دیگه کرمانی نیست
اون زمان یه شعر گفت و خطاب به خودش گفت
که اول شعرش مدریکا بود
یعنی ای مدریک
اونموقع فکر کردم کنکوریه و بعد فهمیدم دانشجوئه
آه ای جان
آخر تا کی سرگردان...
اولین بار توی چت باکس باهاش اشنا شدم و راجع به اسم , رشته و هدف این داستانا صوبت کردیم![]()
روز هاتون با لبخند
اوایل اومده بود چند ماه پیش
رنگ بنفش دوس داره
از ناشناس آشنا شدم باهاش و دختر هزارچهرس و شنبم و مهشید هم میشه صداش کرد![]()
اگر حس کردی با حذف کردنم قراره زندگی بهتری داشته باشی، اینکارو بکن. ولی اگه یه روزی فهمیدی مشکلت من نبودم، هیچوقت سعی نکن برگردی....
در چت باکس دلم را شاد کرد
زخم هاتو دوست داشته باش. اونا شاهدای اصلی اند که چطور شجاعانه زندگی کردی.
خاطره ازش اون زمان نمیدونم کجا میرفت تو جاده بود میگف حالم بد میشه تحمل جاده ندارم...
اره اولین خاطرم ازش اینه
اوایل خیلی آوازش پیچیده بود
می خواست بره کانادا ولی بلیطش منقضی شدهمونجا تو فرودگاه برگشت
اوایل بیکار اومده بود
بعد با زهرا پیوند خورد و دو روح در یک بدن
زیاد فرصت نداشتم باهاش حرف بزنم، فقط اینو می دونم که زلزله دوس داره![]()
اگر حس کردی با حذف کردنم قراره زندگی بهتری داشته باشی، اینکارو بکن. ولی اگه یه روزی فهمیدی مشکلت من نبودم، هیچوقت سعی نکن برگردی....
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)