌آنكه ديده باشم شكوفايی گل‌ها را
      بی‌آنكه شنيده باشم خروش رودها را
      بی‌آنكه به شگفت در‌آيم از زيبايی حيات


      اكنون می‌توانم به راه افتم
      اكنون می‌توانم بگويم كه زندگی كرده‌ام.

    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      اونو گذاشتم که بگم همه چیزی پول و ثروتمند شدن نیست .

      ایشون تاته ته ته تهش رفته و به پوچی رسیده .



      هم دیگه رو دوست داشته باشیم .

    5. Top | #5
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      این فایل صوتی انگیزشی ، منو خیلی برد تو فکر ...

      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .

      وقتی این تو شکم مادرش بوده ... مادرش دانشجوی مجرد بوده ...
      عجب !!!
      در مورد مادر بیولوپیکیش گفت ولی بابای بیولوپیکیش کی بوده ؟؟؟

    6. Top | #6
      x 3
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      خوبه

    7. Top | #7
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط aalirezaa1376 نمایش پست ها
      این فایل صوتی انگیزشی ، منو خیلی برد تو فکر ...

      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .

      وقتی این تو شکم مادرش بوده ... مادرش دانشجوی مجرد بوده ...
      عجب !!!
      در مورد مادر بیولوپیکیش گفت ولی بابای بیولوپیکیش کی بوده ؟؟؟
      سه عرب مسلمون از زبون خودمون استیو حروم زادست یا همچین چیزی زندگی نامش هست تو دیجی کالا و خیلی جاهای دیگه ...

      Sent from my LG-D855 using Tapatalk

    8. Top | #8
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط aalirezaa1376 نمایش پست ها
      این فایل صوتی انگیزشی ، منو خیلی برد تو فکر ...

      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .
      .

      وقتی این تو شکم مادرش بوده ... مادرش دانشجوی مجرد بوده ...
      عجب !!!
      در مورد مادر بیولوپیکیش گفت ولی بابای بیولوپیکیش کی بوده ؟؟؟
      یه عرب مسلمون که همکلاسی مادرش بود از زبون خودمون استیو حروم زادست یا همچین چیزی زندگی نامش هست تو دیجی کالا و خیلی جاهای دیگه ...

      Sent from my LG-D855 using Tapatalk

    9. Top | #9
      کاربر انجمن

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      بله متاسفانه ایشون فرزند نامشروع بودند
      تیم کوک هم (مدیرعامل کنونی اپل) نیز همجنسگراست !!
      غرب است دیگر .....
      اللهم عجل لولیک الفرج...

      آینده مهم نیست اینکه آینده رو چطور بسازی مهمه !



    10. Top | #10
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط ali_asadi نمایش پست ها
      بله متاسفانه ایشون فرزند نامشروع بودند
      تیم کوک هم (مدیرعامل کنونی اپل) نیز همجنسگراست !!
      غرب است دیگر .....
      اونا یکی در میون بچه ننه باباشون نیستن ازشون زیاد انتظاری نیست

    11. Top | #11
      کاربر نیمه فعال

      Khabalod
      نمایش مشخصات
      دوبلش واقعا خوب بود ....

    12. Top | #12
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      اسطوره من

    13. Top | #13
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      من یک سوالی دارم اون آرزویی که اخرش انگلیسی میگه معنیش چیه تو دیکشنری گشتم نبود
      اصلا می‌دانی چیست ؟!

      من خدا را در بین فرمول های فیزیک یافتم !
      من خدا را در بین مسائل شیمی یافتم ! در بین مفاهیم ژنتیک !
      خبری از خدا نبود در کتاب دینی هایم !
      خدا را بیاب . . .
      نه در بین نماز های شبت ...
      بلکه در بین شب بیداری هایت برای علم اموزی ...

    14. Top | #14
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      واسه من باز نمیشه....

    15. Top | #15
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      خيلي عالي بود...

    صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    موضوعات مشابه

    1. پاسخ: 67
      آخرين نوشته: 11 آذر 1398, 22:29
    2. نمایی نزدیک از سیستم عامل "Windows 9" + تصاویر فاش شده
      توسط Mojtaba93 در انجمن کامپیوتر، اینترنت و بازیهای کامپیوتری
      پاسخ: 6
      آخرين نوشته: 18 مهر 1393, 19:41
    3. """تو پروفایل نفرقبلی چه چیزی نظرتوجلب کرده؟؟؟"""
      توسط جسیکا در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 106
      آخرين نوشته: 20 شهریور 1393, 11:50
    4. صندلی داغ صندلی داغ شماره 3 با مدیر ارشد انجمن "kourosh khan"
      توسط Mahsa.Nzr در انجمن صندلی داغ
      پاسخ: 11
      آخرين نوشته: 16 اسفند 1391, 02:23

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن