خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8
    1. Top | #1
      کاربر انجمن

      Ashegh
      نمایش مشخصات

      کسی که به همه انگیزه میده الان خودش خیلییی نا امیده

      های
      ماه پیش اومدم تاپیک زدم روزی 19 ساعت و تا امروز روزی زیر 18 ساعت نداشتم
      ولی خب دارم کم کم تموم میشم و هیچچچچچ امیدی ندارم
      بچه ها واقعا شدنیه تو تایم کم رتبه اورد یا فقط یه حرف کلیشه ایه
      هعففف نمیدونم واقعا احساس میکنم امروز باید از ارزوهام خدافظی کنم

    2. Top | #2
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      دقیقا کنکور همینه.. یک ادم قوی میخواد که توی بدترین شرایط ناامید نشه و جا نزنه..من روزایی رو سپری کردم که با تمام وجوود گریه میکردم دقیقا تو همین شرایط هم واقعا خوندم..ببین الان وقت فکر کردن به نتیجه نیست واقعا الان فقط باید بشینی درسارو بخونی و جمعشون کنی من توی بدترین شرایط خودمم فقط به این فکر میکردم این درس این مبحث باید تا اخر شب تمام بشه وگرنه دیگه نمیتونم برسونمش نه به فکر رتبه و نتیجه...
      I am a strong girl

    3. Top | #3
      کاربر باسابقه

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      یه ساعت غذا بخوری
      یه ساعت استراحت بین درسی
      میشه دوساعت
      19 ساعتم درس بخونی میشه 21 ساعت
      یعنی کلا 3 ساعت میخوابی شما؟
      به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،غصه هم میگذرد آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...


    4. Top | #4
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط lisaaaa نمایش پست ها
      دقیقا کنکور همینه.. یک ادم قوی میخواد که توی بدترین شرایط ناامید نشه و جا نزنه..من روزایی رو سپری کردم که با تمام وجوود گریه میکردم دقیقا تو همین شرایط هم واقعا خوندم..ببین الان وقت فکر کردن به نتیجه نیست واقعا الان فقط باید بشینی درسارو بخونی و جمعشون کنی من توی بدترین شرایط خودمم فقط به این فکر میکردم این درس این مبحث باید تا اخر شب تمام بشه وگرنه دیگه نمیتونم برسونمش نه به فکر رتبه و نتیجه...
      منم قلبم داره میترکه..
      دلم میخواد برم بیرون ولی دلم نمیخواد برم بیرون
      دلم میخواد تفریح کنم ولی دلم نمیخواد تفریح کنم
      نمیدونم کسی معنی این حرفارو میفهمه یا نه
      ولی هرچی هست خیلی داره فرسوده م میکنه

    5. Top | #5
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      میدونی مشکل چیه؟
      ماها یادمون میره تلاشمون غیر ممکن هارو ممکن میکنه...ب خودمون باور نداریم
      چون پیاپی با تلاش نکردن قدرتمونو کشتیم
      ولی میشه دوباره این قدرتو زنده کرد
      کاش از القای حس ناکافی بودن و ناتوان بودن ب خودمون خجالت بکشیم...

      ذهنیت موفق با تلاش شکل میگیره.
      باید یچیزی تو خودت ببینی تا یه موفقیتی رو بتونی باور کنی...
      راه اینکه یه چیزی ببینی تو خودت هم همینه که شروع کنی و ادامه بدی با هر حالی !
      هر حالی !
      طی چندماه خودتو کم کم لایق هدفت میبینی...
      چیزی ک مارو ب هدفمون میرسونه انگیزه و شوق درونی نیست...تعهده!

      ب خدا تو 5 ماه ی حجمی از کارو میتونی انجام بدی ک خودتم تصورش نمیکنی
      اگه ی ماه پیوسته ادامه دادی و همچنان تو نقطه صفر بودی بیا هرچی ع دهنت درمیاد ب من بگو
      ما میتونیم
      من عمیقا معتقدم اگه نتونستیم؛نخاستیم!
      اگه نتونستیم؛ تلاش نکردیم!
      قبول دارم ک تحت فشار روانی و استرس بیش از حد درس خوندن آدمو از پا درمیاره...
      ولی باید سعی کنیم مدیریتش کنیم...
      من خودم ب شدت آدم استرسی ام و اضطراب سلامتی جسم و روحمو طی این سالا ازم گرفت....
      اگه میخای ی کم آروم تر شی کتاب آیین زندگی رو بخون همون 100 صفحه اولشم کافیه...

      خلاصه ک هرکار از دستت برمیاد انجام بده و تو همین 5 ماه تمومش کن
      اون گوشی لعنتیتم بذار کنار اگه داخلش فیلم و جزوه نداری ک کلا خاموشش کن!

