تجربه های “رل “ در سالی که گره میخوره به کنکور

[Fawzi]

ی سریاتون تو رابطه این
شایدم زمان کنکور وارد رابطه میشین
نمیگم سمه
میگم زهرماره
میگم کشنده اس
نابود کنددس
هزارو یک دلیل بیار برام
بگو که پسره خودش میدونه کنکوریم
درک میکنه منو
میگمممم نههههه
بگو که روزی یک ساعت تنظیم کردیم حرف بزنیم
میگم نهههه بخدا که یک ساعت میشه
۵ساعت
میگی ما فقط اخر هفته ها حرف میزنیم
میگم نه : )))))


از تجربه هاتون بهره مند میشویم در تاپیک ؟

[Dozham]

ما که نداشتیم
حداقل شما بیاین بگین ببینیم چه جوریاست))))))

[Nico]

عمق فاجعه اونجایی که من "رل" رو هرجور خوندم معنیشو نفهمیدم، دیگه "ر لام" خوندم و فکر کردم دوباره سری تاپیک کاربر های افسانه ای انجمنه، بعد بقیشو خوندم بازم نفهمیدم ربط این دو به هم چیه، که ناگهان جرقه ای در ذهنم زده شد.. امیدوارم نقص از سوادم بوده باشه نه اینکه من از صدکیلومتری این چیزا رد نشده باشم

[HUNDRED]

ادم سال کنکور واسه خودش وقت کم میاره شما میرین رل میزنین؟!

[قاتل بروسلی]

تمرکز و حواس براتون میمونه؟

[arad.m]

سلام وقت بخیر
می‌خوام داستان براتو تعریف کنم ...
داستان یکی از دوست های نزدیکم !
پسر بود رفیق بودیم کُل سال رو درس خوند یازدهم بود دقیقا یادمه ...
یک روز اومد گفت حنا من می‌خوام با فلانی رل بزنم
یک متن بلند بالا تایپ کردم ...
خودم ساال یازدهم بقولی روی یکی کراش زده بودم و خلاصه ذهنم درگیرش بود شب تا صبح ...
یازدهم کنکوری می‌خوندم و آزمون میدادم با ساعت مطالعه ده ساعت !
بمولا ده ساعت !
می‌خوندم انگار پشیزی ارزش نداشت ذهنم درگیرش بود کی پیام میده کی فلان کار رو میکنه این رل نبود یک کراش ساده بود میخوام بگم ببینید مجازی چقدر مخدر هستش از کاکوئین و شیشه و حشیش بدتر ....
خلاصه اواخر ساا یازدهمم بود تا اینکه دکش کردم رفت : )
من برای درس خوندنش ارزش قائل بودم و میگفتم یارو درس بخون ولی اون تو ذهنم بود و من نمی‌تونستم درس بخونم و کُلی افت کردم معدلم رو میتونستم از ۱۹.۵۰برسونم به ۱۹.۸۰ یا حتی بیست ولی بخاطر افکارم نشد آزمون های قلمچیم از ۴۸۰۰ بالاتر نمیرفت تا اینکه ول کردم و رها شدم یهو رفت ۵۰۰۰ ۶۰۰۰ و تهش ۷۰۰۰: )
خلاصه اینارو به دوستم گفتم که دوچار خطای من نشو !
رفت رل زد دا
رل زد و هر روز از کاشون پامیشد میرفت شهرستان برای دیدنش : )
میگفت میخوامش میگیرمش من میدونستم ته این عاشقی ضربه دیدن خودشه ...
کنکوری شد !
کنکوری با ذهنی آشفته هیچ وقت نتونست خودشو بکشه بالا همیشه وارد حاشیه بود
حاشیه و حاشیه !
بهش گفتم بعد کنکور برو سراغش اگه بخوادت پات میمونه و دنبال این و اون نمیره گوش نکرد و شکست خورد هر روز شکسته تر از دیروز میشد ...
تهش که شد بهم گفت:
بدکردم با خودم خیلی بد : )
پشیمونی که از اول میدونستی تهش چیه خیلی دردناکه
دردناک تر از تیری که به قلب آدمی زده بشه !
لطفا بعد کنکور بیاید دنبال اکساتون و کراشاتون و رلاتون
من مراقب رلاتون و اکساتون و کراشاتون هستم فرار نکنن
شماهم درس بخونید و موفق باشید : )
دوستون دارم خیلی زیاد الهی که هرچی از خدا بخواید همونو بهتون بده ...

[علی۲]

[QUOTE=ifZy;1894305]ی سریاتون تو رابطه این
شایدم زمان کنکور وارد رابطه میشین
نمیگم سمه
میگم زهرماره
میگم کشنده اس
نابود کنددس
هزارو یک دلیل بیار برام
بگو که پسره خودش میدونه کنکوریم
درک میکنه منو
میگمممم نههههه
بگو که روزی یک ساعت تنظیم کردیم حرف بزنیم
میگم نهههه بخدا که یک ساعت میشه
۵ساعت
میگی ما فقط اخر هفته ها حرف میزنیم
میگم نه : )))))


از تجربه هاتون بهره مند میشویم در تاپیک ؟ [/QUO
یه سوال داشتم شما چه رشته ای تحصیل می کنید ؟

[Mahtab sdghn]

اول اینکه به قول دوستان رل زدن یا همون وارد رابطه شدن از نظر من اصلا قابل برنامه ریزی و از پیش تعیین کردن که مثلا با فلانی میخام رل بزنم نیست.کاملا یهویی واتفاقی یکیو بیشتر از خودت حس میکنی دوست داری و وقتی یکی اینقدر برات ارزش داره اصلا هدف و کنکور و درس و ....نمیفهمی چی هست واتفاقا حس بسیار زیبایی هم هست که نمیشه کسی رو منع کرد که تجربش نکنه عشق رو اماااااا موضوعی که میشه بهش اشاره کرد اینه که خودتون رو در شرایطی قرار ندید که با یکی اونقدر صمیمی بشید که الان این حسو تجربه کنید مثلا کمتر وارد فضاهایی بشید که امکان دوستی براتون هست ،کتابخونه هایی که مختلطه یا گروههایی که حتی درسیه و ممکنه با یکی اشنا بشید یا فضاهای انگیزشی که ممکنه توی اوج ناامیدی یهو یکی با حرفاش حالتو خوب کنه و....به پسرها برنخوره ولی توی این رابطه ها بیشتر دخترها ضرر میکنن چون ما دخترها چون روی چندتا موضوع همزمان متمرکز میشیم خیلی به درس خوندن اسیب میزنه و توی طول روز حتی اگه طرف مقابل نباشه داریم بهش فکر میکنیم ولی پسرها اصلا اینطور نیستن وقتی دارن یه کاری انجام میدن فقط به همون کار فکر میکنن و ممکنه تایم استراحت یه حالی هم از شما بپرسن.تازه اینم واسه اوایل رابطس بعد چند ماه که نزدیک کنکور شدی و یکم براش عادی شدی از همون چند پیام هم خبری نیست و اونوقت میبینی کسی که برات میمرد و تو باارزشترین تایمتو براش صرف کردی هیچ خبری ازش نیست .پس تا میتونید به سمت موفقیت حرکت کنید و قدرتمند بشید به موقعش اون حس قشنگ رو هم با ادم درست که واقعا لیاقتتونو داره تجربه میکنید

[Iruka]

عمق فاجعه اونجایی که من "رل" رو هرجور خوندم معنیشو نفهمیدم، دیگه "ر لام" خوندم و فکر کردم دوباره سری تاپیک کاربر های افسانه ای انجمنه، بعد بقیشو خوندم بازم نفهمیدم ربط این دو به هم چیه، که ناگهان جرقه ای در ذهنم زده شد.. امیدوارم نقص از سوادم بوده باشه نه اینکه من از صدکیلومتری این چیزا رد نشده باشم

وای دقیقا
منم دفعه اول فک کردم کاربر ناشناس ولی موفق در کنکوره
ولی وقتی دیدم مال فازیه گرفتم چیه
جدی دلیلت از این تاپیکا چیه؟
کسی که بخواد وارد رابطه بشه به حرف و من و تو گوش میده؟
کسی هم نخواد کلا دورش خط قرمز میکشه
ولی یسری ها هستن ممکنه وسوسه بشنا

[Arnold]

هنوز کسی هست ندونه این کار تو سال کنکور فاجعه اس
؟؟؟؟!
لاکن گاهی پیش میاد و گاهی هورمون ها فوران میکنن و عقل را به حاشیه میبرند

[SubZero]

تو فروم چقد سینه سوخته داریم

[StarryNight]

این تاپیکو که دیدم خیلی با خودم کلنجار رفتم که بیام چیزی بنویسم یا نه، چون قبلا تو یه فضای دیگه با جمع یسری از انجمنیا به این موضوع اشاره کردم و بخاطر یسری رفتارهای نه چندان درست و بازخوردهای نامناسب از گفته‌ی خودم پشیمون شدم. ( این وسط یه انسان گوگولی گودو گودو با اینکه ازش دلخور هم نشدم و لزومی هم نداشت ولی اومد و ازم معذرت خواست بخاطر اینکه ممکنه ناراحتم کرده باشه و اگه اینو خوندی خواستم بگم که منظورم تو نیسیا خببب؟)

خلاصه منِ پیرزن برای فرزندان دلبندم مینویسم که بخونن و به عاقبت ننه بزرگشون دچار نشن

