خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 3 12 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 41
    1. Top | #1
      کاربر نیمه فعال

      Daghon
      نمایش مشخصات

      بحث آزاد: تا حالا شده از دبير يا استادي بدتون بياد ؟!

      بچه ها شايد براي بيشترمون اتفاق افتاده كه يه وقتايي پيش مياد كه بدجوري از دست دبير يا استادمون كلافه شديم

      بعضي اوقات هست يه مسائلي پيش مياد ، حالا چه به دليل كوتاهي ما يا چه به دليل كوتاهي اونها ، كه يه كينه هايي ايجاد ميشن كه بعضي وقتها تا آخر عمر هم با آدم باقي ميمونه

      شما اگر ممكنه اينجا از دوران تحصيلتون تعريف كنيد كه آيا پيش اومده براتون چنين مسائلي؟

      به چه دليل؟(البته اگر دوست داشتيد و شخصي نبود!!)

      خب چه واكنشي نشون داديد؟؟

      واكنش استاد يا دبير چي بود؟؟؟

      بنظرتون دبير بايد كوتاه بياد يا شاگرد؟؟؟

      كلا بنظرتون چيكار بايد كرد؟؟؟

      لطفا توي اين تاپيك رعايت ادب و احترام ، پرهيز از توهين و همچنين پيروي از قوانين انجمن رو فراموش نكنيد

      فكر كنم تاپيك خوبي بشه براي عزيزاني كه ميخوان معلم بشن !! ميتونند از اين تجارب استفاده كنند و اشتباهاتي رو تكرار نكنند كه مانع از تبديل شدنشون به يك معلم دوست داشتني(!) كه متاسفانه تعدادشون كمه ، بشه


      پـسـر زمـسـتـان

    2. Top | #2
      کاربر انجمن

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      تا دلت بخواد - از اونطرف هم تا دلت بخواد استاد ماه داشتیم که آخر باحال بودن

    3. Top | #3
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      واسه من زیاد پیش اومده ...
      بعضی معلم ها خیلی عقده ای هستن آخه ...
      فکر میکنن بچه ها جزء افراد زیردستشون محسوب میشن ... واسه همین هر رفتاری رو انجام میدن ...
      از اونجایی که هیچوقت همچین مسئله ای رو قبول نداشتم زیاد پیش اومده از معلمی بدم بیاد و بحثم بشه ...
      از طرفی تو طول تحصیلم همیشه معلم های فوق العاده ای هم داشتم...
      One Day Someone Is Going To Hug You So Tight, That All Of Your Broken Pieces Will Stick Back Together

    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      از دم با تمامی معلمایی که تدریس ضعیفی داشتن و علت تراشی میکردن که سطح سواد کلاس کمه و همچین چیزا مشکل جدی داشتم ، به هر حال به خیر گذشت

    5. Top | #5
      کاربر نیمه فعال

      Daghon
      نمایش مشخصات
      آقا من در دوران تحصيلم فقط يك دبير داشتم كه واقعا دوستش داشتم.نه فقط من.بلكه تمام كلاس و حتي مدرسه......

      اما در عوض تا دلتون بخواد دبير دشمن داشتم ! البته خيلي ها هم بودن كه متوسط بودن.نه زياد فوق العاده بودن ، نه زياد بد..../يكيشون كه تا عمر داشته باشم فراموشش نميكنم خيلي با ما لج بود.نميدونم چرا.اما..../جالب ترين خاطرات من مربوط ميشه به دوم دبيرستان.خاطره اي كه يكي از همين دبيرها رو به نمايش ميگذاره !! :
      يه دبير هندسه داشتيم بنام آقاي فلاني.كه بنده خدا بچه ها خيلي سر كلاسش پر رو بازي در مياوردن.آقا يبار شير آورده بودن سر كلاس و بچه ها هم شروع كردن گفتن كلمه شييييييييييير.حالا بماند كه يعده از خدا بيخبر اون وسط يسري كلامات زشت ديگه بزبون مياوردن
      دبير بنده خدا كه زورش به اونها نميرسيد و اومد ته كلاس گوشه كه من ميشستم . اونهايي كه منو ميشناسند ميدونن كه اون زمان من از افسردگي رنج ميبردم و حال و اعصاب اين مسخره بازيارو نداشتم :دي كه يهو ديدم يه مشت خوابيد تو دلم . در حالي كه خم شدم دلم رو گرفتم ديدم با آرننج يكي خوابوند رو ستون فقراتم.دبير بنده خدا عين جكي چان افتاده بود بجون من داشت هي ميزد.كه تا كفري شدم يه نعره كشيدم گفتم چرا ميزني؟گفت كه تو اين بچه هارو تحريك كردي كه اينجوري عليه من بشورن :دي
      آقا همونجا يسري فحش داد و خلاصه بحثمون شد و قرار شد ايشون بره بيرون چند نفر از گنده لات ها رو كه رفيقشن بياره مارو بزنن(خدا شاهده :دي)
      بعد بنده خدا زنگ بعد اومد خودش معذرت خواست.تابلو بود كه داشت با زدن معصوم ترين (!) شاگرد كلاس:yahoo (94): كه از افسردگي رنج ميبرد ميخواد از باقي بچه ها زهر چشم بگيره

      خلاصه اين قضيه شد نقل محافل دانش آموزي مدرسه تا چند هفته .........

      نتيجه اخلاقي : براي يك معلم كنترل كلاس از نون شب هم واجب تره !

      پـسـر زمـسـتـان

    6. Top | #6
      کاربر اخراجی

      Maghror
      نمایش مشخصات
      یادش بخیر!

      من همیشه عاشق دبیرام بودم و این دلیل موفقیتم توی تحصیل بود!

      ممکن بود با معلم بحثم شه ولی ازش بدم نمیومد!

      با اکثر معلم هام رابطه صمیمی داشتم!

      میرفتیم بیرون با معلم ادبیاتمون!

      بستنی میخوردیم! راجع به فلسفه و هنر بحث میکردیم!

      معلم ها منو خیلی دوست داشتن! یادمه همشون با اسم کوچیک و پیشوند آقا صدام میکردن!

      احترامم رو هم حفظ میکردن! هم مدیر هم ناظم!

      من هم جواب احترامشون رو میدادم و هر کمکی از دستم بر میومد میکردم!

      امینشون هم بودم!

      ناظممون نامه های شخصیش رو میداد من تایپ میکردم! یا اونیکی ناظم کامپیوتر دخترش که پر عکسای شخصی بود میداد من!(البته خودش میگفت من عکسارو ندیدم)

      خدمتکار مدرسم که ایول! با هم چایی میخوردیم

      یاد باد آن روزگاران یاد باد!

    7. Top | #7
      کاربر نیمه فعال

      AkhmooAsabani
      نمایش مشخصات
      یه معلم کامپیوتر داشتیم چیزی بلد نبود ولی بچه ها رو زیاد اذیت می کرد روز معلم توی جعبه شیرینی پر سنگ کردیم دادیم بهش بعد که رفت تو دفتر جلو همه معلم ها جعبه بازکرد دید پر سنگه بدجوری سرخ شد بنده خدا
      البته اخرشم نامردی نکرد اخر سال با نمرهاش حسابی جبران کرد
      و در گوش ان کس که در تسخیر شیطان است اما این را زمزمه می کنم همان به که شیطانت را بزرگی کنی که در این نیز تو را راهی است به بزرگی

    8. Top | #8
      کاربر نیمه فعال

      Daghon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Arbab نمایش پست ها
      یادش بخیر!

      من همیشه عاشق دبیرام بودم و این دلیل موفقیتم توی تحصیل بود!

      ممکن بود با معلم بحثم شه ولی ازش بدم نمیومد!

      با اکثر معلم هام رابطه صمیمی داشتم!

      میرفتیم بیرون با معلم ادبیاتمون!

      بستنی میخوردیم! راجع به فلسفه و هنر بحث میکردیم!

      معلم ها منو خیلی دوست داشتن! یادمه همشون با اسم کوچیک و پیشوند آقا صدام میکردن!

      احترامم رو هم حفظ میکردن! هم مدیر هم ناظم!

      من هم جواب احترامشون رو میدادم و هر کمکی از دستم بر میومد میکردم!

      امینشون هم بودم!

      ناظممون نامه های شخصیش رو میداد من تایپ میکردم! یا اونیکی ناظم کامپیوتر دخترش که پر عکسای شخصی بود میداد من!(البته خودش میگفت من عکسارو ندیدم)

      خدمتکار مدرسم که ایول! با هم چایی میخوردیم

      یاد باد آن روزگاران یاد باد!
      داداش خوشا به سعادتت:yahoo (94):احساس ميكنم كره ماه درس خوندي

      واس ما كه اين مسائل و اين برخورد ها رويا بود!!

      فقط يه دبير اينچنيني داشتيم كه ، اون هم گفتم . بقيه بهيچ وجه ايجوري نبودن.البته براي من!


      پـسـر زمـسـتـان

    9. Top | #9
      کاربر اخراجی

      Maghror
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط winter son نمایش پست ها
      داداش خوشا به سعادتت:yahoo (94):احساس ميكنم كره ماه درس خوندي

      واس ما كه اين مسائل و اين برخورد ها رويا بود!!

      فقط يه دبير اينچنيني داشتيم كه ، اون هم گفتم . بقيه بهيچ وجه ايجوري نبودن.البته براي من!

      - - - - - - پست ادغام شده - - - - - -



      داداش خوشا به سعادتت:yahoo (94):احساس ميكنم كره ماه درس خوندي

      واس ما كه اين مسائل و اين برخورد ها رويا بود!!

      فقط يه دبير اينچنيني داشتيم كه ، اون هم گفتم . بقيه بهيچ وجه ايجوري نبودن.البته براي من!
      داداش ما مدرسه املت هم درست میکردیم:yahoo (94): البته متصدی کتابخونه و اتاق بسیج چون من بودم واسه همون نفوذم زیاد بود!


      احترام متقابله داداش گلم! عین آینه! احترام بگذاری از گل نازک تر بهت نمیگن!

    10. Top | #10
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Arbab نمایش پست ها
      یادش بخیر!

      من همیشه عاشق دبیرام بودم و این دلیل موفقیتم توی تحصیل بود!

      ممکن بود با معلم بحثم شه ولی ازش بدم نمیومد!

      با اکثر معلم هام رابطه صمیمی داشتم!

      میرفتیم بیرون با معلم ادبیاتمون!

      بستنی میخوردیم! راجع به فلسفه و هنر بحث میکردیم!

      معلم ها منو خیلی دوست داشتن! یادمه همشون با اسم کوچیک و پیشوند آقا صدام میکردن!

      احترامم رو هم حفظ میکردن! هم مدیر هم ناظم!

      من هم جواب احترامشون رو میدادم و هر کمکی از دستم بر میومد میکردم!

      امینشون هم بودم!

      ناظممون نامه های شخصیش رو میداد من تایپ میکردم! یا اونیکی ناظم کامپیوتر دخترش که پر عکسای شخصی بود میداد من!(البته خودش میگفت من عکسارو ندیدم)

      خدمتکار مدرسم که ایول! با هم چایی میخوردیم

      یاد باد آن روزگاران یاد باد!
      خوش بحالت ! ما تومدرسه وقتی به ناظم سلام میدادیم بهمون چپ نگا میکرد بی نظم نبودیما اونا بی حوصله بودن :yahoo (19):

    11. Top | #11
      کاربر نیمه فعال

      Daghon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Arbab نمایش پست ها
      داداش ما مدرسه املت هم درست میکردیم:yahoo (94): البته متصدی کتابخونه و اتاق بسیج چون من بودم واسه همون نفوذم زیاد بود!


      احترام متقابله داداش گلم! عین آینه! احترام بگذاری از گل نازک تر بهت نمیگن!
      والا تا جايي كه من يادمه ، من كه اون موقع افسردگي داشتم و از اول زنگ تا آخرش پشه تو دهنم حبس ابد ميكشيد ! نميتونستم براي كسي بدي و بي احترامي داشته باشم !


      پـسـر زمـسـتـان

    12. Top | #12
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      ی بار با یکی از معلمهای مردمون دعوام شد ... اعصابش از جای دیگه خورد بود سر من خالی کرد (خودش بعدا گفت ) ... گفت برو از کلاس بیرون ... منم کیفمو گرفتمو رفتم ... بعد وقتی رفتم جلوی بچه ها گفته بود که اگه پسر بود زده بودم تو گوشش!
      بعد منشیشون هم بعد کلاس به بچه ها گفته بود ما که بقیه پول کلاسشو نمیدیم ... میخواد بیاد میخواد نیاد!

      منم بابام رو فرستادم که قشنگ از خجالتش در بیاد که یادش بمونه دیگه هر حرفی نزنه ... بابام میگفت اشکش در اومد قشنگ ... بعدم خودش با ی جعبه شیرینی اومد خونمون که ازم معذرت خواهی کنه که برگردم سر کلاسش ...
      جواب خودش رو جلوی بابام دادم ... گفتم در مورد اون حرفتون که بعد از رفتنم از کلاس زدین ... اگه اینکارو میکردین بنده نمی ایستادم نگاتون کنم ... جوابتونو میدادم مث خودتون که فکر نکنید چون مردین زورتون بیشتره ...
      جواب منشیشونم وقتی رفتم کلاس دادم ... گفتم شما تو کاری که بهت ربط نداره دیگه دخالت نکن ... آقای فلانی گفته هر کلاسی خواستی بیا رایگان ... فقط سر کلاس من بیا دوباره !
      One Day Someone Is Going To Hug You So Tight, That All Of Your Broken Pieces Will Stick Back Together

    13. Top | #13
      کاربر اخراجی

      Maghror
      نمایش مشخصات
      در پاسخ همه دوستان بگم جواب بی احترامی دبیر بی احترامی نیست!

      منم رفتار بد دیدم از مدیر و ناظم !! حتی اون ناظمی که کامپیوترش رو داد من یه بار سر صف بهم گفت الاغ)))

      ولی به هر حال من گذشتو خوب یاد گرفتم! و الان همشون احترامم رو واجب میدونن!

      سعی کنین احترام معلم رو نگه دارین! به هر وجه ممکن!

    14. Top | #14
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      اره اکثرا باهاشون بحث میکردم زبون نفهم بودن دیگه
      چقدر دوست داشتنی هستند...
      آدم هایی که شبیه حرف هایشان هستند...


    15. Top | #15
      کاربر باسابقه

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      خیلی از شخص خاصی بدم نیومده
      بعضیاشون رو عصابم بودن و هستن
      اما بعضیاشونو واقعا دوسشون داشتم
      عالییییی بودن
      مثلا معلم ادبیات ساله دوم و سومم ( یه نفر بود )
      یه نمونه هم بگم ک خوشم نمیومد ازش:معلم حسابان سوم و ریاضی دومم ، خیلییییییی بینه دانش آموزاش فرق میذاشت
      ینی معلم ندیدم انقد فرق بزاره
      واقعا این اخلاقش اذیتم میکرد.
      اکثر معلمام دوسم داشتن
      و چون حسابانمم خیلی خوب بود
      خیلی ناراحت میشدم ک کلا جلبک هم حساب نمیکرد آدمو.
      نه فقط منو
      میتونم بگم 90% کلاسو جلبک حساب نمیکرد
      I love all the stars in the sky, but they are nothing compared to the ones in your eyes

      Hesam

    صفحه 1 از 3 12 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن