سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
اقا ببخشید من اومدم درد و دل کنم نمیدونم از کجا شروع کنم
اگه حوصلشو ندارید نخونید
داستان از اونجایی شروع شد که من سال هزار و چهارصد فارغ التحصیل شدم. قرار شد اولین کنکور زندگیمو بدم اما من خیلی بلند پرواز بودم گفتم من هیچ وقت چشممو به کنکور نمیدوزم من پول بیشتر شهرت بیشتری میخوام رفتم سراغ ارزوم فوتبال و کنکور ندادم
وقتی رفتم تو تست های فوتبال اونجا بی عدالتی محض رو در کشور عزیزمان ایران دیدم و فهمیدم پول همه چیزه و فوتبالیست شدن بدون پول غیر ممکنه
تصمیم گرفتم سال هزار و چهارصد و یک کنکور بدم شروع کردم به خوندن گفتم من که وقت دارم
کالاف دیوتی را نصب و کنکور را لغو نصب کردم به خودم اومدم دیدم نیمی از سال گذشته و من هیچی نخوندم گفتم ولش کن سال بعد
سال هزار و چهارصد و دو گفتم این بار دیگه میخونم
میخوندمااا. ولی تا دو یا سه تا تست رو که نمیتونستم بزنم نا امید میشدم و میرفتم از اول کتاب بازم نیمی از سال گذشت و دیدم من هنوز تو دهم موندم تند تند و هول هولکی خوندم و نتیجه ای جز رتبه هفتاد و سه هزار نشد
سال هزار و چهارصد و سه؟؟. دقیقا مثل هزار و چهارصد و دو
میدونید دوستان من قبلا در مورد این مشکل تو سایت خوندم بهش میگن کمال گرایی
میدونم خنده داره و الان دارید میخندید بهم ولی من حقیقتو گفتم
تا یه تستو نمیتونم حل کنم میرم از اول کتاب
میگم خوب نخوندم که نتوستم حل کنم.
خلاصه که این همه نوشتم و سرتونو درد اوردم که بگم
چطور این کمال گرایی لعنتی رو مهار کنم
راه حلی چیزی دارید؟
و از همه مهم تر به نظرتون یکسال دیگه پشت کنکور بشینم؟
با فرض بر اینکه کمال گرایی رو کنار گذاشتم؟
معذرت خواهی میکنم انقدر نوشتم🌹❤️