دقیقا یادم نمیاد کدوم کاربر و تاپیک بود ولی یادمه درمورد اینکه یکی خیلی عاشقشه و اینا تاپیک زده بود و اونجا هم یه چیزایی گفتم ولی این دفعه نمیخوام زیاد بازش کنم و صرفا یسری چیزارو از رو تجربه مث اینکه برا خواهر و برادر کوچیکتر خودم میگم اینجا هم مینویسم.
ای ۱۶/۱۷/۱۸ و یکی دو سال اینور اونورترش که اینو میخونی، ما انسان ها یه چیزی تو زندگیمون داریم به اسم احساس و عواطف.
قطعا به عنوان یک انسان نرمال دچار احساس و عواطف مختلفی تو زندگیت میشی؛ خوشحال میشی، غمگین میشی، خشمگین میشی، وابسته میشی، متنفر میشی، میترسی و عاشق میشی!
ولی باید این رو هم بدونی که پشت تک تک احساسات مثبت و منفی ما یسری افکار تو خودآگاه و ناخودآگاه و دلایل روانی و فیزیولوژیکی دیگه‌ای هم خوابیدن و احساسات از آسمون برای ما نازل نمیشن.
وقتی این موضوع رو بدونی، قطعا متوجه میشی که کنترل نداشتن رو افکار میتونه چه گندایی رو به بار بیاره و ما سوار بر اسب سرکش احساسات به هر سمتی کشیده میشیم و تهشم با کله میخوریم زمین ( حالا دور از جون جمع )
مثلا خواستم خلاصه بگما، باز میکروفون گرفتم دستم خب حالا چیکار کنم دیگه بچه خوبی باشین گوش بدین چی میگم تهش از اون آجیل و شکلاتایی که قایم کردم میدم براتون
خلاصه، اگه این روزا حس کردی عاشق کسی شدی و در فراغ یار بسیار رنج میکشی، باید عرض کنم خدمت محترمت که در ۹۹/۹۹٪ مواقع زرشک جانم، زرشک
البته یجورایی تقصیر توام نیس، خودتو مقصر این احساسات ندون چون این روزا این چیزا بین هم سن و سالات بشدت رایجه، اکثریت درگیر اکس و رل و نکست و جاست کوفت و زهرمارِست هستن و توام حس میکنی نباید از قافله عقب بمونی! جدای از این هورمونات عزیزم هورمونات؛ همونا که هرموقع میخوای بری جایی یه چن تا جوش مجلسی قشنگ میفرستن خدمتت یا چیزای دیگه که خودت بهتر میدونی! همونا بهت میگن اوووو جنس مخالف؟ ای وای قلبم داره از جاش درمیاددددد بنازم چه انسان خارق العاده‌ای به به تبارک الله، ( حالا چن سال بعد به خودت فحش میدی بابت انتخابایی که داشتی و افرادی که میپسندیدیشون و به اصطلاح عاشق میشدی! )
عیبی نداره، سرزنش نکن خودتو، بازم حق میدم بهت! مخصوصا سال کنکور و پشت کنکوری که هم فشار روانی زیادی روته و هم یجورایی تنها میشی و این موضوع مثل یه سراب حس خوب و آرامش میمونه برات! درصورتیکه بهت قول میدم تهش تنها چیزی که برات نمیمونه حس خوب و آرامشه!
با بهترین و بادرک ترین آدم رو زمینم وارد رابطه شی، ( که آدم عاقل و پخته محاله بیاد با تویی که باید فکر و ذکرت درس و ساختن آیندت باشه وارد همچین داستانی شه و اگه بشه اون شخص خودشم یا کم‌تجربس مث خودت و یا بی وجدان! ) خلاصه همونم تا چن وقت به ازای حس خوبی که میده بهت کلی آرامش و تمرکز ازت میگیره و بعد از یه جایی دیگه حس خوبیم نمیمونه برات!
پس آدم عاقل چیکار میکنه؟ به حرف ننه بزرگش که داره با کلی پشیمونی از تجربه هاش برات وقت میذاره و مینویسه گوش میده.
این موضوع نه تنها تو سال کنکور که حتی تو سالهای دیگه‌ی زندگیت هم میتونه صدق کنه و اونم اینه که نذاری احساسات گذرا بر حسب یسری دلایل که بالا گفتم سوارت شن و تو بله قربان گوی اونها باشی! اگه احساس خشم میکنی، یاد بگیر قبل از هر ری‌اکشنی با خودت فکر کنی و دلیل اون حس رو پیدا کنی، بعد با خودت و منطقت ببینی هر واکنشی که میتونی نشون بدی به این احساس چه عاقبتی میتونه داشته باشه و اصلا چرا باید اون واکنش رو نشون بدی!
مثلا فرض کنیم یه شازده‌ای سوار بر اسب سفید دل شمارو برده، قبل از اینکه همینجوری به احساس مقدس عشق پاسخ مثبت بدی، دو دقیقه با خودت فکر کن که اگه الان باهاش وارد رابطه شی چه مزایا و معایبی تو طولانی مدت میتونه برات داشته باشه؟ اوکی شاید خودتو قانع کنی بصورت محدود ارتباط میگیریم و حس خوبی بهم میده و انگیره میده و از این چیزا، میتونی به اینم فکر کنی که همونطور که شنیدم احتمال زیاد قراره وقت و تمرکز و آرامشمو دیر یا زود از دست بدم، پس بهتره که خودمو تو دردسر نندازم و مث بچه‌های خوب بچسبم به هدفام و بعدا همه چی به وقتش…
خلاصه که من تو جایگاهی نیستم که کسیو سرزنش کنم، حتی خودمو! و اینارو صرفا بخاطر این گفتم که منی که یزمانی به دور از این چیزا بودم تراز قلمچیم زیر ۷۰۰۰ نمیومد و دو رقمی کشوری میشدم و از وقتی سرم با این چیزا گرم شد ۱۸۰ درجه فرق کردم و ده دقیقه باتمرکز و بدون پرش ذهنی پای کتاب نشستن و درس خوندن برام شد آرزو… تراز و رتبه و نتیجه‌ای که میخواستمش هم پیشکش!
حتی اگه درگیرش شدی، همین جا بذارش کنار، اگه طرف مقابل خیلی خاطرخوات باشه صبر میکنه، اگه که نه خب چه بهتر! قرار بود بعدا با دردسر بیشتر این ارتباط قطع شه…

