از هر لحاظی خونه بهتره
خانه دانشجویی
خوابگاه
همه چی بستگی به خودت داره
و هر کدوم چالش های خودشو
خوابگاه برای من کوچیکه استراحت و درس خوندن سخته گاها با هم اتاقی ها و هم خوایگاهی ها دچار مشکل میشم
خوبی هایی هم داره
بهرحال تو شهر غریب امنیت بیشتری داری تنها نیستی با هم غذا درس میکنین و اینا
ولی
خونه قطعا خیلی بهتره
آرامش و استقلال بیشتری داره
اما با توجه به قیمت خونه ها و نداشتن هم خونه ای خوب شخصا مجبورم در خوابگاه بمونم
خداوند آن خویش خویش است
من خونه میگیرم چون سنم بالاست میترسم هم مسخرم کنن هم به مشکل بربخورم چون شاید نتونم کنار بیام با بقیه و اینکه خابگاه مشکلات خودشو داره
من نمیدونم چرا علاقه عجیب و مسخره ای به خوابگاه دارم. به بابام گفتم سال بعد اگه اصفهان هم آوردم میرم خوابگاه
عاشقم گر نیستی لطفی بکن، نفرت بِوَرز
بیتفاوت بودنت هر لحظه آبَم میکند...
بی شک خانه دانشجویی (البته یعنی فقط خودت)
خدایا قسمت ما هم بفرماااا(حالا اصن تو انتخاب رشتم فقط شهر خودم رو زدما) ولی خدایا تو بفرما
نصف و نیمه نیستیم !!!!!
واقعا هیچ وقت دلیل تعریفای دیگران از خوابگاه رو درک نکردم:/
بهداشتِ افتضاح،شلوغی،حموم و دستشویی مشترک،اونم نه با یکی دونفر،با هزار نفر:/
غذاهای افتضاح تر و حال بهم زن،قیمت گوشت هزار برابر میشه ولی قیمت کوبیده سلف دانشگاه همچنان همونه:/
کنترلشون رو ورود و خروجت:/
مشترک بودن آشپزخونه و یخچال و تی وی با یه ایل جمعیت:/
ترس هرلحظه ای از دزدیدن اموالت:/
ظرف شستن،لباس شستن،اتو کردن(اونم اگه خیلی لاکچری باشین و داشته باشین)،نظافت اتاق:/ من این کارارو تو 18 سال زندگی جز درمواقع ضروری انجام ندادم:/
تختای افتضاح،موکتای خیلی افتضاح تر،پرده ها و دیوارا و کمدای خیلی قدیمی و کثیف:/
انواع و اقسام حشرات از جمله سوسک،شپش و ساس!!!هم تو اتاق و هم حتی تو لباسا و تختتون:/
و از همه مهم تر!!!
زندگی به صورت دائم و روزانه با یه سری آدم تو یه اتاق 12 متری...اونم با عقاید و سطح شعور و فرهنگ و متفاوت...وااااای حتی نمیتونم بهش فکرم کنم...من صمیمی ترین دوست و رفیقم تو زندگی رو هم نهایت یه نصفِ روز میتونم تحمل کنم و از بودن کنارش لذت ببرم بعدش دیگه جیم میشم میام خونه:/اونم شخصی که از همه بیشتر دوسش دارم و از بودن باهاش لذت میبرم:/
اصلا دوستم به کنار خونواده رو هم نمیشه انقد دید و کنار اومد:/ قشنگ فردیت و تنهاییِ فرد رو با اون حسِ قشنگ و سراسر آرامششون از آدم میگیره:/
حالا به تموم اینا میتونی حجم سنگینی از درسم اضافه کنی بخصوص تو سه رشته ی اصلی://
خداکنه هیچ وقت اون روزی نیاد که من مجبور باشم حتی واسه یه روزم پامو تو خوابگاه بذارم:/
دوران راهنمایی یه اردوی دو روزه واسه مسابقات از شهر زدم بیرون، قشنگ کل اون دو روز رو با بیسکوئیت و کیک گذروندم ازبس که از غذای سلف متنفرم و حال بهم زنه...با اون ظرفای چندششون که کلی خط و خراش خوردن:/ سهمیه ی منم بقیه میگرفتن میخوردن و من همچنان کیک و کلوچه:/
من تو خوابگاه میمیرم:/ میدونم:/
ویرایش توسط Raha.mehrdadi : 10 مهر 1399 در ساعت 12:04
هرکیم گفت استقلال رو تجربه میکنین و اینا اصلا گوش نکنین،این چه راهیه واسه این کار آخه؟
میشه خونه بود ولی استقلال کامل داشت...مریض میشین خودتون برین درمونگاه و با پدر و مادر کاری نداشته باشین...کارای اداری ای که بابا ها معمولا انجام میدن رو خودتون دستتون بگیرین و انجام بدین،رانندگی یاد بگیرین و خودتون دانشگاه برین،خرید میوه و ...خونه رو بعضی وقتا شما قبول کنین و انجام بدین.یه وسیله ای چیزی خراب میشه شما ببرین تعمیر کنین..مسافرت مجردی برین حالا یا با دوست یا تنهایی...خلاصه سعی کنین تو همه جای جامعه حضور داشته باشین...ایناس که استقلال و رو پای خود وایسادن و به آدم یاد میده نه دانشگاه که تو کثافت غرق میشی و تنها مسیری که طی میکنی خوابگاه تا دانشکده است!!!
همینا که از استقلال تو دانشگاه حرف میزنن ازپس یه دهم کارایی که باباهاشون سال هاست دارن انجام میدن برنمیان و عمرا بتونن یه زندگی رو درست مث اونا بچرخونن بخصوص پسرا که خیلی ادعا دارن تو این زمینه
استقلال به کثیف بودن و خنده و مسخره بازی و یه غذا درست کردن تو خوابگاه نیست که
ویرایش توسط Raha.mehrdadi : 10 مهر 1399 در ساعت 12:06
عاشقم گر نیستی لطفی بکن، نفرت بِوَرز
بیتفاوت بودنت هر لحظه آبَم میکند...
بنظرم ماها وسواسی نیستیم این شمایید که عجیبید دیگه هرانسانی یه حداقل بهداشت و آسایشی لازم داره...چه برسه به دانشجو که کلی گرفتاریم داره!!
شما دانشگاه که رفتی یه چندتا عکس از خوابگات بگیر به چندتا خارجی نشون بده شک نکن پناهندگی بهت میدنمنظورم از خارجی اروپا یا آسیای شرقی هم نیستااا همین کشورای همسایه ی بدبخت تر از خودمونم نشون بدی کمِ کم یه کمک مالی واست میفرستنوالا نمیدونستم آدمی که نگران شپش و ساس و گوشت زهرماری و غذای غیربهداشتیش باشه میشه وسواسی فک میکردم اینا جز حداقل هاست!!همین کارارو میکنیم دیگه سرطان تو کشور بیداد میکنه اسمشم گذاشتیم خوشمزگی و کر کر میخندیم بهش
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 2 مهمان)