خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 6 12 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 77
    1. Top | #1
      کاربر انجمن

      Mamoli
      نمایش مشخصات

      Exclamation 30 روز تا کنکور برای یه پشت کنکوری که دیگه چیزی برای از دست دادن نداره

      سلام
      اگر پشت کنکوری هستی که میدونم خیلی طولانیه این متن ولی شاید به درد تو هم بخوره و شایدم با هم درد باشیم
      اگرم که دانش آموزی یا از الان دارن برای پشت موندن تصمیم میگیری بازم میدونم طولانیه بازم بخونش شیاد به درد تو هم خورد



      آقا به عنوان یه پشت کنکوری قصه من خیلی خیل خیلی طولانیه...



      تا اونجایی که به عنوان یه فارغ التحصیل نظام قدیم داستان من بر میگرده به سال 95 زمانی که امتحانای نهایی سال سوم دبیرستانمون رو با موفقیت نسبی آخرای خرداد 95 تموم کردیم و گفتن بهمون مشاورا و معلما که یه هفته 10 روزی برای خودتون استراحت کنین

      دقیقا این شروع مصیبت من بود چون منی که از اول راهنمایی تو مدرسه تیزهوشان درس خونده بودم و حتی تابستونام استراحت نداشتم این کلمه استراحت خیلی جذاب بود بعد از اون امتحانای جدی نهایی و استرسی که بهمون وارد میکردن که معدل دیپلم سال بعد تو کنکور اثر میذاره(همینایی که الان برا کنکور 1402 به دوازدهمیا میگن!!!)

      خلاصه که جواب امتحانا اومد و منم معدلم شد19/69 دیگه غرور بود که از سرو روم میبارید دیگه فرض کن یکی بهش 7 سال گفته باشن باهوش و تو فامیل و همه جا سیس عقاب گرفته 7 سال بعد معدلشم به نظر خودش بالا باشه و میانگین تراز قلمچیشم 6900 ببین دیگه چه شود واسه یکی مثل من که جنبشو ندارم
      ای خدا لعنت کنه این مدارس تیزهوشانو(با لحن همون حاج آقا بخونین...خدا لعنت کنه این دانشگاه آزادو)

      رتبه زیر 500 منطقه دو رو برای خودم کنار گذاشته بودم و از همون موقع عکس و اسم خودم رو بنرای گوشه و کناره همدان میدیدم
      تابستون رو با کلاسای مختلف گذروندم و بجز کلاس رفتن هیچ درسی نخوندم و در طول سالم تراز یه سقوط وحشیانه به 5500 داشت و تا عید هرکاری کردم بالا نیومد که نیومد

      آقا عید شد و مدرسه گفت بیاین اردو نوروزی
      چشمتون روز بد نبینه 4 تا رفیق ربختیم تو یه کلاس و تو 90 درصد مواقع هرکاری میکردیم بجز درس خوندن از سفارش غذا های مختلف برا نهار تا فیلم دیدن
      هنوزم که هنوزه به خودم میگم اگر همون موقع درس خونده بودم الان حداقل پزشکی پردیس شهر خودمو آورده بودم...مثل خیلی از دوستام که شاید از من پایین تر بودنو و اون مدتو خوندن و قبول شدن...

      بعد از عیدم که حدسش فک نکنم برا اهل دلا خیلی سخت باشه گفتم سال بعد و اگر یه نیمچه درسی میخوندم همونم نخوندم و معدل پیش دانشگاهی شد 17 و رتبه کنکور 11000

      بعد از اون سال 96،97،98،99 و امسال که گذست ینی هزار و چهارصد هر کدوم برای یه کنکور گذشتهبودن و به لطف پیام نور از سربازی فرار کرده بودم

      تا اینکه آذر 1400 جوگیر شدم و مثل تابستون 95(قبل از اولین کنکورم)دیگه خودمو قبول شده میدونستم و داشتم در مورد دانشگاهم که تهران باشه یا بهشتی یا ایران فکر میکردم

      بخوام ریز به ریز توضیح بدم که چی شده تو این سالا خیلی طولانی میشه و از حوصله همه هم خارجه
      فقط اینو بگم در کل این سالا همش درس خوندن رو پاس میدادم به بعدا و تا الانم ادامه پیدا کرده

      ولی خوشبختانه یا متاسفانه بیشتر از این نمیتونه ادامه پیدا کنه بخاطر سربازی...
      و من فقط و فقط یک ماه دارم


      نمیخوام جو بدم و بگم تو این مدت بسیار بسیار کم من پزشکی دولتی یا پردیس قبول میشم
      ولی به عنوان کسی که آب از سرش گذشته میخوام یه بار با تمام وجود امتحان کنم اگر چه تا حالا خیلی زیاد از این تصمیما گرفتم و اجراش به هفته نرسیده

      خلاصه اگه بتونم سر قولم بمونم و انجامش بدم هر رشته ای که قبول شدم میام و اینجا میگم و اگرم موفق نشدم جلو این نفس تنبلم وایسم که به قول بابام سربازی آدمم میکنه و بازم میام اینجا میگم شاید که حداقل یه تلنگری شد برای بقیه

      اینکه چقد حرف دیگران،فامیل،خانواده،بی معرفتی و بیمرامی دوستا تو این چند سال برام سخت بوده که بماند و بعد کنکور در هر صورت همشو سیر تا پیاز میگم که شاید اگه کسی حوصلش گرفت و این داستان حسین کرد شبستری منو بخونه به کارش بیاد



      دیگه بچه های انجمن خودشون ماشالا اوستان ولی برای اونایی که نمیدونن به عنوان یه پیر کنکور بخونین که پشت موندن خیلی سخته خیلیییی

      دمتون گرم اگه تا اینجا خوندی
      فلن
      جناب لَجکار
      ویرایش توسط mehdi_dghn : 11 خرداد 1401 در ساعت 01:35

    2. Top | #2
      کاربر فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mehdi_dghn نمایش پست ها
      سلام
      اگر پشت کنکوری هستی که میدونم خیلی طولانیه این متن ولی شاید به درد تو هم بخوره و شایدم با هم درد باشیم
      اگرم که دانش آموزی یا از الان دارن برای پشت موندن تصمیم میگیری بازم میدونم طولانیه بازم بخونش شیاد به درد تو هم خورد



      آقا به عنوان یه پشت کنکوری قصه من خیلی خیل خیلی طولانیه...



      تا اونجایی که به عنوان یه فارغالتحصیل نظام قدیم داستان من بر میگرده به سال 95 زمانی که امتحانای نهایی سال سوم دبیرستانمون رو با موفقیت نسبی آخرای خرداد 95 تموم کردیم و گفتن بهمون مشاورا و معلما که یه هفته 10 روزی برای خودتون استراحت کنین

      دقیقا این شروع مصیبت من بود چون منی که از اول راهنمایی تو مدرسه تیزهوشان درس خونده بودم و حتی تابستونام استراحت نداشتم این کلمه استراحت خیلی جذاب بود بعد از اون امتحانای جدی نهایی و استرسی که بهمون وارد میکردن که معدل دیپلم سال بعد تو کنکور اثر میذاره(همینایی که الان برا کنکور 1402 به دوازدهمیا میگن!!!)

      خلاصه که جواب امتحانا اومد و منم معدلم شد19/69 دیگه غرور بود که از سرو روم میبارید دیگه فرض کن یکی بهش 7 سال گفته باشن باهوش و تو فامیل و همه جا سیس عقاب گرفته 7 سال بعد معدلشم به نظر خودش بالا باشه و میانگین تراز قلمچیشم 6900 ببین دیگه چه شود واسه یکی مثل من که جنبشو ندارم
      ای خدا لعنت که این مدارس تیزهوشانو(با لهن همون حاج آقا بخونین...خدا لعنت کنه این دانشگاه آزادو)

      رتبه زیر 500 منطقه دو رو برای خودم کنار گذاشته بودم و از همون موقع عکس و اسم خودم رو بنرای گوشه و کناره همدان میدیدم
      تابستون رو با کلاسای مختلف گذروندم و بجز کلاس رفتن هیچ درسی نخوندم و در طول سالم تراز یه سقوط وحشیانه به 5500 داشت و تا عید هرکاری کردم بالا نیومد که نیومد

      آقا عید شد و مدرسه گفت بیاین اردو نوروزی
      چشمتون روز بد نبینه 4 تا رفیق ربختیم تو یه کلاس و تو 90 درصد مواقع هرکاری میکردیم بجز درس خوندن از سفارش غذا های مختلف برا نهار تا فیلم دیدن
      هنوزم که هنوزه به خودم میگم اگر همون موقع درس خونده بودم الان حداقل پزشکی پردیس شهر خودمو آورده بودم...مثل خیلی از دوستام که شاید از من پایین تر بودنو و اون مدتو خوندن و قبول شدن...

      بعد از عیدم که حدسش فک نکنم برا اهل دلا خیلی سخت باشه گفتم سال بعد و اگر یه نیمچه درسی میخوندم همونم نخوندم و معدل پیش دانشگاهی شد 17 و رتبه کنکور 11000

      بعد از اون سال 96،97،98،99 و امسال که گذست ینی هزار و چهارصد هر کدوم برای یه کنکور گذشتهبودن و به لطف پیام نور از سربازی فرار کرده بودم

      تا اینکه آذر 1400 جوگیر شدم و مثل تابستون 95(قبل از اولین کنکورم)دیگه خودمو قبول شده میدونستم و داشتم در مورد دانشگاهم که تهران باشه یا بهشتی یا ایران فکر میکردم

      بخوام ریز به ریز توضیح بدم که چی شده تو این سالا خیلی طولانی میشه و از حوصله همه هم خارجه
      فقط اینو بگم در کل این سالا همش درس خوندن رو پاس میدادم به بعدا و تا الانم ادامه پیدا کرده

      ولی خوشبختانه یا متاسفانه بیشتر از این نمیتونه ادامه پیدا کنه بخاطر سربازی...
      و من فقط و فقط یک ماه دارم


      نمیخوام جو بدم و بگم تو این مدت بسیار بسیار کم من پزشکی دولتی یا پردیس قبول میشم
      ولی به عنوان کسی که آب از سرش گذشته میخوام یه بار با تمام وجود امتحان کنم اگر چه تا حالا خیلی زیاد از این تصمیما گرفتم و اجراش به هفته نرسیده

      خلاصه اگه بتونم سر قولم بمونم و انجامش بدم هر رشته ای که قبول شدم میام و اینجا میگم و اگرم موفق نشدم جلو این نفس تنبلم وایسم که به قول بابام سربازی آدمم میکنه و بازم میام اینجا میگم شاید که حداقل یه تلنگری شد برای بقیه

      اینکه چقد حرف دیگران،فامیل،خانواده،بی معرفتی و بیمرامی دوستا تو این چند سال برام سخت بوده که بماند و بعد کنکور در هر صورت همشو سیر تا پیاز میگم که شاید اگه کسی حوصلش گرفت و این داستان حسین کرد شبستری منو بخونه به کارش بیاد



      دیگه بچه های انجمن خودشون ماشالا اوستان ولی برای اونایی که نمیدونم به عنوان یه پیر کنکور بخونین که پشت موندن خیلی سخته خیلیییی

      دمتون گرم اگه تا اونجا خوندن
      فلن
      امیدوارم موفق باشی
      منم مث تو ام منتها ورژن دخترش که این مدت فقط با مشکلاتی جنگیدم که نمیذاشتن درس بخونم و با مشکلاتم جنگیدم
      از فرار کردن از ازدواج زوری تا هر چی که فکرشو کنی
      الانم که شدم ۲۱ ساله فکرشو نمیکردم تو ۲۱ سالگی دانشجوی پیام نور باشم تازه کلی هم اذیت بشم
      یه جورایی همش به خودم میگم تو نخواستی وگرنه فرصت پیشرفت داشتی.
      اراده تو تحسین میکنم .
      منم خسته ام خیلی خسته...
      خود را به زندگی سپرده ام.
      فقط شروع به تلاش کرده ام.
      همین.

