جمع بندی کنکور به روایت "سید شایان پورمیربابایی"

[Mr.Dr]

کدام‌ کتاب‌های کانون را استفاده می‌کردید و کدام‌ها بیشترین تاثیر را برای شما داشت؟

دفتر برنامه‌ریزی را خیلی استفاده می‌کردم و از سال دوم که وارد کانون شدم تا پیش‌دانشگاهی از آن استفاده کردم واقعا هم به من خیلی کمک کرد، مثلا این‌که بدانم چقدر درس خوانده‌ام، تا آن مدت چطوری برنامه‌ریزی کرده‌ام و کدام درس را کمتر خوانده‌ام کدام را باید بیشتر وقت می‌گذاشتم یا در طول هفته عملکردم چطوری بوده و با توجه به این دفتر می‌توانستم برای هفته‌ی آینده برنامه‌ریزی کنم.

سال سوم خود کتاب خودآموز را استفاده می‌کردم سال چهارم یک دفتر را برداشتم و مشابه آن استفاده کردم سوالاتی که در آزمون‌ها غلط می‌زدم یا مهم بودند را یادداشت می‌کردم و استفاده از آن خیلی خوب بود چون سوال‌هایی که گاه غلط می‌زنیم بعدا خیلی کمک می‌کند که خودمان را بسنجیم یا برخی چیزها مهم است و نیاز است که باز هم مرور شوند این نوشته‌ها به من بخصوص در دوران جمع‌بندی خیلی کمک کرد. هنگامی که آزمون‌های جامع داشتیم مثلا دی و بهمن ماه و دوران عید و دوران جمع‌بندی خیلی از آن استفاده کردم.

زرد عمومی و اختصاصی را استفاده می‌کردم زرد عمومی را در تابستان کار کردم و زرد اختصاصی را در دوران جمع‌بندی. زرد عمومی آزمون‌های عمومی را در تمام رشته‌ها داشت و باعث می‌شد بتوانم به صورت جامع آزمون عمومی‌ها را برگزار کنم پاسخ تشریحی هم که بود هم از لحاظ زمان‌بندی و هم‌ ا ین‌که همه‌ی سوال‌ها در این کتاب، کنار هم بود خیلی تاثیر داشت. بودن خود سوال‌ها در کنار هم یک مزیت است. در دوران جمع‌بندی 2 روز یکبار آزمون می‌دادم همان شرایطی که برای کنکور بود را سعی کردم پیاده کنم و از کتاب زرد اختصاصی استفاده کردم.

کتاب‌های آبی30 سال کنکور ریاضی و فیزیک را استفاده کردم کتاب‌های خوبی بودند چون از سال‌های قبل حتی سوالات دانشگاه آزاد را هم داشتند و سوال‌های ریاضی دانشگاه آزاد دهه‌ی 60 و 70 خیلی خوب بود و به فهم مطلب کمک می‌کرد.

خودآموز ژنتیک نوشته‌ی آقای کرامت را هم برای سال سوم هم پیش استفاده کردم خصوصا سال سوم قسمت احتمالات را کاملا فهمیدم.
.................................................

در اجرای جمع‌بندی به روش 3 روز یک‌بار، چقدر از خلاقیت‌های فردی و توانایی‌های شخصی خود بهره گرفتید؟
من 2 روز یک‌بار آزمون می‌دادم ساعت 8 با عمومی‌ها شروع می‌کردم و بعد از یک ساعت و ربع بعد اختصاصی را پاسخ می‌دادم، و با همان لباس آزمون و با یک تک صندلی آزمون می‌دادم و هر آن‌چه قرار بود ببرم از جمله مداد و آب و خوراکی با خودم برمی‌داشتم در کل سعی می‌کردم همان شرایط کنکور را ایجاد کنم و سعی می‌کردم در جاهای مختلفی آزمون دهم یک بار نور زیاد یا کم باشد و یا در شلوغی هم‌چنین به حیاط می‌رفتم که کفش هم بپوشم در کل سعی می‌کردم تمام شرایط کنکور را برقرار کنم. بعد آزمون هم همه‌ی سوال‌ها را بررسی می‌کردم مهم‌ها را علامت می‌زدم و سراغ آن‌چه غلط می‌زدم می‌رفتم و همان درس‌ها را می‌خواندم ولی برای هر درس لزوما کار مشابهی نمی‌کردم برخی از مطالب را تست می‌زدم یا برخی را بیشتر می‌خواندم. مثلا فیزیک را بیشتر تست می‌زدم.کل زیست و کل حفظیات شیمی و کل زمین و کل دینی را در دوران جمع‌بندی خواندم و لغت و تاریخ ادبیات را دوره کردم. مثلا طوری برنامه‌ریزی کردم که در این دوران به تدریج تمام کتاب‌های زیست را یک‌بار بخوانم. همین‌طور دینی را در برنامه‌ام گنجامدم این کار کمک زیادی به من کرد چون خیلی نیاز به مرور آیات دینی داشتم. برای فیزیک و ریاضی سعی کردم از تست‌هایی که در طول سال داشتم استفاده کنم و بیشتر تمرین حل کردم هر چند حفظیات فیزیک را هم مرور کردم. برای ادبیات حفظیات را مرور کردم و قرابت و آرایه و املا را که نیاز به تست داشت یک روز در میان یا حتی هر روز تست کار می‌کردم. قسمت‌های مهارتی را بیشتر تست کار کردم و زبان و عربی همواره حتی قبل از این دوران سعی می‌کردم روزانه متن‌ها را کار کنم.
.................................................

حضور در 3 آزمون جامع پایانی کانون و نتایج‌ آن‌ها چه دستاورد علمی، روانی و مدیریتی، مهارتی، تکنیکی روی کنکور شما داشت؟
هر 3 آزمون شرکت کردم این 3 آزمون خیلی کمک کننده است چون سوالاتش جدید است سوالات کنکور را ممکن است دانش‌آموزان دیده باشند ولی این سوالات جدید است و خود شرایط آزمون برقرار است جامعه‌ی آماری خیلی بالاست این‌ها همه کمک کننده است و باعث می‌شود رقابتی ایجاد شود و چون کنکور متاسفانه رقابت است این رقابتی که در آزمون‌ها ایجاد می‌شود می‌تواند کمک کند.یک حسن دیگر این 3 آزمون این است که زمانش هم مشابه کنکور است. 8 صبح شروع می‌شود به نوعی یک شبیه‌ساز دیگر است مثل این است که 3 کنکور دیگر داده باشید. این آزمون‌ها را شرکت و سپس تحلیل هم کردم.هم‌چنین حسن دیگر این آزمون‌ها این است که سطح سوالات این 3 آزمون از آزمون‌های طول سال سنگین‌تر است. من در آزمون‌های طی سال، در اختصاصی‌ها حتی یک ساعت وقت اضافی می‌آوردم ولی در این‌ آزمون‌ها برای عمومی وقت کم آوردم و اختصاصی را وقت زیاد نیاوردم. در مجموع مشابه کنکور بود، زیست کانون در این 3 آزمون خیلی عالی بود دینی خوب بود ولی شیمی ساده‌تر بود. در مجموع کنکور 93 سنگین شده بود.
.................................................

تورق سریع را چند روزه و چگونه انجام دادید؟
کمتر از یک هفته بود. در شنبه یا یک‌شنبه‌ی هفته‌ی آخر، کنکور 92 را آزمون دادم و بعد از بررسی، تورق سریع را آغاز کردم. در طول دوران جمع‌بندی آن دسته از لغات ادبیات که آن‌ها را بیشتر فراموش می‌کردم را یادداشت کرده بودم و مرور می‌کردم و بین مرورها اشتباه‌هایم را علامت می‌زدم تا این‌که تعداد این یادداشت‌ها کمتر شده بود و در دوران تورق سریع، آن‌ها را مرور کردم.در دینی خلاصه نکات را بیشتر استفاده کردم.حفظیات و حاشیه‌های کتاب شیمی را مرور کردم.در دوران جمع‌بندی از سوالات کنکور در درس زیست نکته نوشته بودم که در این دوران، آن‌ها را مرور کردم. زمین‌شناسی آن قسمت‌هایی که بیشتر یادم می‌رفت را سعی کردم مرور کنم.همه آیات دینی را مرور کردم علاوه بر نکاتی که گفتم.زبان و عربی باز سعی کردم یک مقدار تست کار کنم.
.................................................

زمین‌شناسی را در کنکور پاسخ دادید؟ با خودتان نگفتید من که می‌خواهم پزشکی بروم این درس را پاسخ ندهم؟ در مورد استفاده از زمان این درس برای دروس دیگر چطور؟ آیا وسوسه نشدید؟
در طول سال زمین‌شناسی را خواندم و همراه آزمون پیش رفتم و مثل یک درس با آن رفتار کردم. رتبه‌های زیر 10 هم بودند که این درس را 0 درصد زدند ولی من خواندم و در کنکور هم پاسخ دادم هر چند در سال ما زمین‌شناسی سخت بود.من از قبل برای زمان‌بندی‌ها برنامه‌ریزی کرده بودم که زمین را هم پاسخ دهم.
.................................................

روز قبل از کنکور چه کار کردید؟
صبح دینی و زمین‌شناسی مرور کردم، سپس، سوال‌های رشته‌ی ریاضی کنکور را کار کردم. خصوصا عمومی و شیمی را و با دبیرانم هم چک کردم.با توجه به این‌که سوالات شیمی سخت بود حدس زدم که برای ما هم این‌طوری شود در دینی هم همین‌طور. این سوال‌ها خیلی به من کمک کرد. ادبیات را نگران بودم و چون ادبیات رشته‌ی ریاضی ساده بود نگرانی‌ام رفع شد و در مورد دینی هم ذهنیت پیدا کردم دقیقا یک سوال را هم پیش‌بینی کردم که در کنکور ما چگونه طرح می‌شود به این صورت که یک سوال به سخن امام علی در درس 7 اشاره داشت و من با خودم گفتم ممکن است در کنکور ما سخن امام علی در درس 8 را مورد سوال قرار دهند. شیمی رشته‌ی ریاضی‌ بیشتر محاسباتی بود ولی برای ما کمی متعادل‌تر شده بود از قبل ذهنیت داشتم که با شیمی سنگین مواجه شوم و این به من کمک کرد.
.................................................

قبل از کنکور استرس نداشتید که رتبه شما چند می‌شود؟
سعی می‌کردم خیلی به رتبه فکر نکنم و می‌گفتم من تا جایی که می‌توانستم تلاشم را کرده‌ام.
.................................................

در مورد روز کنکور خودتان کمی صحبت کنید. آیا اتفاق خاصی نیفتاد یا شرایطی که مجبور به مدیریت شرایط شوید؟
ترتیب دفترچه را رعایت کردم. در عمومی مشابه زرد عمومی پاسخ دادم من زمان‌بندی اختصاصی را کلا کمی تغییر داده بودم و در کنکور هم آن‌گونه پاسخ دادم به این صورت که از 9:15 تا 9:25 یا ماکزیمم 9:30زمین‌شناسی را می‌زدم، 9:30 تا 10 ریاضی و 10 تا 10:30 زیست و 10:30 تا 11 فیزیک و 11 تا 11:30 شیمی را پاسخ می‌دادم و در نهایت حدود 40 دقیقه وقت اضافی می‌آوردم اما همیشه اینطوری نمی‌شد گاه ناچار بودم برای درسی بیشتر زمان بگذارم. مهم این است که طوری برنامه‌ِریزی کنیم که قابلیت انعطاف داشته باشد.من در کنکور زمین‌شناسی را زدم و ریاضی را در نیم ساعت زدم ولی خیلی نزده داشتم، بیشتر سوالات زیست را در همان زمان حل کردم در شیمی باز سوال نزده داشتم. در استراتژی بازگشت به ترتیب دفترچه برگشتم زیاد روی زمین وقت نگذاشتم سراغ ریاضی رفتم بعد فیزیک و شیمی و زیست و دوباره روی ریاضی برگشتم و خیلی زمان گذاشتم.در روز کنکور اشتباه‌هایی هم داشتم مثلا در زمان‌بندی برای فیزیک بیش از حد وقت گذاشتم انقدر سوالات فیزیک آسان بود که شک می‌کردم که آیا این قدر آسان ممکن است و بیشتر زمان گذاشتم و بعضی از سوالات را چند بار حل می‌کردم و به جای آن ریاضی را کمتر زدم یعنی 4 سوال کمتر زدم که در منزل 4 سوال را حل کردم و در شیمی یک سوال نزده داشتم که باز در منزل تونستم آن را حل کنم.روز کنکور چکونه توانستید در پاسخ به سوالات تقریبا سخت شیمی در زمان محدود پاسخ مطلوبی دهید؟در مورد شیمی خیلی در طول سال تمرین کرده بودم هم به طور جامع و هم به سرعت عمل توجه کرده بودم و معلم ما هم امتحان زیاد می‌گرفت و این هم خیلی کمک می‌کرد. چون از اول خیلی کار می‌کردم این پیوستگی به من کمک کرد.
.................................................

