...
صرفا جهت تلنگر به تمام کسایی که مثل خودم درسال های کنکوری توی این ماه ها سرما به وجودشون زده
به امید اینکه با تمام وجود ادامه بدید و خدایی نکرده وا ندید
ادامه بده و شک نکن نتیجه اش رو میگیری
ما چه بگوییم و چگونه تشکر کنیم که حق مطلب را به جا آوریم؟!
در کلام نمی گنجد این همه خوبی زیروی سابق
باشد که بتوانیم با نتیجه درخشان و نورانی خود اهالی انجمن را کور کرده() نه ببخشید خرسند کرده و موجبات شادی او را فراهم کنیم
بلکه اندکی از لطف و محبت های این مرد جوان جبران شود (:
خب بسه بگردیم به سال 1400
میدونم دارم اسپم میدم ولی بذارید بگم...
این روزا واسه هممون سخته از یه طرف حال و هوای بهار، از یه طرف خستگی راهی که تا الان طی کردیم
هیچکی جز خودمون نمیتونه کمکمون کنه که این مسیر رو تموم کنیم بچه ها!!
ولی این بین یه آدمایی هم پیدا میشن که مثل محمد حسین با حرفاشون بهمون میگن:
ما درکت میکنیم، میدونیم چی میکشی، خودمون یه بار یا شایدم دو بار این مسیر رو رفتیم
این درک کردنه از همه چی قشنگ تره (:
محمد حسین ما ازت ممنونیم که ما رو درک میکنی ممنون که تو این روزا کنار مایی نمیذاری کم بیاریم
دمت خیلی گرمه که وقت میذاری تاپیک جدید میاری حرف میزنی با کارنامه های خودت و گفتن وضعیتت ما رو هل میدی تا دوباره بریم تو این جاده کنکور
مثل همیشه حال خووووب و لحظه های پر از حضور خدا رو برات میخوام ((((:
همین دیگه
دقیقا من الان توی همین موقعیت هستم
از یک طرف خودم خودخوری میکنم و از طرف دیگه خانواده که میگه اگه میخوای همینطوری بمونی چیزی قبول نمیشی و یه رشتهی همینطوری میری.....به جای اینکه درک کنن میان همچین حرفایی رو میزنن...!
چقد خوبه میبینی هستن کسایی که درک میکنن ما چی میکشیم واقعا ممنونم
ادامه بده چیزی نمونده هرچقدر خسته ای و بی حوصله...بازم ادامه بده چون ارزشش رو داری که این مسیر رو عالی به اتمام برسونی
شک نکن بعدها به خودت افتخار میکنی که توی این روزا متوقف نشدی و ادامه دادی
دارم میگم چون طعم شون رو چشیدم
هم طعم زمستون های سرد و بی روح رو....هم طعم تعویق ها و آشوب ها و طولانی تر شدن و سردرگمی و 5 ماه دست و پازدن توی دوران جمع بندی رو...
و هم طعم لحظه ی دیدن نتیجه زحماتت که شوک عجیبی داره شادی ای که نمیشه وصفش کرد چیزی که شب و روز با زحمت خودت ساختی و براش جنگیدی اون لحظه ست که میتونی سرت رو بالا بگیری و به دنیا بگی این منم که کم نیاوردم و جنگیدم و حالا بهم افتخار کنید : ) و شک نکن اونی که بیشتر از همه بهت افتخار خواهد کرد خودت خواهی بود
مسیر هرچقدر سخت تر .... شادی و خوشحالی و عزت نفس رسیدن به مقصد والاتر و فجیع تر ; )
همه ی ما تصمیم گرفتیم مسیر زندگیمونو به سوی کنکور پیش ببریم درست مثل یه آدم عادی که گرایش ها و میل های درونیش به سمت فتح کوه هست وقتی به خودش نگاه میکنه میبینه فقط صرفا علاقه و کشش عجیبی به این کار داره
ولی نه مهارت داره نه ابزار نه پیش زمینه فکری نه آمادگی جسمانی و روحی .. بند دلشو آب میبره و بی میل میشه بخواد بدن خودشو محکم و آماده تر کنه میگه این همه علاقه به چیزای مختلف داشتم و از دور فقط تماشا کردم اینم یکیش و دست میکشه
هر روز میگذشت و تمام فکر و ذهنش مشغول رسیدن به کوه نوردی بود سعی میکرد بیخیال بشه و رهاش کنه ولی مثل یه خار تو دستش فرو رفته بود طوری که با موچین یا پنس هم نمیشد خارجش کرد
به سرش زد تو یوتیوب سرچ کنه و ببینه چه فیلم هایی راجب این علاقه دیرینه اش وجود داره و یک ماه تموم نشست تماشاش کرد هر باری که یه فیلم رو میدید اشک میریخت و به خودش قول میداد از فردا بره باشگاه اول خودشو بسازه
اما فردا ها هیچ وقت واینمیستاد که بهش برسه یا باید از همون عصر ثبت نام میکرد باشگاه یا کلا قیدشو میزد اونقدر دست دست کرد که به اسفند رسید و یک هفته بعدش عید بود میدید زمانی نداره بخواد همینطوری از دستش بده
این چه علاقه ای هست که با فیلم هاش بی قرار میشه ولی میخواد شروع کنه روز به روز عقب میفته ؟
هربرنامه ای هر انگیزه ای هر تحقیر و سرزنشی هر قدمی بود برای این هدف ورداشت ولی باز انگار یه قلوه سنگ جلوی اراده اش وایستاده بود که باید انگار یه مخزن آب این قلوه سنگ رو تکونش میداد تا اراده حرکت کنه
13 روز عید گذشت اتفاقی دوستشو تو خیابون منتهی به میدان دید که با کیف ورزشیش با فیگور جذاب در حال حرکت بود تا چشمش بهش خورد واسش دست تکون داد و گفت: پسر کجایی چند وقته ازت خبری نیست؟
انگار با این حرف یاد خواسته ش و کارهای عقب افتاده اش افتاد و بغض بدی خرخره شو چسبید با نفس عمیق گفت: درگیر کارام بودم تو چیکار میکنی؟
دوستش باز فیگور گرفت که سرشونه ش تو چشم اومد و گفت: باشگاه میرم 7 ماهه و کوه نوردی هم با بچه های اکیپ میرم اتفاقا یکیو کم داریم میخواستم تورو معرفیت کنم پایه ای؟
نگاهی به هیکل دوستش انداخت و بعد به تن لاغر اندام خودش با حس کلافگی زیاد از این مقایسه دردناک سعی کرد به این چیزا فکر نکنه
و با مکث گفت: آره چرا که نه باید چیکار کنم؟
دوستش گفت: بسپارش به خودم فقط فردا میام دنبالت بریم ثبت نام بعدشم وسایل بگیریم
ثبت نام کرد و به همراه دوستش وسایل مورد نیازشو گرفت انگار وقتی چیزی خدا تو دلت بندازه هرچقدر موانع سرراهت بیاد باز همون چیزی میشه که دلت واست در نظر گرفته
هر روز که باشگاه میرفت به امید و باور اینکه بدنش فرم بگیره انگیزه میگرفت بیشتر به رژیم غذاییش و ورزشهاش اهمیت بده و کوهنوری رو جدی تر دنبال کنه
درست 9 ماه بعد تونست تو تیم کوهنوری رکورد کوه دماوند و البرز رو بزنه چیزی که این چندسال اخیر بیشتر کوه نورد ها گرفتار بهمن و ریزش کوه میشدند حتی موقعی که داشت از پناهگاه شیرپلا حرکت میکرد پاش چندین بار لیز خورد و اونقدر مقاومت کرد
تا بتونه تعادل خودشو حفظ کنه سخت و سخت و سخت بود ولی شدنی بود ، طناب پاره میشد ولی قابل بازیابی بود با صورت میخورد زمین و زخمی میشد ولی با فشار دندوناش تحمل میکرد و با صورت خونی جلوی هم تیمی هاش خودشو نمیباخت
میرسی تو زندگی به پل بین اراده و ادامه دادن نگاهش که میکنی اول دست و پاهات سست میشه ولی تا چهارقدم روش برمیداری پل تکون شدید میخوره که با یاخدا گفتن دلتو گرم میکنی اما آروم آروم میری جلو تا به اون ورش میرسی
اگر تمام دنیا هم از تو بدشان بیاید و تو را آدم بدی بدانند، تا وقتی که وجدانت تو را تایید می کند و تو را گناهکار نمی داند،تو بدون دوست نمی مانی.
ویرایش توسط Parimah : 26 مهر 1401 در ساعت 18:59
سلام
پیشنهاد شما برای کسی که تا الان از روی تنبلی و یه سری از مشکلات نخونده چی هست؟
ویرایش توسط Niloofar Abii : 02 فروردین 1401 در ساعت 17:05
سلام امیدوارم حالت خوب باشه
فارغ از هر چیزی ، اینکه مشکلت و کم و کاستی های شخصیتت رو شناختی و پذیرفتی بنظرم خودش خیلی مهم و ارزشمنده
ولی راستش
بنظرم توی این فضا و بین این بچه ها کسی نمیتونه اونجوری که باید کمکت کنه ، مشکلی که داری نیاز به ریشه یابی داره نیاز به متخصص خودش داره و قطعا مهم ترین بخشش هم برمیگرده به خودت و شک نکن کسی که میتونه بهترین کمک رو بهت بکنه خودت هستی
دیروز یه نوشته ای رو داخل تاپیکی قرار دادم که فکر کنم خوندن و فکر کردن بهش خالی از لطف نباشه :
اگه از شما بپرسم از زندگی چی میخواید جوابتون چیه ؟
داشتن یک خانواده خوب
یک شغلی که دوست دارید
ثروت
خوشبختی
و...
این سوال و جواب ها بی معناست و میشه گفت همه دوست دارن این موارد رو داشته باشن...
اما سوالی که دوسش دارم اینکه ، دوست دارید چه رنج و سختی هایی رو تحمل کنید و برای چه چیزهایی حاضرید خودتون رو به سختی بندازید ؟
زندگی یعنی سختی کشیدن
و همین سختی کشیدن و مشکلات اگر نبودن نه لذتی بود و نه خوشبختی و خوشحالی معنا داشت
مشکلات و سختی ها هیچ وقت تمومی ندارن ، اگه هدفتون رسیدن به زندگی ای هست که توش مشکلی نداشته باشید بدونید دراشتباهید...
یک سری از مشکلات و سختی ها وابسته به انتخاب ماست ، و شادی واقعی هم از دل پیکار با مشکلات و حل کردن یا پرداختن بهشون هست که شکل میگیره...
اگه خواستار بدن متناسبی هستید پس باید حاضر به انتخاب سختی ها و درد و رنج های حاصل از ساعت ها ورزش در باشگاه باشید
اگه خواستار درامد هستید پس باید حاضر به انتخاب سختی های ساعت ها کار باشید
اگه خواستار یک رتبه خوب هستی باید حاضر به انتخاب سختی ها و مشکلات مسیر رسیدن بهش ، باشید
جنس سختی ها و مشکلاتی که دوست داری تحمل کنی رو انتخاب کن ، بهش فکر کن..
نشستن یک گوشه و رویاپردازی چیزی نیست که من و شما رو به اون خواسته برسونه.....سختی های زندگیت رو انتخاب کن و از درگیر شدن با سختی ها و مشکلاتی که انتخاب کردی لذت ببر...
همچنین خوندن این تاپیک هارم بهت پیشنهاد میکنم :
http://forum.konkur.in/thread75277.html
http://forum.konkur.in/thread75277.html
http://forum.konkur.in/thread76215.html
http://forum.konkur.in/thread76215.html
http://forum.konkur.in/thread76543.html
http://forum.konkur.in/thread76543.html
http://forum.konkur.in/thread76118.html
http://forum.konkur.in/thread76118.html
راستش این دست از مشکلات بقدری عمیق و اساسی هستن که واقعا توی این فضاها و بدون آگاهی و تجربه و دانشش نمیشه کمک زیادی کرد
ولی حتما بهت میگم که این مشکلات رو جدی بگیر کاری به کنکور و درس ندارم ، میدونم همین چیزا ممکنه سلامت روان و فکر و ذهن و زندگی ای که خواهی داشت رو تعیین کنه پس خیلی هوای خودت رو داشته باش و سعی کن این مشکلات رو نادیده نگری و برای مدیریت و شناخت و برطرف کردنشون تلاش کنی
خواهش میکنم...
تاپیک های مربوط به شروع توی ماه های پایانی و توصیه ها و برنامه ریزی ها داخل این پست معرفی شدن اگه سوالی داشتید داخل اون تاپیک ها مطرح کنید = http://forum.konkur.in/thread77412.html#post1767158
آخرین آپ برای امسال...
به امید یه شروع گرم و اتمام تموم سردی ها و خستگی ها
از خدا میخوام پشتیبانتون باشه تا این ماه های مهم و حساس رو باتموم قوا و قدرت پیش ببرید و چندوقت دیگه خوشحال و ذوق زده و سرشار از حال خوب ببینمتون
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)