    3. Top | #3
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      موفق باشی

    4. Top | #4
      کاربر انجمن

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      تو دنیایی که ما توش زندگی میکنیم دختر و پسر نداره دیگه هممون یه درد مشترک داریم ولی به شکل های مختلف داریم اونو تجربه میکنیم یکی با سربازی یکی با ازدواج از سر اجبار...
      جناب لَجکار

    5. Top | #5
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      تازگیا نسبت بهت بیخیال و سرد شدم ، یه طوری رفتار میکنم انگار متجلی و برآورده شدنت تو زندگیم به چپ و راست منه


      ولی خوده لعنتیت میدونی چقدر بخاطرت سرکوفت شنیدم ، چقدر بخاطرت کوچیک شدم
      تا خواستم به اطلاعاتی که ازت داشتم مقابل دیگران پزشو بدم که بگم منم هستم با تمسخر گفتن تو مدرکشو داری؟


      چقدر بخاطرت عقب مونده تو مسیرم شناخته شدم ، هر کی از من دیرتر شروع کرده بود رسید


      ولی من با رد زخم های روحیم سنگین تر تو جام ، تو اتاقم ، تو شهرم موندم


      کل حکومت من تو اتاقمه تنها جایی که تو این چندسال دیدم وجب به وجب اتاقمه


      خسته شدم از این لوکیشن تکراری تکراری


      خسته شدم از ورق زدن های هر روزه ی کتابهام


      خسته شدم از آدمهای مجازی کنکوری


      خسته شدم از ندیدن و نشنیدن همکلاسی های رشته موردعلاقم


      خسته شدم از نخوردن و راه نرفتن تو سلف غذاخوری دانشگاه


      خسته شدم از کپک زدن روحم و درجا زدن


      خسته شدم از تست هایی که 90 درصدش واسم آشناس


      خسته شدم از این نکته تست برم به نکته تست بعدی


      خسته شدم از انتخاب این دانشگاه یا اون دانشگاه


      من دیگه نمیخوام اسارت و برده ی اتاقم ، کتابهام ، کنکور باشم میخوام از این مرحله رد بشم


      واسم مهم نیست مراحل بعدی تو دانشگاه چطوریه ، سخته ، طاقت فرساست یا نه ولی میدونم هیچی بدتر از پشت کنکور موندن اونم هر سال بودن پشتش نیست


      هر چقدر هم درسهای دانشگاه یا رشته م سخت باشه حداقل خیالم راحته وضعیت ثابتی دارم


      فقط میخوام از این مرحله گذر کنم ...
      اگر تمام دنیا هم از تو بدشان بیاید و تو را آدم بدی بدانند، تا وقتی که وجدانت تو را تایید می کند و تو را گناهکار نمی داند،تو بدون دوست نمی مانی.

    6. Top | #6
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات


      منم سال 99 اولین کنکورم بود شدم 25000 منطقه 2

      سال 1400 شدم 13000 منطقه 2

      به اصرار خودم و مخالفت شدید خونواده موندم پشت کنکور !

      ترس از شکست دوباره ، بدترین حسیه که الان اومده سراغم !
      ولی با این حال تلاش خودمو میکنم


    7. Top | #7
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      منم سال سوممه
      دوسال قبلو که گند زدم
      و حتی حماقتی که امسال هم تا یجاهایی تکرار شد
      امیدوارم به هدفت برسی
      اصلا به سربازی فکر نکن بابا
      قبول میشی میری دانشگاه
      منم باید خودمو به خودم ثابت کنم؛چون هیچ راهی برام نمونده...
      امیدوارم این 30 روز ورقو برگردونه و منو هم به خواستم نزدیک کنه

    8. Top | #8
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mehdi_dghn نمایش پست ها
      سلام
      اگر پشت کنکوری هستی که میدونم خیلی طولانیه این متن ولی شاید به درد تو هم بخوره و شایدم با هم درد باشیم
      اگرم که دانش آموزی یا از الان دارن برای پشت موندن تصمیم میگیری بازم میدونم طولانیه بازم بخونش شیاد به درد تو هم خورد



      آقا به عنوان یه پشت کنکوری قصه من خیلی خیل خیلی طولانیه...



      تا اونجایی که به عنوان یه فارغ التحصیل نظام قدیم داستان من بر میگرده به سال 95 زمانی که امتحانای نهایی سال سوم دبیرستانمون رو با موفقیت نسبی آخرای خرداد 95 تموم کردیم و گفتن بهمون مشاورا و معلما که یه هفته 10 روزی برای خودتون استراحت کنین

      دقیقا این شروع مصیبت من بود چون منی که از اول راهنمایی تو مدرسه تیزهوشان درس خونده بودم و حتی تابستونام استراحت نداشتم این کلمه استراحت خیلی جذاب بود بعد از اون امتحانای جدی نهایی و استرسی که بهمون وارد میکردن که معدل دیپلم سال بعد تو کنکور اثر میذاره(همینایی که الان برا کنکور 1402 به دوازدهمیا میگن!!!)

      خلاصه که جواب امتحانا اومد و منم معدلم شد19/69 دیگه غرور بود که از سرو روم میبارید دیگه فرض کن یکی بهش 7 سال گفته باشن باهوش و تو فامیل و همه جا سیس عقاب گرفته 7 سال بعد معدلشم به نظر خودش بالا باشه و میانگین تراز قلمچیشم 6900 ببین دیگه چه شود واسه یکی مثل من که جنبشو ندارم
      ای خدا لعنت کنه این مدارس تیزهوشانو(با لحن همون حاج آقا بخونین...خدا لعنت کنه این دانشگاه آزادو)

      رتبه زیر 500 منطقه دو رو برای خودم کنار گذاشته بودم و از همون موقع عکس و اسم خودم رو بنرای گوشه و کناره همدان میدیدم
      تابستون رو با کلاسای مختلف گذروندم و بجز کلاس رفتن هیچ درسی نخوندم و در طول سالم تراز یه سقوط وحشیانه به 5500 داشت و تا عید هرکاری کردم بالا نیومد که نیومد

      آقا عید شد و مدرسه گفت بیاین اردو نوروزی
      چشمتون روز بد نبینه 4 تا رفیق ربختیم تو یه کلاس و تو 90 درصد مواقع هرکاری میکردیم بجز درس خوندن از سفارش غذا های مختلف برا نهار تا فیلم دیدن
      هنوزم که هنوزه به خودم میگم اگر همون موقع درس خونده بودم الان حداقل پزشکی پردیس شهر خودمو آورده بودم...مثل خیلی از دوستام که شاید از من پایین تر بودنو و اون مدتو خوندن و قبول شدن...

      بعد از عیدم که حدسش فک نکنم برا اهل دلا خیلی سخت باشه گفتم سال بعد و اگر یه نیمچه درسی میخوندم همونم نخوندم و معدل پیش دانشگاهی شد 17 و رتبه کنکور 11000

      بعد از اون سال 96،97،98،99 و امسال که گذست ینی هزار و چهارصد هر کدوم برای یه کنکور گذشتهبودن و به لطف پیام نور از سربازی فرار کرده بودم

      تا اینکه آذر 1400 جوگیر شدم و مثل تابستون 95(قبل از اولین کنکورم)دیگه خودمو قبول شده میدونستم و داشتم در مورد دانشگاهم که تهران باشه یا بهشتی یا ایران فکر میکردم

      بخوام ریز به ریز توضیح بدم که چی شده تو این سالا خیلی طولانی میشه و از حوصله همه هم خارجه
      فقط اینو بگم در کل این سالا همش درس خوندن رو پاس میدادم به بعدا و تا الانم ادامه پیدا کرده

      ولی خوشبختانه یا متاسفانه بیشتر از این نمیتونه ادامه پیدا کنه بخاطر سربازی...
      و من فقط و فقط یک ماه دارم


      نمیخوام جو بدم و بگم تو این مدت بسیار بسیار کم من پزشکی دولتی یا پردیس قبول میشم
      ولی به عنوان کسی که آب از سرش گذشته میخوام یه بار با تمام وجود امتحان کنم اگر چه تا حالا خیلی زیاد از این تصمیما گرفتم و اجراش به هفته نرسیده

      خلاصه اگه بتونم سر قولم بمونم و انجامش بدم هر رشته ای که قبول شدم میام و اینجا میگم و اگرم موفق نشدم جلو این نفس تنبلم وایسم که به قول بابام سربازی آدمم میکنه و بازم میام اینجا میگم شاید که حداقل یه تلنگری شد برای بقیه

      اینکه چقد حرف دیگران،فامیل،خانواده،بی معرفتی و بیمرامی دوستا تو این چند سال برام سخت بوده که بماند و بعد کنکور در هر صورت همشو سیر تا پیاز میگم که شاید اگه کسی حوصلش گرفت و این داستان حسین کرد شبستری منو بخونه به کارش بیاد



      دیگه بچه های انجمن خودشون ماشالا اوستان ولی برای اونایی که نمیدونن به عنوان یه پیر کنکور بخونین که پشت موندن خیلی سخته خیلیییی

      دمتون گرم اگه تا اونجا خوندن
      فلن
      خیلی...(:

    9. Top | #9
      CIB
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      باور کن میشه من 3 سال کنکور دادم هرسال رتبه هام دو برابر سال قبل.
      پارسال شاید باورت نشه 67 نفر فاصله داشتم تا غیر مجاز شدن
      امسال که چهارمین و اخرین کنکورو میدم پر رو پر رو 15 روزه که شروع کردم نگم برات چیا خوندم توی همین 15 روز!!!! به فکر سربازی هم نباش با کمال ارامش و تمرکز بخون فرار از سربازی خودش یه انگیزه مضاعفه برات به امید موفقیت
      ویرایش توسط CIB : 09 خرداد 1401 در ساعت 22:53

    10. Top | #10
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Meti81 نمایش پست ها


      منم سال 99 اولین کنکورم بود شدم 25000 منطقه 2

      سال 1400 شدم 13000 منطقه 2

      به اصرار خودم و مخالفت شدید خونواده موندم پشت کنکور !

      ترس از شکست دوباره ، بدترین حسیه که الان اومده سراغم !
      ولی با این حال تلاش خودمو میکنم

      یه ایده روانشناسی ترس ازقرارگرفتن توموقعیت مشابه بانجربه بدوتلخ
      یاشکست خورده
      .
      سال اول ول ول بودم شدم ۱۱۰۰۰
      پارسال بگیرنگیر خوندم ۳۰۰۰
      حالاخدابزرگه
      فقط اینومیدونم من توانمومیزارم بقیش دست خودش
      ...

    11. Top | #11
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      بزودی خواهید فهمید بجز عمرتون چیزه خاصی رو از دست ندادید (البته تقصیری نداشتید چون آینده این رشته تا امسال مشخص نبود)
      +
      موفقیت به این چیزا نیس /
      +
      اگ امسال هم موفق نشدید سال 03 (بعداز سربازی حتما موفق خواهید شد__البته اگه هنوز بهش علاقه داشته باشید)

      پیش بینی امسال من 4500 م3
      6000 م2
      4000 م1
      هستش ...اگر پارسال تا دوبرابر اینا بودید و خوندید اصلا نگران نباشید

    12. Top | #12
      CIB
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Celmesaj نمایش پست ها


      یه ایده روانشناسی ترس ازقرارگرفتن توموقعیت مشابه بانجربه بدوتلخ
      یاشکست خورده
      .
      سال اول ول ول بودم شدم ۱۱۰۰۰
      پارسال بگیرنگیر خوندم ۳۰۰۰
      حالاخدابزرگه
      فقط اینومیدونم من توانمومیزارم بقیش دست خودش
      ...