در مورد نقش اولیا صحبت کنید، کارهایی که والدین شما برایتان انجام دادند و تاثیر گذار می‌دانید؟
والدینم همیشه پشتیبان من بودند همیشه در همه‌ی کارها به من کمک می‌کردند مثلا کتاب خریدن و همواره موقع آزمون‌ها از آستانه‌ی اشرفیه به لاهیجان همگی (مادر، پدر و خواهرم) همراه من بودند.همیشه ممکن است کارهایی از سمت آن‌ها انجام شود که ما متوجه نشویم در واقع همه‌ی کارهای من را از دور پشتیبانی می‌کردند یا محبت‌هایی که ابراز می‌کردند خیلی کمک می‌کند. سال کنکور خواهرم خیلی مراعات می‌کرد حتی برنامه تلویزیون را محدود کرده بود و خانواده ما با این‌که به مسافرت علاقه‌ دارند، سال آخر بعد از امتحانات غیر از یک مسافرت کوچک به تهران دیگر به مسافرت نرفتند.
.................................................

انتخاب رشته را از چه زمانی آغاز کردید؟ در طولانی مدت تصمیم گرفتید یا نزدیک به انتخاب رشته؟
از زمانی که وارد تجربی شدم پزشکی می‌خواستم دانشگاه هم همین تهران می‌خواستم.
.................................................

خواهر شما کلاس چندم هستند و آیا شما موافق بودید که خواهرتان هم کانون بیایند؟
ششم است و مسلما موافق بودم چون تاثیرش را برای خودم هم دیدم. با شرکت در آزمون‌ها نظم و برنامه‌ریزی پیدا می‌کند و روش‌ها را اجرا می‌کند و در سال سوم و پیش بیشتر این روش‌ها تثبیت شده‌ اند. من از دوم دبیرستان آمدم ولی اگر از اول می‌آمدم زودتر به تصمیماتی که در سال چهارم رسیدم، می‌رسیدم.
.................................................

آیا به بودجه‌بندی آزمون‌ها و پروژه‌بندی چند آزمون و زمان آزمون‌ها دقت کرده بودید؟ و آیا روی برنامه راهبردی نظری دارید؟
بیشتر، مباحث را نگاه می‌کردم و تلفیق خیلی خوبی بین برنامه‌ی مدرسه و آزمون داشتم به طور مثال اگر مدرسه جلو می افتاد من درس هر روز را همان روز می خواندم و برای آزمون‌های قلم‌چی هم همان هفته هم آماده می‌شدم و هنگام آزمون فقط تست می زدم و اگر مدرسه عقب بود خودم پیش خوانی می کردم و به برنامه آزمون خودم را می رساندم. در سال آخر در روزهای تعطیل (مدرسه ما شنبه و یک‌شنبه تعطیل بود) بیشتر سعی می‌کردم برای دروس پایه وقت بگذارم و پیش را در همان روزهای مدرسه می‌خواندم.

[eskalis]

توی کانون همچین سید سید میزدن ما فکردیم الان که میاد عمامه داره حالا تنبونشو ببین ....