خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    جست و جو:

    نوع: ارسال ها; کاربر: نیلگون_M5R

    جست و جو: جست و جو در زمان 0.04 ثانیه صورت گرفت.

    1. ... آدرس را برای چندمین بار خواند بعد نگاهی به...

      ...
      آدرس را برای چندمین بار خواند
      بعد نگاهی به عکس برادرش کرد
      که با آن دستاهای کوچک و نحیف به او لبخند میزد
      دلش به حال خودش وبرادرش سوخت..
      ...
      براه افتاد چون کسی رانمیشناخت میترسید به کسی...
    2. با تعجب دید که عکسی باتکه ای کاغذ درون صندوق...

      با تعجب دید که عکسی باتکه ای کاغذ درون صندوق است....
      چشمانش پر از اشک بود بیاد تمام بدبختی ها و تنهایی هایش افتاد امیدوار بود بتواند خودش را بشناسد...
      عکس را بالا آورد..
      خدای من دونوزاد بودند...
    3. دستان تنومند مرد اورا در برگرفته بود ،دردعجیبی...

      دستان تنومند مرد اورا در برگرفته بود ،دردعجیبی دردستانش پیچید هرکاری میکرد نمیتوانست از پنجه های قوی او رهاشود....
      -ولم کن، بذار برم، بذار برم ازشون بپرسم چرا؟ چرا؟ آخه مگه من چیکار کرده بودم که...
    4. نترس پسرم نترس... بامن بیا باید جایی...

      نترس پسرم نترس...
      بامن بیا باید جایی بریم....توباید یه چیزیو ببینی...
      باپایی لرزان ودلی نامطمئن پشت سر مرد به راه افتاد...
      ازهیبتش میترسید
    نمایش نتایج: از 1 به 4 از 5



    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن