خیلی درد داره
پارسال کشیدمش موقعی که دعوت به مصاحبه ارتش نشدم
ولی به اندازه رتبه ها دردناک نبود
الان خدا رو شکر میکنم که دعوت نشدم
اشکال نداره ، داره ها ولی فرضا نداره
دیر و زود میشه ولی بالاخره میشه
همین همکلاسیهای من ، پارسال پزشکی میخواستن امسال با کله فرهنگیان رو میرن
میدونم عاشق معلمی هستی ، اگه به دروس انسانی واقعا علاقه داری ، سال بعد سابقه انسانی بزن و کنکور انسانی بده
اگه تجربی رو بهتر بلدی یا زبان مثلا ، با تجربی میشه ولی سختتر قبول میشی ، پارسال یادمه یه همکلاسی قدیمی برا مدرسه قبلی داشتم ، تراز کلش ۱۰۰۰۰ هزار تجربی بود خودم کارنامه اولیه اش رو پرینت گرفتم براش فرهنگیان هم ۹۹۰۰ بود ، خون میدید غش میکرد ،ولی عاشق معلمی و زیست بود ، رفت فرهنگیان ، منظور همچین ترازایی تو تجربی میرن
نترس بخونی با تراز حتی ۹۰۰۰ به بالای انسانی راحت معلمی میاری بی شک ، اگه حفظیاتت خوبه از انسانی برو
دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نه
وقتی تاس آدم بد نشست، بد نشست .
این دنیا یه نخود بهم مردونگی نشون نداده که براش یه دنیا مردونگی کنم
تو رفتی، ما وایسادیم…تو خوندی، ما نخوندیم…ته جفتشم که بگیری یعنی زرشکبه تیغ علی رسوایت میکنم کنکورستم ! از زندگی بیرونت میکنم
عزیزم منم با این اتفاق مواجه شدم ..
دختر عمه مامانم سال اول فرهنگیان قبول شد انسانی بود و خب ظرفیت قبولی شون بالابود . من لحظه اول که متوجه شدم واقعا حس خوشحالی داشتم براش چون باهم بزرگ شده بودیم دوسش داشتم عین خواهر . اما بعدش با رفتارای مامانش و صحبتاش تو جمع و اینکه مامانم خیلی دلش شکست ، منم یواش یواش حس میکردم که باید مامان منم طعم خوشحالی و بچشه
با اینکه تا حدود اسفند ماه هیچییی نخونده بودم و هدفم اصلا این بود که دوباره یه سال دیگه ام پشت بمونم و واسه داروسازی بخونم اما از همون تایم شروع مردم به خوندن برای فرهنگیان .. اوایل فقط بخاطر دل مامانم بود
اما الان که دو ترم از دانشگاهم میگذره میبینم عاشقشم و اصلا راه من از فرهنگیان میگذشت
برای تو دوست عزیزم امیدوارم بهترین ها پیش بیاد . خودتو مقایسه نکن با کسی شرایط هر آدمی متفاوته شاید اکر اونم تو شرایط تو بود همین جوری میشد
اکر واقعا فرهنگیان دوست داری براش تلاش کن
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام
و ساقه های جوانم؛
از ضربه های تبرهاتان زخم دار است...
با ریشه چه می کنید؟
واقعا درکت میکنم منم پارسال پزشکی نیاوردم ولی پسر فامیل پزشکی اورد 3 نفر از فامیل پدری فوری زنگ زدن خبر قبولیش رو بدن که حال مارو بگیرن من و مامانم هم در شرایط روحی خوبی نبودیم چون دکترا بابابزرگم رو جواب کرد بودن مامانم رفته بود شال مشکی بگیره برای مراسم که دختر عموم زنگ زد که اره پسر فلانی پزشکی قبول شده ... حالا هیچ خبری رو اینقدر بلافاصله نمیان بگن ولی اینو بی درنگ گفتن بعدشم عمو و عممم زنگ زدن خبر قبولشو دادن منم افتادم پشت هر چند امسالم احتمالا نیارم ولی می دونم که خیلی حس بدیه
منم حسوودی نمیکنم ولی خب نا خود اگاه همه مقایسه می کنن دگ بعدشم من خنگم نیستم فقط وقتی وارد دهم شدم نمیدونستم باید تست بزنم و کسی درست حسابی راهنماییم نکرد
ویرایش توسط hly : 30 خرداد 1404 در ساعت 14:24
برای من یک نفر بارها اثبات شده هر چی بیشتر به خودت فشار بیاری از یه جایی به بعد نتیجه عکس میده. اون کسی که کمتر از همه به خودش فشار میاره معمولا (نمیگم همیشه ها) نتیجه ش رو هم وقتی میبینه راضی تره... چون یه جورایی میشه گفت اون حس جاه طلبی و برترطلبی رو از خودش گرفته و سعی کرده با چیزایی که اطرافش هست و بهشون دسترسی داره خودش رو قانع کنه
به همین خاطره که رویاپردازی کردن خطرناکه یه قماره در اصل.
و اگه روحیه ی قوی نداشته باشی یا اعتماد به نفس کاذب داشته باشی بیشتر خطرناک میشه
کاری به روابط بین فامیلی تون ندارم
قبول هم ندارم بگم بیا و با دایی و هم خون ت قطع رابطه کن
چون از یه جایی به بعد کسی بهت بگه بالا چشمت ابروعه و تو سریع برچسب آدم سمی بودن بهش بدی و حذف ش کنی کم کم به خودت میای که هیچ کس پیشت نیست
موقع اعیاد تنهایی. موقع جمعه ها تنهایی کسی نداری باهاش بیرون بری. سفر میخوای بری کسی نیست زنگ بزنی بهش بگی جمع کن میخوایم بریم فلان جا. موقع سیزده به در شاید اگر دوستات با فامیلشون جایی نرفته باشن، اونم شاید، بهت زنگ بزنن اونم بخاطر اینکه بیای چوب جمع کنی واسه آتیش
حالا نمیگم طرف مشت زد تو صورتت تف انداخت به شرفت تو بگی عی بابا عیب نداره ولی خب ببین یه سری چیزا هست ادم میبینه و باید ندید
بگیره
مطمئن باش تو ام بعضی کارایی کردی تو جمع فامیل یا غیره چه عمد چه غیرعمد ممکنه به چند نفر برخورده باشه یا ناراحت شون کرده باشی ولی خب فرهنگ ایرانی اینجوریه که معمولا سعی میکنن ندید بگیرن ( بازم دارم میگم یه سری چیزا واقعا دیگه ته نامردی و بدذاتیه نمیشه بگیم بیخیالش.. داریم هممون یه فامیل بی ادب و احترام که همه ازش شاکی ان و... همونی که اومد ذهنت اره همون)
همه کسایی که میگن قطع رابطه کن بعد ارسال این پیام میرن توی پیامرسانا به cousin هاشون پیام میدن میگم برنامه شب چیه جوجه س یا املت
یا اینکه از اونایی هستن که چندین ساله با هیچکس حرف نمیزنن که ما کاری ندارین چرا و برای چی
فقط دارم میگم کلا فرهنگ ایرانی ش یه بدیش اینکه فقط کافیه یه خورده ژن مشترک داشته باشی دیگه وا ویلا
ولی خب خوبی دیگش هم هست اینکه سعی میکنن کنار هم باشن .. کلا فرهنگ ایرانی جمعیت گراییه و برای کسایی که خودمحورن سخته فیت شدن
حالا هم
اگر نتونستی فرهنگیان بیاری
خب دوباره تلاش کن
مگه نمیگی دوستش دارم و فلان؟ خب پس براش بجنگ دیگه
فکر کن یه حالا جنسیت و گرایشتم نمیدونم چطور بگم
فرض کن تو فرهادی فرهنگیانم شیرینه
سخت تر از تیشه زدن به کوه واسه رسیدن به چشمه داریم مگه؟
پشتم باشی دیگه هر کی خیلی بیکار باشه میاد یه چرتی درموردت میگه
تو جمع حرفی چیزیم زدن تو هم با شوخی و خنده دیسبک بده بهشون خودشون میفهمن دیگه حرفی نمیزنن
بقول یکی چند سال بعد دیگه اصلا کسی یادش نمیمونه تو پشت بودی یا
نه مردم انقدر مشکلات دارن که به قول خودت شکست تو رو اصلا یادشون نمیمونه
چون با این وضعیت ایران اولا یک شغل کافی نیست
و دوما درآمد زایی هم میتونی با یه شغل آزاد سریعتر به دست بیاری
و میتونی سر و کله زدن با مردم رو هم زودتر از دخترخالت یاد بگیری
و در اخرم افسانه ی استعداد
نمیدونم چرا انقدر ما تاکید داریم به این چیزا اعتقاد داشته باشیم
استعداد هیچ وقت وجود نداشته. فقط یه بهانه برای شکست ها و نرسیدن ها.
تو اگر سخت کار کنی و جون بکنی درسته که عمر و جوونی و راحتی ت رو از دست دادی ولی بجاش یه چیزی که خواستی رو به دست آوردی دیگه.
برو رشته های دیگه رو هم ببین از تجربی و ریاضی و انسانی و خوب خوب تحقیق راجبش
ببین راستش رو بخوای من یه مدت دنبال معماری بودم
خوشم میومد
اما فهمیدم واقعا علاقه ای ندارم. فهمیدم حوصله اینکه شبا بیدار بمونم و نقشه کشی کنم و یا ماکت درست کنم رو ندارم
خوشم از نتیجه کارها یعنی برج ها و کاخهای خوشگل میاد
ولی مسیرش؟ نه حاجی مردش نیستم.
البته به یه چیزی هم اعتقاد دارم اینکه علاقه قابل تغییره
کسی که میاد میگه من دیوانه فلان رشتم بدان از همین الان تو جاده خاکیه و بعدها به حرف خودش میخنده
به قول یه کتابی، علایق و سلایق ما درست مثل جایگاه ستارگان و اقمار توی آسمون مدام در حال تغییره
به نظرم به اینکه بقیه چی می خوان بگن فک نکن
خودت با چی حالت خوبه
آدم وقتی خودش خودشو موفق نمی دونه از همه چی بدتره
مهم نیست بقیه موفق می دونن یا نه خودت تو خلوت خودت مهمی
این من خیلی خوب می دونم چیزی که آدم خودش از خودش انتظار داره این مهمه نه فامیل دوست و آشنا و دشمن همسایه و بقیه
دعوت به مصاحبه فقط یه بخش کوچیک از قبولی توی فرهنگیانه
چه تضمینیه که ایشون مصاحبشو خوب بده یا ترازش برای قبولی کافی باشه؟
میدونم واقعا داری اذیت میشی بهت حق میدم ولی حرفم اینه که فامیل برای اینکه بخوان خودشونو نشون بدن بعضی وقتا خیلی چیزا رو نمیگن
خودت رو با خودت مقایسه کن
تو حداکثر تلاشت رو کردی شاید قسمتت یه چیز خیلی بهتریه
La vida sigue, sigue dando lecciones
عزیزم ببین اصلا رو اینکه اون با دعوت صد درصدی قبوله هیچ حسایی باز نکن
ببین تو شهرمون صد ها نفر رو از دوستام اشناهام دیدم که هر ساله دعوت میشه ولی مصاحبه میزنه میترکونتش
اصلا بخش اصلیش همونه این دعوته که چیزی نیست
ناراحت نباش الانم به فکر راه اشتباه نباش اگه کسی قرار باشه اینجوری بگه اون منم حتی الان که دوازدهمم تمام دروس مشترک با انسانی رو با لذت تمام میخونم استعدادشم دارم ولی متاسفانه توی سال نهم به خاطر غرور احمقانم رفتم این رشته هر حال چی میشه کرد منتظر نتایج باشیم اگه گوش شیطون کر نشد بازم تلاش میکنیم
سلام خوبید ممنون از نظرتتون بعله دقیقا دبیری شیمی زیست که الویت بچه ها بعد از پزشکی و دندون دارو هست یعنی کسایی میرن که تراز نزدیکی دارن چون به هرحال رشته آینده داری هست میتونن بشن دبیر کنکور
میمونه یه آموزش ابتدایی و بهداشت مدارس و دبیری علوم اجتماعی من واقعا بقییه مناطق رو نمیدونم ولی شهرستان ما من با چن نفر صحبت داشتم همه میگفتم پزشکی نیاریم مگه دیونه ایم بریم پرستاری یا مامایی شب کاری الویت بعدی ما فرهنگیان
بعد این یه موضوع و واقعنم ظرفیتی که میخان نصف انسانی میخان
آره دوست دارم شایدم حتی بیشتر آموزش ابتدایی چون عاشق ارتباط با بچه هام واقعا بچه هام عاشق من هستن چون میفهمشون درکشون میکنم قلقشون دستمه ولی خب آینده کاری ام مهمه بخاطر همین تو دبیری عاشق دبیری ادبیات هستم کلا عاشق حوزه معلمی ام تا بیمارستان و دیدن رنج ادما
دقیقا آدم یه حس سر افندگی داره ن بخاطر خودش بخاطر خانوادش واقعا دروغه بگیم دل مامان هامو نمیشکنه منکه مامانم چپ و راست داره راه میره با تیکه و کنایه اه میکشه منم از وجود خودم خجالت میکشم
به امید معلم شدنم من جوری عاشق معلمی ام که پاییزی با بدترین اتفاقات ادامه دادم ولی الان برای کنکور تیر بااینکه میدونم افزایش درصد دارم ولی هیچ انگیزه ای ندارم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)