    6. Top | #6
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط آرمیتام. 19 نمایش پست ها
      های
      ماه پیش اومدم تاپیک زدم روزی 19 ساعت و تا امروز روزی زیر 18 ساعت نداشتم
      ولی خب دارم کم کم تموم میشم و هیچچچچچ امیدی ندارم
      بچه ها واقعا شدنیه تو تایم کم رتبه اورد یا فقط یه حرف کلیشه ایه
      هعففف نمیدونم واقعا احساس میکنم امروز باید از ارزوهام خدافظی کنم
      سختی کنکور همینه جایی که حتی نای بلند شدن نداری نوبت تو میشه که خودتو ثابت کنی باید پاشی بدوی....
      میدونم که الان فقط یک حرف مثبت میخوای بشنوی تا خیالت راحت شه و کاملا اوکیه بشنو ولی واقعیت اینه به حرف اینو اون نیست و شدن نشدنش همش به خودت بستگی داره با تمام وجود احساس کن که به خودت بستگی داره من از این همه سالهای کنکورم فقط این رو فهمیدم که بعد از کنکور اصلا این احساسات وجود ندارن ولی نتیجه و نحوه رفتاری که توی این احساسات از خودت نشون میدی وجود دارن وقتی سر جلسه میشینی نمیدونم تجربه کردی یا نه ولی دیگه اون احساس یاس و اون حس ناامیدی و اون حس شک و دودلی و هیچی وجود نداره خودتی و آینده ات و اگه سرتو بگیری بالا وسط اون هیاهو میبینی هرکسی خودش داره تاوان خودشو پس میده
      ببین اینقدر به شدن نشدنش فکر نکن تصور کن داخل یک جنگل گیر کردی گشنته و فقط یک راه برای سیر شدنت وجود داره که اتفاقا خیلی ریسکش هم زیاده احتمالش هم نزدیک به صفره..!
      ازش دست میکشی؟ نه معلومه نه تا پای جون براش تلاش میکنی چون وقتی گشنته به فکر احتمالات و شدن نشدن و الان خسته ام و اینا نیستی باید الان هم همینطور باشی‌...
      یک جا میخوندم امروز که نوشته بود احساسات ما دست خودمونن شاید محرک ها دست خودمون نباشن ولی دقت کن وقتی محرک های مختلفی به افراد مختلف میدی واکنش هاشون یکسان نیست مثلا دو نفر مختلف رو بذار توی شرایط یکسان میبینی روحیه اشون توانشون انگیزه اشون و تلاششون متفاوته این یعنی احساسات ما دست خودمونن درسته خیلی روز ها این فکر که دیگه نمیتونم و خسته ام و این حرفا خیلی بیشتر توی ذهنت میاد ولی قبول کن در نهایت پر و بال دادن بهشون و غمباد گرفتن براشون دست خودته الان دقیقه اون لحظه ایه که چراغ انگیزه ات خاموشه ولی باید چراغ نظم ات رو خودت روشن کنی
      پادکست وبینار خستگی آذرخش مکری و کانال یوتیوب یک پله بالاتر ویدیو خستگی خیلی به من کمک کرد توهم حتما چک کن موفق باشی
      ویرایش توسط Iamthatmanyou : 10 بهمن 1402 در ساعت 23:26

    7. Top | #7
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط yellow heart نمایش پست ها
      منم قلبم داره میترکه..
      دلم میخواد برم بیرون ولی دلم نمیخواد برم بیرون
      دلم میخواد تفریح کنم ولی دلم نمیخواد تفریح کنم
      نمیدونم کسی معنی این حرفارو میفهمه یا نه
      ولی هرچی هست خیلی داره فرسوده م میکنه
      با تک تک سلولام درکت میکنم
      یک بازه ای پارسال دقیقا همین احساسو داشتم اینقدر روم فشار بود که به شکل نویسندگی متن کوتاه شعر و اینا درومده بود یک وقتایی هم میشد افکار وحشتناک گریه هایی ناخودآگاه افسردگیای طولانی مدت..
      خیلی خیلی حس سختی بود اصلا یاد اون روزها که میوفتم تن و بدنم میلرزه دقیقا یادمه فکر میکردم فقط خودم توی این دنیام که دارم اینو تجربه میکنم از اون سمت این احساس به من قبولونده بود که قراره تا ابد بمونه! میترسیدم از اینکه همیشه موندگار بشه تا آخر همینطوری بمونم...!
      کامل درکت میکنم حالا دوست داشتی میتونی با من صحبت کنی چون دقیقا گذر کردم از این روزها
      به شخصه (وبینار خستگی دکتر مکری داخل کستباکس سرچش کن بعد سرعتشو بذار دو برابر چون تایمش طولانیه) خیلی کمکم کرد چون جوری منو توصیف کرد که برای یکبار خیالم راحت شد این فقط من نیستم که دارم اینو تجربه میکنم و یک چیز کاملا علمی و عادیه بعد که فهمیدم داخل همه هست و حس کردم خیلیای دیگه دارن تجربه اش میکنن دلم آروم گرفت بعد کم کم یاد گرفتم با وجود خستگیم باز هم ادامه بدم و الان فقط تجربه و خاطره اش مونده امیدوارم برای توهم همینطوری بشه

