همیشه اخر قصه , یکی راهی شده رفته
یکی مبهوته و یاد روزای رفته میفته
هر جای دنیا که باشی
دل من تو رو میخواد
اونور ابرا که باشی
دل من تو رو میخواد
تو برام کعبه عشقی
توبرام قبله حاجت
از تو گفتن با تو موندن
واسه من شده عادت
تو اون کوه بلندی که سر تا پا غروره
کشیده سر به خورشید غریب و بی عبوره
تو تنها تکیه گاهی برای خستگی هام
تو می دونی چی می گم
تو گوش می دی به حرفام
کل شعرش اینه
تو که نیستی تاببینی / گریه های هر شب من / بی حضور عاشق تو / چه عجیبه گریه کردن
تو که نیستی تا ببینی / دل آسمون شکسته / جاده تا صبح قیامت / من و این پاهای خسته
با عبورت از ستاره / روح سبز تو رو دیدم / زیر قطره های بارون / صدای پاتو شنیدم
----------
رفع اسپم:
روز و شب بوده دعای من سلامت بودنتپس چرا آتش شدی از شعله هایت سوختم
در حال حاضر 10 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 10 مهمان)