یسری فرصت ها هستن تو زندگی که تا داریمشون قدر نمیدونیم، مثل سنین ۱۷/۱۸/۱۹ سالگی و اوایل جوونی، بعد که ازشون میگذریم میبینیم چه چیز باارزشی رو بیهوده از دست دادیم و دیگه هیچ جوره قابل جبران نیست…
قدر فرصت هات برای رسیدن به اهدافت، سلامت جسم و روح و‌ روانت و عمرت رو بدون، پشیمونی و حسرت خیلی تلخه و از معدود احساساتیه که هرچقدرم میشینی با خودت فکر میکنی باز هم واکنش دیگه‌ای پیدا نمیکنی و هیچ جوره نمیتونی خودتو قانع کنی حتی اگه یه مدت محدود یادت بره باز یه جایی که فکرشم نمیکنی میاد یقتو میگیره و روزگارتو تلخ میکنه… نذار تجربش کنی… قدر خودتو بدون

[محمدطغانی]

عجیبه برام نظرات دوستان..
صورت مسئله رو حل کرده و موردی کاملا طبیعی و زیبا رو مشکل و ایراد میدونن!!
عشق ابتدای جوانی بسیار شیرین و لذتبخشه،همه دنیا تینیجرا وضعشون مثل همدیگه اس بخاطر فوران احساسات..
شیوه کنکور و گره خوردنش به آینده تو این سن مشکل اصلیه..
وگرنه اینکه عشق 16 17 18 سالگی رو بیهوده و اشتباه بدونیم کاملا خطاست..ارادتمند.

[Danica]

ی سریاتون تو رابطه این
شایدم زمان کنکور وارد رابطه میشین
نمیگم سمه
میگم زهرماره
میگم کشنده اس
نابود کنددس
هزارو یک دلیل بیار برام
بگو که پسره خودش میدونه کنکوریم
درک میکنه منو
میگمممم نههههه
بگو که روزی یک ساعت تنظیم کردیم حرف بزنیم
میگم نهههه بخدا که یک ساعت میشه
۵ساعت
میگی ما فقط اخر هفته ها حرف میزنیم
میگم نه : )))))


از تجربه هاتون بهره مند میشویم در تاپیک ؟

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
من خودم با توجه به حجم درس زیاد و خرخونی شدید و همچنین برخورد کنکور با کرونا(حالا فکر نکنید اگه کرونا نبود رل میزدم������) خلاصه سمت این کارا نرفتم
ولی بعد از ورود به دانشگاه افراد زیاد با تجربیات جالبی در این زمینه دیدم(چه کنکوری ۴۰۱ یا ۴۰۲ و یا ورودی های سال خودمون و قبل تر)




ممنونمیشمهمتونبخونیدحتیاگهصددرصدبهخودتوناطمیناندارید
ببینید تصور اکثریت از رابطه داشتن در زمان کنکور یه چیز سمی و وحشتناکه ولی وقتی موقعیتش پیش بیاد نظرشون عوض میشه… چرا؟
تمایل به رابطه یک حس درون زاد و طبیعیه و از طرفی کنکور فضایی پر از استرس و درد هست و ادم در ناخوداگاهش تمایل به ارامش داره
حالا توی این فضای ملتهب کنکور یه نفر پیدا بشه که به ظاهر بتونه شما رو به سمت ارامش بکشه… چی میشه؟ تمام اون عقاید قبلی یادتون میره و میرید سمتش
و به خودتون میگید خب من هم درس میخونم هم با اون شخص توی رابطه هستم و روزانه در حد یک یا دو‌ساعت صحبت میکنیم
از لحاظ زمانی شاید بگید اره چه عیبی داره؟ طرف وقت استراحتشو با اون میگذرونه
ولی مسئله اصلی روابط اینه که ذهن رو خیلی درگیر میکنه و چون به دانش اموزا یاد ندادن بهترین کار در این شرایط چی هست غرق در احساسات و حرفای خوشگل اون شخص میشن و زمان درس به جای درس خوندن به اون شخص فکر میکنن… حالا امروز بهش چی بگم؟ جواب اون حرفش رو چی بدم؟ چقدر خوشگله