      بابا دمتون گرم من خیل از رتبه هام نمیگم این چندسال رتبه هام یه رازی بود بین من و مامان بابام خیلی احساس شرمساری کردم با اینکه واقعا ادم خنگی نبودم ولی نمیدونم چه مرگم بود که سالهای کنکور اصلا درس نخوندم کاریم نکردم یعنی تنها کار مفیدی که این سالا کردم گرفتن گواهینامه بود
      این سالها رتبه های کشوریم بالای 100 هزار سال اول 100 هزار نبود ولی نزدیکش بود.. وای پارسال مرداد ماه چقدر روز بدی داشتم ده مرداد بود از ترس خجالت بلاتکلیفی.. بازم ادم نشدم تا چند روز پیش خواستم دیگه تمومش کنم. الان اومدم رتبه های تو و کاربر متی رو دیدم بابا دارین شوخی میکنین!!! چه ترس از شکستی صد در صد موفقیته یه ماه نیستااا یههههه ماهههه

    13. Top | #13
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      سلام.یه توضیح ی میدید درباره اینکه پسرا تا چند سال میتونن از معافیت پیام نور استفاده کنن؟در واقع پسرایی که توی موقعیت شما هستن

    14. Top | #14
      کاربر انجمن

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Parimah نمایش پست ها
      تازگیا نسبت بهت بیخیال و سرد شدم ، یه طوری رفتار میکنم انگار متجلی و برآورده شدنت تو زندگیم به چپ و راست منه


      ولی خوده لعنتیت میدونی چقدر بخاطرت سرکوفت شنیدم ، چقدر بخاطرت کوچیک شدم
      تا خواستم به اطلاعاتی که ازت داشتم مقابل دیگران پزشو بدم که بگم منم هستم با تمسخر گفتن تو مدرکشو داری؟


      چقدر بخاطرت عقب مونده تو مسیرم شناخته شدم ، هر کی از من دیرتر شروع کرده بود رسید


      ولی من با رد زخم های روحیم سنگین تر تو جام ، تو اتاقم ، تو شهرم موندم


      کل حکومت من تو اتاقمه تنها جایی که تو این چندسال دیدم وجب به وجب اتاقمه


      خسته شدم از این لوکیشن تکراری تکراری


      خسته شدم از ورق زدن های هر روزه ی کتابهام


      خسته شدم از آدمهای مجازی کنکوری


      خسته شدم از ندیدن و نشنیدن همکلاسی های رشته موردعلاقم


      خسته شدم از نخوردن و راه نرفتن تو سلف غذاخوری دانشگاه


      خسته شدم از کپک زدن روحم و درجا زدن


      خسته شدم از تست هایی که 90 درصدش واسم آشناس


      خسته شدم از این نکته تست برم به نکته تست بعدی


      خسته شدم از انتخاب این دانشگاه یا اون دانشگاه


      من دیگه نمیخوام اسارت و برده ی اتاقم ، کتابهام ، کنکور باشم میخوام از این مرحله رد بشم


      واسم مهم نیست مراحل بعدی تو دانشگاه چطوریه ، سخته ، طاقت فرساست یا نه ولی میدونم هیچی بدتر از پشت کنکور موندن اونم هر سال بودن پشتش نیست


      هر چقدر هم درسهای دانشگاه یا رشته م سخت باشه حداقل خیالم راحته وضعیت ثابتی دارم


      فقط میخوام از این مرحله گذر کنم ...
      چقدر لحظه به لحظه این متن رو با تموم وجودم درک کردم و احساسش کردم
      چقدر احساس کردم که این متن رو خودم نوشتم
      چقدر شبیه
      فقط میتونم آرزوی تموم شدن این وضعیت رو برای هرکسی که درش گرفتاره داشته باشم حتی اگه دشمنم باشه
      جناب لَجکار

    15. Top | #15
      کاربر انجمن

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط CIB نمایش پست ها
      باور کن میشه من 3 سال کنکور دادم هرسال رتبه هام دو برابر سال قبل.
      پارسال شاید باورت نشه 67 نفر فاصله داشتم تا غیر مجاز شدن
      امسال که چهارمین و اخرین کنکورو میدم پر رو پر رو 15 روزه که شروع کردم نگم برات چیا خوندم توی همین 15 روز!!!! به فکر سربازی هم نباش با کمال ارامش و تمرکز بخون فرار از سربازی خودش یه انگیزه مضاعفه برات به امید موفقیت
      مررررررسی برای این انگیزه و انرژی که با پیامت دادی
      منتظرم که یه روز بیام و خبر قبولیت رو تو این انجمن بخونم
      جناب لَجکار

    صفحه 1 از 6 12 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن