دلیل اینکه بسیاری از افراد احساس خوشبختی نمیکنند، این است که خود را در موقعیتهای ظاهری و کوچک فعلیشان محدود میکنند و آنرا واقعیت زندگی خود میپندارند و باورشان این است که از مواهب زندگی بینصیب ماندهاند. این افراد فقط کافی است با دقت بیشتری نگاه کنند تا مواهب بزرگتر و مهمتر موجود در زندگیشان را ببینند. مواهب بسیاری در زندگی هر یک از ما وجود دارد؛ اما تا چه اندازه آنها را میبینیم، میشناسیم و بهخاطرش شاد و سپاسگزاریم؟
موارد بسیاری در زندگی ما هستند که ما آنها نمیبینیم یا آنقدر به نداشتههایمان فکر میکنیم که نمیتوانیم آنهمه وفور نعمت را باور کرده و به زندگیمان وارد کنیم.
خوشبختی، حسی درونی است و تعریف مشخصی ندارد. هر انسانی نسبت به وقوع یک یا چند خواستهی قلبی که ممکن است با خواستهی فردی دیگر متفاوت باشد، احساس خوشبختی میکند.
با قبولی در یک دانشگاه و یک رشتهی تحصیلی خوب؛ یکی با رسیدن به درجهی دانشمندی و دیگری با کسب شهرت، و محبوبیت، یکی با خدمت به خلق و دیگری با کسب ثروت خود را خوشبخت میکند.
آنچه باید بدانیم این است که هر معیاری برای خوشبختی داشته باشیم اسباب محقق شدنش مهیاست و تمام دنیا برای رشد ما در تلاش هستند؛ اما باور این مطلب به وسعت نگاه ما و تلاش و اشتیاق خودمان بستگی دارد. اینکه به هیچعنوان تسلیم شکست نشویم و خود را به سرنوشت محدود نکنیم. خوشبختی را در هر چیزی که ببینیم شرایط بودنش برایمان فراهم است. مهمترنی ابزار ما تفکر ماست و بهترین راه بهکارگیری آن انتخابهای مناسب در راستای رسیدن به اهدافمان.
خوشبختی، فراوان است فقط کافی است ببینی. همانطور که ناکامیها زیادی وجود دارد. باز هم کافی است نگاهت را روی ناکامیهایت متمرکز کنی. اگر عدهای از افراد احساس خوشبختی و موفقیت میکنند به آن خاطر است که آنچه عامل خوشبختی آنها شده، کشف کرده و براساس معطوف کردن توجهشان به آن، زندگی کردهاند.
گروهی که همیشه نالان و ناراضی هستند، خود را براساس شرایط دشوار و رنجآور زندگیشان باور کردهاند و نمیخواهند دلایل موجود برای خوشبختی خود را ببینند.
پس چقدر خوب است با ورود به سال جدید، تمام وابستگیهای اشتباه و مسموم و محدودیتهای ذهنیمان را به اعماق درهای بیانتها پرتاب کنیم و به دست فراموشی بسپاریم تا با جلوهای درخشان و عظمتی وصفناشدنی از تواناییهای خود به سال جدید و زندگی جدید گام برداریم و با داشتههایی مواجه شویم که تاکنون تصور داشتن آنها را هم نمیکردیم.