یعنی اون روز میرسه که ببینمش


کلا رل زدن در سه سال دهم یازدهم و دوازدهم و پشت کنکور ممنوعه
متاسفانه به خاطر فشار کنکور و یه سری مسائل دیگه(از جمله خواننده های کره ای عزیز و دلایلی مثل جدا بودن دخترا از پسرا )میزان رابطه با جنس مخالف در مدارس خیلی زیاد شده به ویژه دهمی ها و یازدهمی ها… و این بچه ها چون تجربه و علم کافی در زمینه روابط ندارن معمولا در اول به شدت به هم وابسته میشن و در نهایت یا نمیتونن از هم جدا بشن یا اگه بشن خیلی خیلی اذیت میشن و تا مدت ها دچار نوشخوار ذهنی میشن یعنی خاطراتی که با اون شخص دارن رو هی به یاد میارن و باعث فرسایش ذهن میشه(من نمیگم همجنسگرایی بده ولی این داتش اموزا صرفا تحت تاثیر فضای حاکم در کشور و مدارس به این کار رو میارن)


پس به طور کلی در سهسالدهمیازدهمودوازدهمرلزدنممنوع


خب حالا سوال اصلی:


بههردلیلیمنازیکنفردرزمانکنکورخوشماومدهبایدچهکنم؟


ببینید اگر این شرایط براتون پیش اومد اول بدونید که به هیچ وجه خودتون رو سرزنش نکنید… بالاخره به سن بلوغ رسیدید و این چیزا طبیعیه… ولی باید کنترلش کرد:




۱ افزایشانگیزهبرایدرسخوندن
در اولین قدم باید برای درس خوندنتون انگیزه بیشتری ایجاد کنید. برای خودتون اهداف روزانه تعیین کنید. یعنی مثلا اگه امروز تمام برنامت رو انجام دادی میتونی غذای مورد علاقت رو بخوری، یا بری بیرون، یا کاری که خیلی دوست داری انجام بدی، یا زمان استراحتت رو بیشتر کنی
این کار خیلی خیلی ساده هست ولی جواب میده


۲باخانوادهودوستانخوببیشترصحبتکنید
یکی از اصلی ترین دلایل گرایش به این روابط تنهایی هست. سعی کنید با یک دوست خوب یا خانواده صحبت کنید. از خوشحالی ها حتی ناراحتی هاتون صحبت کنید. صحبت کردن ارامش میاره


۳بهدستخودکشببندید
ممکنه موقع درس خوندن یهویی فکرتون بره سمتش. یک کش از این کش هایی که پول رو باهاش یه دسته میکنن������ بردارید و ببندید به دستتون. وقتی این فکرا به سرتون زد کش رو بکشید تا محکم به دستون بخوره و دردتون بگیره


۴افکارتانرارویکاغذبنویسید
وقتی بهش فکر میکنید یه کاغذ بردارید و تمام افکارتون رو داخلش بنویسید و در نهایت پاره کنید خیلی خیلی کمک کننده هست


۵استفادهازموبایلرابهحداقلبرسانید
دیگه مشخصه


۶تماااااماطلاعاتمربوطبهرلتانراپاککنید
از همه جا بلاکش کنید و شماره و عکس ها همه رو پاک کنید




کلا بحث رل زدن و رابطه در سال کنکور و اولین سال دانشگاه خیلی اهمیت داره خیلیا ضرر میکنن
اگه وقت بشه حتما یه تاپیک دربارش میذارم

[N0body]

خدایا از این شرایط نصیب ما هم بکن بیایم از پشیمونیامون بگیم شایدم پشیمون نشدیم نگفتیم
حالا شما هی نصیحت کنین
فحش خاستین بدین آزاده