خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: ؟

    رأی دهندگان
    326. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
    • خانه دانشجویی

      168 51.53%
    • خوابگاه

      158 48.47%
    صفحه 29 از 32 نخستنخست ... 19282930 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 421 به 435 از 478
    1. Top | #421
      کاربر فعال

      Daghon
      نمایش مشخصات
      از هر لحاظی خونه بهتره

    2. Top | #422
      کاربر فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      همه چی بستگی به خودت داره
      و هر کدوم چالش های خودشو
      خوابگاه برای من کوچیکه استراحت و درس خوندن سخته گاها با هم اتاقی ها و هم خوایگاهی ها دچار مشکل میشم
      خوبی هایی هم داره
      بهرحال تو شهر غریب امنیت بیشتری داری تنها نیستی با هم غذا درس میکنین و اینا
      ولی
      خونه قطعا خیلی بهتره
      آرامش و استقلال بیشتری داره
      اما با توجه به قیمت خونه ها و نداشتن هم خونه ای خوب شخصا مجبورم در خوابگاه بمونم
      خداوند آن خویش خویش است

    3. Top | #423
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      من خونه میگیرم چون سنم بالاست میترسم هم مسخرم کنن هم به مشکل بربخورم چون شاید نتونم کنار بیام با بقیه و اینکه خابگاه مشکلات خودشو داره

    4. Top | #424
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      بزار هر وقت حضوری شدیم بهت میگم
      یِکی هَست اون بالا کِ خالِصانه باهاته

    5. Top | #425
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      بقول یکی ار دوستان شاهنامه فقط اولاش خوشه
      واسه خوابگاه اینا منطورم بود ولی خوب مجبوریم

    6. Top | #426
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      AkhmooAsabani
      نمایش مشخصات
      من نمیدونم چرا علاقه عجیب و مسخره ای به خوابگاه دارم. به بابام گفتم سال بعد اگه اصفهان هم آوردم میرم خوابگاه
      عاشقم گر نیستی لطفی بکن، نفرت بِوَرز
      بی‌تفاوت بودنت هر لحظه آبَم می‌کند...

    7. Top | #427
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط NormaL نمایش پست ها
      من نمیدونم چرا علاقه عجیب و مسخره ای به خوابگاه دارم. به بابام گفتم سال بعد اگه اصفهان هم آوردم میرم خوابگاه
      ببین نمیدونم این نظرمنو همه موافقن یا نه
      ولی واسه یسریا خوابگاه عالیه
      واسه یسریا خییییلی بد مشکله

      باید بپرسی ازونایی ک خوابگاهی بودن آیا راضین یا نه خلاصه حواست باشه

    8. Top | #428
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      بی شک خانه دانشجویی (البته یعنی فقط خودت)
      خدایا قسمت ما هم بفرماااا(حالا اصن تو انتخاب رشتم فقط شهر خودم رو زدما) ولی خدایا تو بفرما
      نصف و نیمه نیستیم !!!!!

    9. Top | #429
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      واقعا هیچ وقت دلیل تعریفای دیگران از خوابگاه رو درک نکردم:/

      بهداشتِ افتضاح،شلوغی،حموم و دستشویی مشترک،اونم نه با یکی دونفر،با هزار نفر:/
      غذاهای افتضاح تر و حال بهم زن،قیمت گوشت هزار برابر میشه ولی قیمت کوبیده سلف دانشگاه همچنان همونه:/
      کنترلشون رو ورود و خروجت:/
      مشترک بودن آشپزخونه و یخچال و تی وی با یه ایل جمعیت:/
      ترس هرلحظه ای از دزدیدن اموالت:/
      ظرف شستن،لباس شستن،اتو کردن(اونم اگه خیلی لاکچری باشین و داشته باشین)،نظافت اتاق:/ من این کارارو تو 18 سال زندگی جز درمواقع ضروری انجام ندادم:/
      تختای افتضاح،موکتای خیلی افتضاح تر،پرده ها و دیوارا و کمدای خیلی قدیمی و کثیف:/
      انواع و اقسام حشرات از جمله سوسک،شپش و ساس!!!هم تو اتاق و هم حتی تو لباسا و تختتون:/
      و از همه مهم تر!!!
      زندگی به صورت دائم و روزانه با یه سری آدم تو یه اتاق 12 متری...اونم با عقاید و سطح شعور و فرهنگ و متفاوت...وااااای حتی نمیتونم بهش فکرم کنم...من صمیمی ترین دوست و رفیقم تو زندگی رو هم نهایت یه نصفِ روز میتونم تحمل کنم و از بودن کنارش لذت ببرم بعدش دیگه جیم میشم میام خونه:/اونم شخصی که از همه بیشتر دوسش دارم و از بودن باهاش لذت میبرم:/
      اصلا دوستم به کنار خونواده رو هم نمیشه انقد دید و کنار اومد:/ قشنگ فردیت و تنهاییِ فرد رو با اون حسِ قشنگ و سراسر آرامششون از آدم میگیره:/
      حالا به تموم اینا میتونی حجم سنگینی از درسم اضافه کنی بخصوص تو سه رشته ی اصلی://
      خداکنه هیچ وقت اون روزی نیاد که من مجبور باشم حتی واسه یه روزم پامو تو خوابگاه بذارم:/

      دوران راهنمایی یه اردوی دو روزه واسه مسابقات از شهر زدم بیرون، قشنگ کل اون دو روز رو با بیسکوئیت و کیک گذروندم ازبس که از غذای سلف متنفرم و حال بهم زنه...با اون ظرفای چندششون که کلی خط و خراش خوردن:/ سهمیه ی منم بقیه میگرفتن میخوردن و من همچنان کیک و کلوچه:/

      من تو خوابگاه میمیرم:/ میدونم:/
      ویرایش توسط Raha.mehrdadi : 10 مهر 1399 در ساعت 12:04

    10. Top | #430
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      هرکیم گفت استقلال رو تجربه میکنین و اینا اصلا گوش نکنین،این چه راهیه واسه این کار آخه؟

      میشه خونه بود ولی استقلال کامل داشت...مریض میشین خودتون برین درمونگاه و با پدر و مادر کاری نداشته باشین...کارای اداری ای که بابا ها معمولا انجام میدن رو خودتون دستتون بگیرین و انجام بدین،رانندگی یاد بگیرین و خودتون دانشگاه برین،خرید میوه و ...خونه رو بعضی وقتا شما قبول کنین و انجام بدین.یه وسیله ای چیزی خراب میشه شما ببرین تعمیر کنین..مسافرت مجردی برین حالا یا با دوست یا تنهایی...خلاصه سعی کنین تو همه جای جامعه حضور داشته باشین...ایناس که استقلال و رو پای خود وایسادن و به آدم یاد میده نه دانشگاه که تو کثافت غرق میشی و تنها مسیری که طی میکنی خوابگاه تا دانشکده است!!!
      همینا که از استقلال تو دانشگاه حرف میزنن ازپس یه دهم کارایی که باباهاشون سال هاست دارن انجام میدن برنمیان و عمرا بتونن یه زندگی رو درست مث اونا بچرخونن بخصوص پسرا که خیلی ادعا دارن تو این زمینه
      استقلال به کثیف بودن و خنده و مسخره بازی و یه غذا درست کردن تو خوابگاه نیست که
      ویرایش توسط Raha.mehrdadi : 10 مهر 1399 در ساعت 12:06

    11. Top | #431
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      AkhmooAsabani
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Raha.mehrdadi نمایش پست ها
      واقعا هیچ وقت دلیل تعریفای دیگران از خوابگاه رو درک نکردم:/

      بهداشتِ افتضاح،شلوغی،حموم و دستشویی مشترک،اونم نه با یکی دونفر،با هزار نفر:/
      غذاهای افتضاح تر و حال بهم زن،قیمت گوشت هزار برابر میشه ولی قیمت کوبیده سلف دانشگاه همچنان همونه:/
      کنترلشون رو ورود و خروجت:/
      مشترک بودن آشپزخونه و یخچال و تی وی با یه ایل جمعیت:/
      ترس هرلحظه ای از دزدیدن اموالت:/
      ظرف شستن،لباس شستن،اتو کردن(اونم اگه خیلی لاکچری باشین و داشته باشین)،نظافت اتاق:/ من این کارارو تو 18 سال زندگی جز درمواقع ضروری انجام ندادم:/
      تختای افتضاح،موکتای خیلی افتضاح تر،پرده ها و دیوارا و کمدای خیلی قدیمی و کثیف:/
      انواع و اقسام حشرات از جمله سوسک،شپش و ساس!!!هم تو اتاق و هم حتی تو لباسا و تختتون:/
      و از همه مهم تر!!!
      زندگی به صورت دائم و روزانه با یه سری آدم تو یه اتاق 12 متری...اونم با عقاید و سطح شعور و فرهنگ و متفاوت...وااااای حتی نمیتونم بهش فکرم کنم...من صمیمی ترین دوست و رفیقم تو زندگی رو هم نهایت یه نصفِ روز میتونم تحمل کنم و از بودن کنارش لذت ببرم بعدش دیگه جیم میشم میام خونه:/اونم شخصی که از همه بیشتر دوسش دارم و از بودن باهاش لذت میبرم:/
      اصلا دوستم به کنار خونواده رو هم نمیشه انقد دید و کنار اومد:/ قشنگ فردیت و تنهاییِ فرد رو با اون حسِ قشنگ و سراسر آرامششون از آدم میگیره:/
      حالا به تموم اینا میتونی حجم سنگینی از درسم اضافه کنی بخصوص تو سه رشته ی اصلی://
      خداکنه هیچ وقت اون روزی نیاد که من مجبور باشم حتی واسه یه روزم پامو تو خوابگاه بذارم:/

      دوران راهنمایی یه اردوی دو روزه واسه مسابقات از شهر زدم بیرون، قشنگ کل اون دو روز رو با بیسکوئیت و کیک گذروندم ازبس که از غذای سلف متنفرم و حال بهم زنه...با اون ظرفای چندششون که کلی خط و خراش خوردن:/ سهمیه ی منم بقیه میگرفتن میخوردن و من همچنان کیک و کلوچه:/

      من تو خوابگاه میمیرم:/ میدونم:/
      منم واقعا هیچوقت شما وسواسیا رو درک نکردم:/
      عاشقم گر نیستی لطفی بکن، نفرت بِوَرز
      بی‌تفاوت بودنت هر لحظه آبَم می‌کند...

    12. Top | #432
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط NormaL نمایش پست ها
      منم واقعا هیچوقت شما وسواسیا رو درک نکردم:/
      بنظرم ماها وسواسی نیستیم این شمایید که عجیبید دیگه هرانسانی یه حداقل بهداشت و آسایشی لازم داره...چه برسه به دانشجو که کلی گرفتاریم داره!!
      شما دانشگاه که رفتی یه چندتا عکس از خوابگات بگیر به چندتا خارجی نشون بده شک نکن پناهندگی بهت میدنمنظورم از خارجی اروپا یا آسیای شرقی هم نیستااا همین کشورای همسایه ی بدبخت تر از خودمونم نشون بدی کمِ کم یه کمک مالی واست میفرستنوالا نمیدونستم آدمی که نگران شپش و ساس و گوشت زهرماری و غذای غیربهداشتیش باشه میشه وسواسی فک میکردم اینا جز حداقل هاست!!همین کارارو میکنیم دیگه سرطان تو کشور بیداد میکنه اسمشم گذاشتیم خوشمزگی و کر کر میخندیم بهش

    13. Top | #433
      کاربر اخراجی

      Sheytani
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Raha.mehrdadi نمایش پست ها
      هرکیم گفت استقلال رو تجربه میکنین و اینا اصلا گوش نکنین،این چه راهیه واسه این کار آخه؟

      میشه خونه بود ولی استقلال کامل داشت...مریض میشین خودتون برین درمونگاه و با پدر و مادر کاری نداشته باشین...کارای اداری ای که بابا ها معمولا انجام میدن رو خودتون دستتون بگیرین و انجام بدین،رانندگی یاد بگیرین و خودتون دانشگاه برین،خرید میوه و ...خونه رو بعضی وقتا شما قبول کنین و انجام بدین.یه وسیله ای چیزی خراب میشه شما ببرین تعمیر کنین..مسافرت مجردی برین حالا یا با دوست یا تنهایی...خلاصه سعی کنین تو همه جای جامعه حضور داشته باشین...ایناس که استقلال و رو پای خود وایسادن و به آدم یاد میده نه دانشگاه که تو کثافت غرق میشی و تنها مسیری که طی میکنی خوابگاه تا دانشکده است!!!
      همینا که از استقلال تو دانشگاه حرف میزنن ازپس یه دهم کارایی که باباهاشون سال هاست دارن انجام میدن برنمیان و عمرا بتونن یه زندگی رو درست مث اونا بچرخونن بخصوص پسرا که خیلی ادعا دارن تو این زمینه
      استقلال به کثیف بودن و خنده و مسخره بازی و یه غذا درست کردن تو خوابگاه نیست که

      همش فک کردم میگه تیم استقلال

    14. Top | #434
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط sibzamini نمایش پست ها



      همش فک کردم میگه تیم استقلال
      احتمالا از اثرات بازیِ دیشبه
      آخه استقلال به کجای جملات من میخوره؟

    15. Top | #435
      کاربر اخراجی

      Sheytani
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Raha.mehrdadi نمایش پست ها
      احتمالا از اثرات بازیِ دیشبه
      آخه استقلال به کجای جملات من میخوره؟
      من برعکس از فوتبال بدم میاد ولی این روزا انگار خیلی داغه
      همینا که از استقلال تو دانشگاه حرف میزنن

      ایناس که استقلال و رو پای خود وایسادن و به آدم یاد میده

      انگار مربی فوتبالی

    صفحه 29 از 32 نخستنخست ... 19282930 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 2 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن