من یجوری جمعش کردم که خودمو نیارم پایین ولی خدا خودش میدونه تو دلم چه خبره
نداشتم ولی وقتی دیدم اینقدر دختر خالم براشون مایه افتخاره ولی حتی یکبار حتی یکبار میدیدن میخوندم حتی یکبار نگفتن موفق میشی دائم ناامیدم کردن
مرسی از کامنت ارزشمند تون
بعله درسته عاشق مسیر معلمی ام و میخام براش بجنگم ولی کنکور تیره برام اذیت کننده شده دوست داشتم زودتر تموم شه تکلیفم مشخص بشه چه حالا تو این رشته چه انسانی ن میتونم برای کنکور تیز بخونم نمیخونم عذاب وجدان داره میکشتم
و اینکه من از پاییز به کل با همه قطع ارتباط کردم حتی عید گردی سیزده بدر هم نرفتم و واقعا اینا به معنی موفقیت و خرخونی نیست تا یمدت خوب بودا بعد یمدت بخصوص دم دمای کنکور افسردگی گرفته بودم با صدای گربه ام عصبی میشدم واقعا زندونی کردن خود آدم نتیجه عکس میده
بعله درسته خب نگاه کنید من از بچگی از هنر بیزار بودم همیشه کاز های هنریم کثیف در میومد اصلا حوصله هنر و اینا ندارم
فضای بیمارستان ام من دست کسی زخم کوچیک برداره گریه ام میگیره اصلا طاقت ندارم
ولی عاشق تدریسم عاشق یه شغلی ام ک با ادما ارتباطم زیاد باشه نمیدونم چطور بگم واقعا
منم زیست ۳۰ درصد تازه وقت کم آوردم وگرنه چندین تای دیگشم بلد بودم
شیمی زیر ۵ درصد
فیزیک منفی ریاضی صفر
شما هدفتون زیر شاخه های تجربی؟
از این ناراحتم که منکه سرمایه مو عمرمو چشمامو کل زندگیمو چندین ماه گذاشته بودم کاش لاقل درست تلاش کرده بودم درسته من از فیزیک ریاضی متنفر بودم ولی ای کاش میخوندمشون تست کافی میزدم اینقدر وابسته به کلاس و فیلم نبودم
ببین سعی کن هرجور شده به هدفت برسی....اون چیزی که همیشه گفتی میخوای و مامانت هم درجریان هست.
چون صد سال هم بگذره شاید خودت یادت بره ولی مامانت یادش نمیره ...
همش ته دلش اینه بچم فلان چیز میخواست و چون خودشم نمیتونه کاری کنه
من یادمه پزشکی تبریز رو نرفتم چقدررررر مامانم گریه کرد برو
گفتم نه فقط تهران
اونم بخاطر مامانم میخواستم...نمیدونم شاید الان بچه ها بگن ای بابا پزشکی علاقه میخواد و فلان
من در واقع علاقه زیادی به موسیقی و علوم ماورا دارم...از اول هم پزشکی انتخابم نبود
محیط بیمارستان رو هم رفتم از نزدیک دیدم حالم از کثافت بازی هاش بهم میخوره...پرستاری رسما ل ج ن هست.
بگذریم ! ولی من بنا به دلایلی پزشکی میخواستم و میخوام...
هنوزم که هنوزه وقتی اعلام نتایج کنکور میشه و...مامانم ی بغض خاصی داره...البته نمیگه ولی من خوب میشناسمش...
هدفت هر چی هست بخاطر مامانت هم شده بش برس
تو خبر نداری ولی مطمئنا مامانت بهت ايمان داره و حتما ازت طرفداری کرده...توضیحش سخته
ولی الان که با مدرسه فاصله نگرفتی درس خوندن خیلی راحتتره ...
اصلا نذار فاصله بیوفته
ز کوشش به هر چیز خواهی رسید
به هر چیز، خواهی کماهی رسید
بخوان نگران نباش تو هم قبول میشی
خودتو با کسی نباید مقایسه کنی
کل انسان ها چرا اثر انگشتشان شبیه هم نیست
چون هر کسی به انگشتانش بک نقشی رو در این عالم و جهان ترسیم میکنه
خودت باش
به همه چی با دید مثبت نگاه کن موفق باشی
واقعا خودمم نمیدونم چرا اینجوریه این زندگی
دیگه تلاش کردن هم نتیجه نمیده
چقدر درکت میکنم همین بلا سر من اومده نه یه نه دوبار بلکه صدها بار
از تفریحاتم گذشتم از کارای موردعلاقم گذشتم ولی نتیجش این بود دوستام نمراتشون بالاتر از نمرات من شد درحالی که اونا درگیر خوش گذرونی و تفریح و عشق و حال فقط شب امتحانی میخوندن
حتی تو درس خوندن هم دیگه عدالتی وجود نداره..
اما اوج درد اونجاش بود که گفت رز فرق تویی که کل سال خوندی با منی ک یک ماه فقط خوندم چیه؟؟؟
به امید آمدن فردایی که تمام دیروزها در مقابل شکوهش زانو بزنند!
ویرایش توسط Rozali : 03 تیر 1404 در ساعت 19:27
نه بابا عدالت کجا بود.. ما شرایط زندگیمون زمین تا آسمون با هم فرق داره. یکی تو بدبختی به دنیا میاد یکی تو خوشبختی. از اون بدتر حتی ژنتیکم تعیین کنندست. من باید ده بار یه درسو بخونم تو ذهنم فرو بره یکی یه بار
لامصب نمیشه هم مقایسه نکرد آدم ناخودآگاه فکرش درگیر میشه.
من خودم همیشه سعی می کنم به خودم یادآوری کنم که این افکار توهمن. زندگی بقیه واقعا ربطی به خوشبختی من نداره. اینکه اون قبول شه یا نه تاثیری تو زندگی من، آینده من، اینکه به آرزوم میرسم یا نه، نداره.
گفتم نقطه شروع و مسیر هر کس متفاوته. من با توجه به شرایط خودم برای زندگیم تصمیم می گیرم. به من چه که فلانی چی قبول شد چی کار کرد. واقعا بهش فکر کنی می بینی خیلی کار پوچیه. عذر می خوام گور باباش.
برا من فقط زندگی خودم مهمه
If you ever miss me, you can find me fighting my nightmares and chasing my dreams
Come with me! I promise we will have fun!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)