خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 19
    1. Top | #1
      کاربر نیمه فعال

      Mehrabon
      نمایش مشخصات

      در جست و جویِ خود 🫂

      سلام.
      میدونم تاپیک گزارش کار و...هست.
      من این تاپیک زدم تا هر موقع یادم رفت!بیام بخونم و به یاد بیارم:/

      نمیخوام از دبیرستان و ...بگم ! میخوام در مورد همین ۲ سال طرح پرستاری بگم! مخصوصا ماه هایِ آخر
      اولش که امیدوارم ی رتبه عالی بیارم طوری که بشه مصاحبه کنم و قشنگ اسم ببرم از کسایی که منو خورد کردن و به نوعی بی آبرو...
      فعلا مجبورم برایِ شناسایی نشدن سکوت کنم

      یادم باشه تو پرستاری همش زیرآبم زدن !حتی جانشین مترون چشِ دیدنم رو نداشت و هیچ موقع متوجه چراییش نشدم!!!!!

      بیاد بیارم که کمکی و منشی !و حتی سرپرستارم میگفتن؛ تو ،چرا باید اینجا باشی؟!
      یادمه رفتم پیشِ مثلا مترون گفتم ،منو بده به ی بخش معمولی گفت نگران نباش هواتو دارم!

      یادم باشه همون مترون گفت ؛خانم فلانی ! شما مجردی اگه زیاد حمایتت کنم،حرف در میارن که رابطه داریم

      یادم باشه که کلید جایی که کار می‌کردم رو بهم نمیدادن ،میگفتن تو مهره فرعی هستی...
      یادم باشه رفتم کلید با هزینه خودم درآوردم بعدا !جلو دوربین کلید رو برداشتن و حاشا کردن ....

      یادم باشه !مثلا همون مترون ،گفت حتما مشکل از تو هست منم برای اثبات خودم !خواستم که بجایِ ۳ نفر خودم تنها کار کنم....

      یادم باشه ،بدون خوردن صبحانه کار می‌کردم بکوب ،از سرویس میموندم و...که اثبات کنم مشکل از من نبود! چقدر کار شکنی کردن این وسط...گاهی همزمان چندتا مریض رو با هم صدا میکردن که دعوا راه بیوفته ...و من همه رو هندل کردم...

      یادم باشه دلم شکستن رفتم که قطع طرح بزنم ! گفتن کارت عالی هست... تمدید هم میزنیم!
      چقدر منو خر کرد‌ مثلا همون مترون!گفت کارت یکه یک

      رفتم بارها پرسیدم جنابِ....منو تمدید میزنید؟ بخاطر برنامه کلاس عمومی هام می‌پرسیدم!
      گفت آره بابا
      منم گفتم باشه ،حالا این آزمون استخدامی رو بخونم کنکور بمونه برایِ بعد از این آزمون....استخدام که شدم همین جا! جنابِ...هم که هست در مورد مرخصی و...مشکل نخواهم داشت !میرم مرخصی کنکور رو میخونم

      بعدش که به عالم و آدم گفتم میمونم و تمدید میزنم!

      خبر رسید که جلسه تشکیل دادن برام که منو تمدید نکنن :۱

      بعد من دوباره رفتم پیشِ همین مترون گفت نه همچین خبری نیست! تمدید میزنیم!
      دو روز بعد همین آقایون ! به یکی از اعضای خانوادم (که همون بیمارستان هست )گفتن ما فلانی رو تمدید نمی‌زنیم!

      بعدشم که کلِ بیمارستان پخش شد!فلانی رو تمدید طرح نکردن...خبرش تا معاونت رسید

      الانم هر کس منو میبینه !پچ پچ میکنه /میخندن!!!!
      ز کوشش به هر چیز خواهی رسید
      به هر چیز، خواهی کماهی رسید

    2. Top | #2
      کاربر نیمه فعال

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      میشینم که درس بخونم همه اینا اتفاقات یهو یادآوری میشه...
      ضربانِ قلبم بالا میره...تمرکزم ازبین میره ...حالم از خودمم بهم میخوره!
      همش خودم مقصر میدونم...
      ز کوشش به هر چیز خواهی رسید
      به هر چیز، خواهی کماهی رسید

    3. Top | #3
      کاربر نیمه فعال

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      خیلی سخته !مخصوصا اون تیکه که
      تا معاونت اطلاع دادن فلانی میخواد اینجا تمدید بزنه ولی ما نمیخوایم!
      و بیشتر از همه چیز اینکه به خودم میگن آره بعد به فامیلم میگن نه
      ز کوشش به هر چیز خواهی رسید
      به هر چیز، خواهی کماهی رسید

    4. Top | #4
      کاربر نیمه فعال

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      منم به طور کل پرستاری رو گذاشتم کنار...خیلی سخته من از دوران دانشجویی حقوق داشتم و مستقل بودم...اونم مبالغ خیلی بالا!
      بعدیهو خونه نشین میشم !استقلال مالیم از بین میره...من اگه میدونستم تمدید نمیکنن ی چن ماه پولم جمع میکردم...الان ولی چی!
      باید خانوادم بهم پول تو جیبی بدن
      البته اون بنده خداها که چیزی نمیگن! ولی برام سخته
      ز کوشش به هر چیز خواهی رسید
      به هر چیز، خواهی کماهی رسید

    5. Top | #5
      کاربر نیمه فعال

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      سعی میکنم تکه هام رو جمع کنم و با این درد کنار بیام!
      و درس بخونم...شاید این شرایط باعث بشه ی مطلب ساده رو ۱۰۰ بار بخونم!
      ولی من کم نمیارم.
      لطفا برام دعا کنید یا اگه حرفی نصیحتی چیزی دارید..بگید.
      ز کوشش به هر چیز خواهی رسید
      به هر چیز، خواهی کماهی رسید

    6. Top | #6
      کاربر انجمن

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Dr.arezou نمایش پست ها
      سعی میکنم تکه هام رو جمع کنم و با این درد کنار بیام!
      و درس بخونم...شاید این شرایط باعث بشه ی مطلب ساده رو ۱۰۰ بار بخونم!
      ولی من کم نمیارم.
      لطفا برام دعا کنید یا اگه حرفی نصیحتی چیزی دارید..بگید.
      سلام امیدوارم که حالتون خوب باشه من درکتون میکنم که چقدر ناراحتین درکتون میکنم وقتی میخواین کتاب رو باز کنید افکار ناراحت کننده و بی مهری های دیگران رو به یاد میارین درکتون میکنم وقتی به مشکلاتتون فکر میکنید احساس میکنید زندگی سخته اما ازتون میخوام که خودتون به خودتون کمک کنید آدم های زیادی بودن که با شرایط بدتر از شما تلاش کردن و موفق شدن سعی کنید فراموش کنید این افکار رو و قلبتون رو از بی مهری دیگران پر نکنید ببخشید و بگذرید با خاطر آرامش خودتون

    7. Top | #7
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      عجب جای عجیبی خدمت کردی واقعا نمی دونم چی بگم این حجم از آزار و اذیت همکار اصلا منطقی نیس
      بهترین ها در مسیرت باشه عزیزم
      فکر کردن به اونا رو موکول کن به بعد قبولی ت

    8. Top | #8
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      من و برو بچه گاراژ به جا خلا میرینیم دهن اونایی که وقتی یکی میاد بغل دستشون کار کنه اونو نون خور اضافی میبینن و فکر میکنن ممکنه جاشونو بگیره ، روزی ره خدا میده راهتو انتخاب کن خوت بساز رات هرچی باشه همون جلوت سبز میشه اونا نه لیاقتت رو دارن نه پرستاری شایسته توعه بیشین بخون دکی بشی بیخیال هرچی تخم حروم نمک نشناس نسناس ، اون مترون احمقی که الان گنده گوزی می‌کنه چن صبا دیه که تو دکتر بشی بری بش بگی این کن اون کن حساب کار میاد دستش ، ولی اینا ره یادت باشه دکتر شدی به تازه کارا زور نگی هواشونو داشته باشی یا کلا زور نگی جواب بدی رو با خوبی بده مشتی و گنده بودنتو ثابت کن.
      الآنم بشین بخون‌ اون قبری که سرش زار میزنی مرده چی نداره( این حرفی بود که هم اوستا و هم آقام بعد قبول نشدن تو تعهدی بم گفتن ) الآنم میبینم حاضرم برم سربازی برگردم ده سال پشت بمونم ولی تهدی نرم نه شایسته منه نه منت جهود به گردنم
      مردن رو دو پا بهتر از زندگی رو دو زانوعه(امیلیانو زاپاتا) ( همون سخن امام حسین که فرمود مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلته
      وقتی تاس آدم بد نشست، بد نشست .
      این دنیا یه نخود بهم مردونگی نشون نداده که براش یه دنیا مردونگی کنم