    8. Top | #8
      کاربر انجمن

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Iamthatmanyou نمایش پست ها
      سختی کنکور همینه جایی که حتی نای بلند شدن نداری نوبت تو میشه که خودتو ثابت کنی باید پاشی بدوی....
      میدونم که الان فقط یک حرف مثبت میخوای بشنوی تا خیالت راحت شه و کاملا اوکیه بشنو ولی واقعیت اینه به حرف اینو اون نیست و شدن نشدنش همش به خودت بستگی داره با تمام وجود احساس کن که به خودت بستگی داره من از این همه سالهای کنکورم فقط این رو فهمیدم که بعد از کنکور اصلا این احساسات وجود ندارن ولی نتیجه و نحوه رفتاری که توی این احساسات از خودت نشون میدی وجود دارن وقتی سر جلسه میشینی نمیدونم تجربه کردی یا نه ولی دیگه اون احساس یاس و اون حس ناامیدی و اون حس شک و دودلی و هیچی وجود نداره خودتی و آینده ات و اگه سرتو بگیری بالا وسط اون هیاهو میبینی هرکسی خودش داره تاوان خودشو پس میده
      ببین اینقدر به شدن نشدنش فکر نکن تصور کن داخل یک جنگل گیر کردی گشنته و فقط یک راه برای سیر شدنت وجود داره که اتفاقا خیلی ریسکش هم زیاده احتمالش هم نزدیک به صفره..!
      ازش دست میکشی؟ نه معلومه نه تا پای جون براش تلاش میکنی چون وقتی گشنته به فکر احتمالات و شدن نشدن و الان خسته ام و اینا نیستی باید الان هم همینطور باشی‌...
      یک جا میخوندم امروز که نوشته بود احساسات ما دست خودمونن شاید محرک ها دست خودمون نباشن ولی دقت کن وقتی محرک های مختلفی به افراد مختلف میدی واکنش هاشون یکسان نیست مثلا دو نفر مختلف رو بذار توی شرایط یکسان میبینی روحیه اشون توانشون انگیزه اشون و تلاششون متفاوته این یعنی احساسات ما دست خودمونن درسته خیلی روز ها این فکر که دیگه نمیتونم و خسته ام و این حرفا خیلی بیشتر توی ذهنت میاد ولی قبول کن در نهایت پر و بال دادن بهشون و غمباد گرفتن براشون دست خودته الان دقیقه اون لحظه ایه که چراغ انگیزه ات خاموشه ولی باید چراغ نظم ات رو خودت روشن کنی
      پادکست وبینار خستگی آذرخش مکری و کانال یوتیوب یک پله بالاتر ویدیو خستگی خیلی به من کمک کرد توهم حتما چک کن موفق باشی
      سو ولی احساس میکنم تلاشام نتیجه نمیده

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    موضوعات مشابه

    1. کمک میخوام برای برنامه ریزییی
      توسط Fatima_1384 در انجمن پرسش و پاسخ دانش آموزی
      پاسخ: 6
      آخرين نوشته: 28 آذر 1402, 20:06
    2. کساییی که قبول شدن یه دیقه بیاننن
      توسط Imlala در انجمن پرسش و پاسخ دانش آموزی
      پاسخ: 4
      آخرين نوشته: 18 خرداد 1402, 01:47
    3. حالا که نتایج اومده و من موندم یه ترس خیللییی بزرگ و گنده
      توسط Baharbhn در انجمن مشاوران و مدرسان و موسسات کنکوری
      پاسخ: 22
      آخرين نوشته: 10 آبان 1399, 02:39
    4. توروخدا کمکککک فورییی
      توسط Mohammade در انجمن پرسش و پاسخ دانشجویان علوم پزشکی
      پاسخ: 3
      آخرين نوشته: 08 مهر 1399, 16:42
    5. پاسخ: 4
      آخرين نوشته: 08 مرداد 1398, 00:55



    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن