____چرا با وجود اینکه کاری را به خوبی بلد هستیم، در شرایط تنش از عهدهی آن برنمیآییم؟ ____
سلام
جامعه هدف این تاپیک کسانی نیستند که به هردلیل تلاش نمیکنن و زحمت نمیکشن
بلکه مخاطب تاپیک کسانی هستند که کلی تلاش میکنن و خوب درس میخونن ولی میرن سر جلسه کنکور نتیجه ای که باید بگیرن نمیگیرن و به قولی گفتنی سر جلسه حتی سایه ی خودشون هم نیستن(از لحاظ عملکردی و سطح دانسته ها)
علت چیست ؟
چرا هرسال خیلی ها رو میبنیم که میگن من عالی درس خوندم طی آزمون های درطول سال هم نتایجم خوب بود ولی توی کنکور نتیجه ضعیف و متوسطی گرفتم ؟
با وجود دانش و تجربه و تخصص، رفتار اشتباهی انجام میدهید یا اشتباهاتی که به دنبالش نتیجهای به دست میآید که به هیچ شکل، نمیتوانید آن را بپذیرید.
هدف این تاپیک معرفی علت اصلی این موضوع و شناخت بهتر این علت و به دنبالش چاره اندیشی هاست.
به امید اینکه مفید واقع شود و کمک کننده..
بدون مقدمه مجرم این ماجرا رو بهتون معرفی میکنم " مدیریت فشار روانی "
این موضوع فقط محدود به کنکور نیست بلکه در زمینه های مختلفی شاهدش هستیم
ورزشکاران زیادی رو میشه دید که درطول سال تمرینی خودشون به سختی و با نظم خیلی خوبی تمرین میکنن و طی تمرین های خودشون حتی رکورد هم میزنن
اما وقتی به مسابقه ی اصلی و روز موعود میرسن عملکردشون بشدت دچار افت میشه و حتی نزدیک اون چیزی که توی تمرین هاشون بودن نیستن
یا سخنرانی را درنظر بگیرید که مهارت خوبی داره اما داخل یکی از سخنرانی های حساسش بصورت ناگهان دچار فراموشی یا خطاهایی میشه که در زمان های عادی هیچ وقت دچارشون نمیشد.
این لحظات برای یک ورزشکار میتونه درقالب ، احساس خفگی یا فلجی مقطعی و کاهش عملکرد توصیف بشه
برای یک کنکوری هم میتونه درقالب ، یهو سر کنکور مخم قفل شد هیچی یادم نمیومد سوتی های احمقانه ای میدادم ، محاسبات خیلی ساده ای که توی خونه ذهنی حل میکردم رو سر جلسه کنکور حتی روی برگه نوشتم و بازم خطاهای فاحشی داشتم
ما اینجا هستیم که به این موضوع بپردازیم.
امیدوارم حوصله کنید چون ممکنه تاپیک طولانی بشه ، موضوع مهمیه و نمیشه خلاصه و مختصر بهش پرداخت. ولی بازم تلاش میکنم سریع جمعش کنم.
موضوع خیلی مهمیه بخاطر همین دارم زمان و دقت و انرژی زیادی برای نوشتنش خرج میکنم پس امیدوارم که دقیق مطالعه بشه.
فشار زیاد کار و مسئولیت ها، ابهام در شرایط زندگی،
کاهش فرصت برای تفریح و استراحت و ورزش،
حضور دائمی موبایل درتمام ساعات شبانه روز،
از بین رفتن حریم شخصی ، تغییر رژیم غذایی و عادات غذایی،
همگی از جمله عواملی هستند استرس را به یک تهدید جدی
در سبک زندگی امروز ما تبدیل کرده اند.
فشار روانی در عین حرفهای بودن:
گاهی اوقات، ما به علت حرفهای نبودن یا تسلط نداشتن بر یک مهارت، استرس پیدا میکنیم.
مثلاً کسی که هرگز نمایش اجرا نکرده است، احتمالاً هنگام حضور روی صحنه استرس و فشار روانی را تجربه میکند.
یا کسی که درس نخوانده، قبل از امتحان و در زمان امتحان، فشار روانی را تجربه میکند.
ولی ما در اینجا، به مواردی توجه داریم که در عین سابقهی مثبت / تمرین زیاد / تسلط و آمادگی، به علت فشار روانی، نمیتوانیم حتی خروجی متوسط داشته باشیم.
زاویه ای از استرس منفی که اینجا مورد توجه ماست ، اون تاثیری هست که روی عملکرد میذاره
چون باعث میشه عملرکد و خروجی ما خصوصا در مقاطع حساس و تاثیرگذار ، کمتر از شایستگی واقعی مون باشه.
البته بد نیست به این نکته اشاره کنم که مفهوم " استرس " با " فشار روانی " یکسان نیستند و هدف ما داخل این تاپیک بحث درمورد فشار روانی هست
اما بخاطر اینکه خیلی وقتا واژه استرس بین مردم بیشتر جا افتاده ازش استفاده میکنم. درحالی که استرس و فشار روانی دو موضوع متفاوتی هستن. برای اینکه تفاوت رو بهتر درک کنید به این مثال توجه کنید:
وقتی یک ورزشکار بسیار حرفهای در فوتبال نمیتواند پنالتی را به گل تبدیل کند و با خطایی بسیار ساده، فرصت را از دست میدهد، بعید است کسی بگوید که حتماً استرس داشته است. چون کسی که سالها بازی کرده، به سادگی دچار استرس نمیشود. احتمالاً میشنویم که میگویند: اصلاً فشار روانی روی او خیلی زیاد بود. از اول بازی هم معلوم بود.
اگر انواع استرس را داخل سه دسته ی استرس لحظهای (Acute Stress)، استرس مکرر (Episodic Stress) و استرس مزمن (Chronic Stress) دسته بندی کنیم
چیزی که عملکرد شما را در موقعیت های حساس دچار افت شدید میکند همان استرس لحظه ای هست که تحت عنوان فشار روانی هم ازش یاد میشه.
ریشه ی این استرس لحظه ای شدید از کجاست؟ به چه دردی میخورد ؟ استرس لحظهای ما را برای دویدن و فرار کردن، برای حمله کردن، برای دفاع فیزیکی، برای دیدن بهتر تهدیدهای طبیعی و مانند اینها آماده میکند.
درنتیجه این مکانیزم استرس لحظه ای شدید درجای خودش چیز بدی هم نیست اما در موقعیت هایی که خطر های این چنینی جان مان را تهدید نمیکنن و ما نیاز به تمرکز و عملکرد مناسب داریم در چنین موقعیت هایی استرس لحظه ای شدید ، بشدت میتونه مخرب باشه و اثرات منفی زیادی روی عملکرد بذاره.
حالا میتونید تصور کنید که وقتی هنگام شرکت در مصاحبه شغلی یا کنکور یا جلسه سخنرانی، استرس را تجربه میکنیم، بخش مهمی از پاسخ بدن ما عملاً به ما کمک نمیکند.
چون ما نه در مصاحبه شغلی قرار است از دست مصاحبه کننده فرار کنیم و نه قرار است در سخنرانی به مخاطب حمله کنیم.
ما قرار است با چالشی مواجه شویم که نیاز به تمرکز و فعالیت فکری و تصمیمها و تحلیلهای دقیق دارد.
به خاطر این چالش، گرفتار فشار روانی میشویم و بخشی از این فشار روانی به استرس تبدیل میشود. در حدی که عملکرد مغزمان افت میکند و کاری را که قبلاً به سادگی انجام میدادیم، نمیتوانیم انجام دهیم.
برای غلبه بر استرس در چنین شرایطی، چه راهکارهایی وجود دارد؟
_Stress Management_
استرس باید به عنوان بخشی ضروری از زندگی و پاسخ مهم بدن و ذهن انسان به محیط تلقی بشه.
مدیریت استرس به معنای مقابله با استرس و حذف استرس نیست. بلکه به معنای مواجهه با استرس و کنترل استرس و هدایت آن است.
می پردازیم به نکات و راهکار ها :
قبلش بازهم تاکید میکنم که بحث ها و نکات و راهکارهای این تاپیک بدرد مشکل کسانی میخوره که تلاش کردن ، بلدن ، عملکردشون درحالت معمول خوبه اما وقتی فشار روانی یا همون استرس لحظه ای گریبانشون رو میگیره عملکردشون به اندازه یک فرد متوسط یا ضعیف کاهش پیدا میکنه .
_اهمیت حافظه فعال را فراموش نکنید
وقتی از حافظه فعال (Working Memory) صحبت میکنیم، علاوه بر ظرفیت به خاطر سپردن، به توانایی کار کردن با اطلاعات هم توجه داریم ، و مفهوم از اصطلاح حافظه فعال همینه.
بخش مهمی از فعالیتهای فکری و محاسبات و تحلیلهای شما در حافظه فعال انجام میشود.
حالا با خود فکر کنید که چقدر راحت ممکن است بخشهایی از حافظه فعال را از دست بدهید و بیهوده اشغال کنید:
اگر در کنکور موفق نشوم چه میشود؟
اگر به خاطر نتیجه ضعیفم فک و فامیل مسخره ام کنن چیکار کنم؟
باید حتما عالی باشم تا بقیه بهم ارزش بذارن ، تاییدم کنن وگرنه هیچی نمیشم.
راستی صبح موبایلم راخاموش کردم یا نه؟ اگه فلانی بهم زنگ بزنه بقیه جواب بدن چی ؟
(اینها مواردی هستند که به سادگی میتوانند گوشهی ذهن ما را اشغال کنند.)
در شرایط عادی ، فکر کردن به این مسائل مشکل بزرگی ایجاد نمی کند و گاه حتی میتونه به انگیزه ای برای تلاش بیشتر هم تبدیل بشه
اما وقتی که در شرایط آزمون و رقابت و فشار قرار میگیریم نباید که ظرفیت های مغزمون رو با چنین چیزهایی اشغال کنیم
این نوع دغدغه ها عملا میتونن یک پنجم از حافظه ی فعال ما رو اشغال کنن .
ظرفیت حافظه فعال، بسیار محدود است و به قول قدیمیها، در خانهی مورچه، یک شبنم هم طوفان محسوب میشود.
_نگران نتیجه نباشید
هر چه بیشتر نگران نتیجه باشید، عملاً بار بیشتری را به حافظه فعال خود تحمیل میکنید.
در زمانی که در اون موقعیت بخصوص و روز موعود قرار دارید ، دیگر باید بپذیرید که فقط باید تلاش کنید و نتیجه را هم، هر چه بود بپذیرید.
نگرانی و فکر کردن به نتیجه ،
به همان اندازه که قبل از آزمون و مسابقه و جلسه ، می تواند ما را به تلاش بیشتر ترغیب کند ،
در زمان آزمون و مسابقه و جلسه ، میتواند ظرفیت حافظه فعال ما را کاهش دهد.
احتمالاً الان در دل خودتون میگید: این حرفها که بدیهی هست. هیچکس نمیخواهد نگران نتیجه باشد. این توصیه که اگر نگران نباشید اوضاع بهتر میشه، درسته
اما با این تذکر و با این توصیه های کلامی، نگرانی هیچکس کم نمیشه.
دو نکته =
1_گاهی ما خودمان هم به نگرانیها دامن میزنیم
وقتی قبل از شرکت در کنکور، به چند نفر از دوستان خود یا فامیل و آشنایان میگویید که میخواهید به فلان نتیجه برسید بهمان رشته رو بیارید و حرف های مختلفی که محرک ایجاد آتو و توقع ها میشن، زمینه را برای نگرانی بیشتر آماده میکنید.
همچنین وقتی قبل از یک مسابقه برای اینکه به خودتان انگیزه بدهید میگویید که من اگر در این مسابقه یا در این آزمون موفق نشوم دیگر هیچ راهی پیش رویم نیست، بخشی از حافظه فعال خود را وقف نگرانیهای خودساخته تان کردهاید.
2_ معجزهی نوشتن را فراموش نکنید
توصیهی دوم این است که قبل از جلسه یا فعالیت پرتنش، حتماً نگرانیهای خود را با جزئیات کامل بنویسید و روی کاغذ بیاورید. با برون ریزی ذهنی، فشار نگرانیها برای ما کمتر میشود.
ذهن ما، نگرانیهایی را که به کلمههای دقیق تبدیل شدهاند، متفاوت از نگرانیهایی که به شکل یک تصویر مبهم در ذهن هستند پردازش میکند.
_بگذارید کارهای درونی شده، اتوماتیک انجام شوند
ما با تکرار هر فعالیتی، به تدریج آن را درونی میکنیم و به بخشهای دیگر مغز میسپاریم. بخشهایی که مسئول رویههای تکراری هستند.
این کار میتواند رانندگی، حل مسئله فیزیک، نقاشی کشیدن، عکاسی، مذاکره، سخنرانی، نویسندگی یا هر فعالیت دیگری باشد.
اگر مطمئن هستید در یک کار توانمند هستید، به حافظهی رویهای (Procedural) خودتان اعتماد کنید.
گاهی اوقات، تلاش برای اینکه کاری را خیلی با دقت انجام دهیم، استرس ما را افزایش و کیفیت خروجی ما را هم کاهش میدهد.
آنقدر تمرین و تلاش انجام دهید که یک فعالیت برای شما درونی شود. پس از آن، دیگر به جزئیات توجه نکنید و اجازه دهید ذهن شما به صورت اتوماتیک (به کمک حافظهی Procedural) هدایت را بر عهده بگیرد.
_معطل نشوید. کمی سریعتر عبور کنید
این توصیه، در واقع یک گام اجرایی در ادامهی توصیهی قبلی هست.
اگر میدانید که به اندازهی کافی بر یک کار (از حل مسئله ریاضی تا سخنرانی تا نوشتن) مسلط شدهاید و تمرین کافی داشتهاید، هر زمان احساس کردید که حافظه فعال میخواهد درگیر بازی شود و بخشی از کارهای اتوماتیک را با جزئیات و وسواس بیشتر بر عهده بگیرد، کمی سریعتر شوید. از آن نقطه عبور کنید و اجازه ندهید که به خاطر فشار بر حافظهی فعال، تنش بیشتری تحمل کنید.
_در هر چیزی تمرین کنید، در همان قوی میشوید
این حرف، کاملاً بدیهی است: در هر چیزی تمرین کنیم، در همان قوی میشویم.
بله. این جمله بدیهی است. اما خیلی از ما، روی یک مهارت وقت میگذاریم و انتظار داریم در مهارت دیگری قوی شویم.
مهارت حل معادلات جبری با مهارت حل تست جبر در یک دقیقه تفاوت دارد.
ما نمیتوانیم صرفاً درس بخوانیم و بگوییم که جبر را عمیقاً فهمیدهایم و بعد انتظار داشته باشیم که در آزمون ریاضی موفق باشیم.
آزمون، مهارت ما در حل معادلات را نمیسنجد. بلکه توانایی ما در مدیریت حافظهی فعال برای انتخاب پاسخ یک تست چهارگزینهای در یک دقیقه را میسنجد.
بنابراین، هیچ تمرینی به اندازهی تمرین حل مسئله در مدت زمان محدود (حتی محدودتر از زمان واقعی آزمون) در کاهش استرس ما موثر نخواهد بود.
ببینید که چه تنشهایی قرار است به شما وارد شود و بکوشید همان تنشها را شبیه سازی کنید.