    9. Top | #9
      کاربر نیمه فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      یه توصیه که خودم تجربش کردم
      عامل استمرار درس خوندنت هیچ موقع بخاطر ناراحتیت نسبت به دیگران نباشه

    10. Top | #10
      کاربر نیمه فعال

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Mahsa_khanoom نمایش پست ها
      سلام امیدوارم که حالتون خوب باشه من درکتون میکنم که چقدر ناراحتین درکتون میکنم وقتی میخواین کتاب رو باز کنید افکار ناراحت کننده و بی مهری های دیگران رو به یاد میارین درکتون میکنم وقتی به مشکلاتتون فکر میکنید احساس میکنید زندگی سخته اما ازتون میخوام که خودتون به خودتون کمک کنید آدم های زیادی بودن که با شرایط بدتر از شما تلاش کردن و موفق شدن سعی کنید فراموش کنید این افکار رو و قلبتون رو از بی مهری دیگران پر نکنید ببخشید و بگذرید با خاطر آرامش خودتون
      ممنون عزیزم که وقت گذاشتید.
      سعی میکنم با تمام وجودم و امیدوارم که موفق بشم...
      ی مشکلی هست اینه این بیمارستان دقیقا اونور خیابون هست...بخوام از خونه با سرعت متوسط برم ده دقیقه ای رسیدم
      یعنی دلم نمیخواد کلا از خونه برم بیرون
      فقط به خودم میگم حسبی الله و لا حول....
      ز کوشش به هر چیز خواهی رسید
      به هر چیز، خواهی کماهی رسید

    11. Top | #11
      کاربر نیمه فعال

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Hnyh نمایش پست ها
      یه توصیه که خودم تجربش کردم
      عامل استمرار درس خوندنت هیچ موقع بخاطر ناراحتیت نسبت به دیگران نباشه
      بله دقیقا
      شما حرفتون کاملا درسته...
      منم سعی میکنم که بگذرم و فراموش کنم.
      من خیلی دل رحم هستم حالا مثلا رتبه هم بیارم !دل ندارم مثلا اسم کسی رو ببرم...الان خ ناراحتم
      البته شایدم بردم :۱
      انقدر اذیتم کردن که خودمم رد دادم !قاطی کردم...
      سعی میکنم هر چه زودتر به زندگی نرمال برگردم.
      ز کوشش به هر چیز خواهی رسید
      به هر چیز، خواهی کماهی رسید

    12. Top | #12
      کاربر نیمه فعال

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Loneman نمایش پست ها
      من و برو بچه گاراژ به جا خلا میرینیم دهن اونایی که وقتی یکی میاد بغل دستشون کار کنه اونو نون خور اضافی میبینن و فکر میکنن ممکنه جاشونو بگیره ، روزی ره خدا میده راهتو انتخاب کن خوت بساز رات هرچی باشه همون جلوت سبز میشه اونا نه لیاقتت رو دارن نه پرستاری شایسته توعه بیشین بخون دکی بشی بیخیال هرچی تخم حروم نمک نشناس نسناس ، اون مترون احمقی که الان گنده گوزی می‌کنه چن صبا دیه که تو دکتر بشی بری بش بگی این کن اون کن حساب کار میاد دستش ، ولی اینا ره یادت باشه دکتر شدی به تازه کارا زور نگی هواشونو داشته باشی یا کلا زور نگی جواب بدی رو با خوبی بده مشتی و گنده بودنتو ثابت کن.
      الآنم بشین بخون‌ اون قبری که سرش زار میزنی مرده چی نداره( این حرفی بود که هم اوستا و هم آقام بعد قبول نشدن تو تعهدی بم گفتن ) الآنم میبینم حاضرم برم سربازی برگردم ده سال پشت بمونم ولی تهدی نرم نه شایسته منه نه منت جهود به گردنم
      مردن رو دو پا بهتر از زندگی رو دو زانوعه(امیلیانو زاپاتا) ( همون سخن امام حسین که فرمود مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلته
      مرسی بابت وقتی که گذاشتید.امیدوارم به اون چیزی که میخواین برسید.
      اولا خیلی ناراحت بودم در حدی که تا سوساید یا همون خ کشی هم فک کردم !قلبم داشت دیوانه وار میزد...
      حس میکردم خانوادم رو سرافکنده کردم ،حسِ بی ارزشی...
      سریع با اینکه شرایط نبود ولی رفتم زیارت حضرت معصومه! شایدم ایشون منو طلبید...به هرحال تو اون مه و بارش و...با سختی رسیدیم.
      بعد از زیارت دلم آروم شد!اونقدر حالم بد بود ۳ روز تو حرم بودم !
      شکایت کسی رو نکردم فقط از خادمش که آیینه ها رو تمیز میکرد دستمال گرفتم و انگار با گرفتن غبار آینه ها دلم آروم تر میشد و کلی اتفاق خوب دیگه...
      الانم درد دارم ولی مثلا ۱ به صد شده...
      شایدم صلاحم این بود!
      ان شاالله که خدا اول قبل از دکتر شدن بهم ظرفیتش رو بده
      گاهی آدما ی مدل عوض میشن که حتی برا خودِ قبلیشون غریبه محسوب میشن.
      امیدوارم به هر چی که میخواید برسید.
      ز کوشش به هر چیز خواهی رسید
      به هر چیز، خواهی کماهی رسید

    13. Top | #13
      کاربر نیمه فعال

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط sadaf97 نمایش پست ها
      عجب جای عجیبی خدمت کردی واقعا نمی دونم چی بگم این حجم از آزار و اذیت همکار اصلا منطقی نیس
      بهترین ها در مسیرت باشه عزیزم
      فکر کردن به اونا رو موکول کن به بعد قبولی ت
      دقیقا ! چون منطقی نیست میگم حتما مشکل از منه...
      ولی چندتا از اساتیدم که منو و جو این بیمارستان رو خوب میشناسن! ئه‌م گفتن که اصلا ایراد از تو نیست ،خودت رو سرزنش نکن...
      روزی که تو اومدی !لینا نمیدونستن که دانشجوم بودی...آنقدر پشتت بد گفتن که!
      میگفتن این دختر خیلی پارت کلفته و خیلی بهت حسودی میکردن...!
      ز کوشش به هر چیز خواهی رسید
      به هر چیز، خواهی کماهی رسید

    14. Top | #14
      کاربر نیمه فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Dr.arezou نمایش پست ها
      بله دقیقا
      شما حرفتون کاملا درسته...
      منم سعی میکنم که بگذرم و فراموش کنم.
      من خیلی دل رحم هستم حالا مثلا رتبه هم بیارم !دل ندارم مثلا اسم کسی رو ببرم...الان خ ناراحتم
      البته شایدم بردم :۱
      انقدر اذیتم کردن که خودمم رد دادم !قاطی کردم...
      سعی میکنم هر چه زودتر به زندگی نرمال برگردم.
      نه منظورم اینه بگو که من درس میخونم برای خودم و جایگاهم و ارزوم
      نه مثلا درس میخونم برم دهن فلانی سرویس کنم

    15. Top | #15
      کاربر نیمه فعال

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Hnyh نمایش پست ها
      نه منظورم اینه بگو که من درس میخونم برای خودم و جایگاهم و ارزوم
      نه مثلا درس میخونم برم دهن فلانی سرویس کنم
      متوجه شدم گلم
      ز کوشش به هر چیز خواهی رسید
      به هر چیز، خواهی کماهی رسید

    صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن