خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13
    1. Top | #1
      کاربر باسابقه

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات

      چگونه با غم و اندوه مقابله کنیم؟

      سلام دوستان گرامی...لطفا نظرات و پیشنهاداتی که باعث میشه یه فرد رو که شکست خورده رو دوباره به زندگی کردن بازگردانیم را در این تاپیک با ما به اشتراک بذارید:yahoo (3):..خیلی ممنون میشم که
      منو تنها نذارید...اول خودم شروع میکنم...با مقاله زیر از سایت فارس نیوز

      زمانی که نزدیک‌ترین دوست و گاهی عزیزترین فرد زندگی خود را از دست می‌دهیم چه کنیم که بتوانیم راحت‌تر با غم و اندوه ناشی از آن به زندگی عادی بازگردیم.






      به گزارش خبرگزاری فارس،‌ درد از دست دادن فرد مورد علاقه می‌تواند زندگی شخص را نابود کند. آشفتگی عاطفی که در این مرحله بوجود می‌آید؛ می‌تواند سلامت عقل را غارت کند.
      مهم است بدانیم چگونه با غم و اندوه روبرو شویم به‌طوریکه یک نفر بتواند مانع از هم پاشیدگی زندگی خود شود؛ از چشم انداز احساسات انسانی، غم احتمالا یک حس عمیق است.
      خیلی سخت است که با از دست دادن یا مرگ یک دوست کنار بیاییم و ممکن است حتی سالها طول بکشد تا از شوک بوجود آمده ناشی از آن بیرون بیاییم.
      اولین احساسی که در ما آغاز می‌شود انکار کردن این اتفاق است؛ [در ذهنمان مرور می‌کنیم که] این اتفاق نمی‌تواند برای من اتفاق بیفتد که به دنبال آن، گناه و خشم و افسردگی همراه می‌شود.
      هر فرد 7 مرحله غم و اندوه را سپری می‌کند و سرانجام این فقدان و از دست دادن را می‌پذیرد.
      این مسیر می‌تواند زمانی که فرد از بیماری رنج می‌برد با احساس استرس‌زا و حتی فرد طعمه اعتیاد مانند اعتیاد به مواد مخدر همراه باشد.
      از این رو بسیار مهم است که بدانید که چگونه با غم و اندوه مقابله کنید.
      قبول حقیقت
      شما با انکار حقیقت نمی‌توانید فردی را که به آن علاقه‌مند بودید و اکنون از دست داده‌اید را برگردانید.
      با دوستان و خانواده شخص مورد علاقه که شما را بهتر درک خواهند کرد و با فقدان دوستتان با شما همدرد هستند، صحبت کنید.
      شما مبهوت و شگفت‌زده خواهید بود و زمانی از این اوضاع راحت می‌شوید که قلبتان را صاف و پاک کنید. شروع به نوشتن کنید و اگر می‌ترسید که احتمالا کسی آن را بخواند، بعد از نوشتن آنها را از بین ببرید؛ اجازه بدهید تا احساستان خارج شود.
      نگهداشتن احساسات و قفل کردن آنها فقط درد را طولانی کرده و بر آن تکیه می‌کند.
      احساس درد
      شاید این مرحله مسخره‌آمیز به نظر برسد؛ زمانی که یک دوست را از دست دادید شبیه احساس درد ناشی از چاقوی تیزی در قفسه سینه باشد.
      اما در زمان عزاداری احساس درد در کوتاه مدت ایجاد می‌شود؛ بیشتر از اینکه شما این درد را در خود حفظ کنید باید این درد عذاب‌آور را از خود دور کنید، ‌با آن مبارزه کنید تا آن تمام شود؛ ‌در غیر این صورت غم تمام زندگی شما را احاطه می‌کند و در روابط با دیگران تاثیر می‌گذارد.
      تطبیق به زندگی جدید
      زندگی در محیط کسی که دیگر نیست را یاد بگیرید. از مکان‌هایی که سابقا هر دو آنجا می‌رفتید، دیدن کنید.
      دوره‌ای را به تنهایی در خانه‌ای که دوستتان دیگر در آنجا نیست بگذرانید؛ مراسم سالگرد برگزار کنید.
      اولین بار شاید دردناک باشد اما با گذشت زمان مقابله با غم و اندوه و از دست دادن راحت‌تر می‌شود.
      ملحق شدن به یک گروه پشتیبانی
      هنگامی که درد را به اشتراک می‌گذاریم بهترین گزینه درمیان گذشتن درد با شخصی است که قبلا شرایط مشابهی را داشته باشد.
      مردم اغلب با افرادی که رنج مشابهی داشته‌اند، آسان‌تر می‌توانند مورد درک بهتر واقع شوند.
      به نظر می‌رسد این افراد کلمات درستی را بکار برند و بهترین مشاوره در مورد چگونه غلبه کردن بر غم و اندوه و از دست دادن را ارائه دهند.
      بازگشت به ایمان
      افرادی که مذهبی هستند و در فعالیت‌های معنوی مانند نماز و زیارت شرکت بیشتری دارند سریع‌تر به آرامش می‌رسند.
      در این مواقع صحبت کردن با یک فرد روحانی و یا هر فرد دیگری که در جامعه مذهبی حضور بیشتری دارد می‌تواند مثمرثمر باشد؛ مذهب می‌تواند قدرت‌های بزرگی را فراهم کند.
      مراقبت از خود
      روند عزاداری در جای خود بسیار پر تنش است و در این گونه مواقع مهم است که از خود مراقبت کنید.
      خوب غذا بخورید و به طور منظم ورزش کنید. مراقبه (تفکر عمیق) ، قدرت غلبه بر غم و اندوه را ایجاد می‌کند.
      روش مشاور
      در مورد غم و اندوه بیش از حد تحمل باید داشته باشید و با یک متخصص سلامت روان مشاوره کنید.
      آنها بطور حرفه‌ای آموزش دیده‌اند و از تجربه کافی در خصوص مشاوره برای غم و اندوه برخوردار هستند.
      آنها به آشفتگی عاطفی رسیدگی می‌کنند و کمک می‌کنند تا بر مشکلات فائق آیید.
      در هر حال مقابله با درد از دست دادن یک چیز دوست داشتنی، به هیچ وجه کار اشتباهی نیست.
      شما نمی‌توانید کار خوبی را در حق فردی که از دست رفته انجام دهید.
      با این حال، با دانستن چگونگی مقابله با غم و اندوه، شما به افرادی که هنوز در اطراف شما هستند و شما را دوست دارند و مراقب شما هستند نفع بزرگی را خواهید رساند.
      نویسنده مقاله: Debopriya Bose
      وقتی داری یواشکی یک غلطی میکنی
      علاوه بر چپ و راست
      به بالا هم یک نگاهی بنداز

    2. Top | #2
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      چطور زبان احساستان را بفهمید؟


      اولین قدم برای ازدواج خودشناسی است. یعنی از تمایلات، اهداف، نیازها و روحیات خود اطلاع دقیق و کافی داشته باشیم و بتوانی خودمان را توصیف کرده و بگوییم دقیقا چرا اینطور هستیم و چه چیزی می خواهیم.

      خودشناسی کار ساده ای نیست. بدون شناخت خود نه تنها به احتمال زیاد ازدواج شما به شکست منجر می شود بلکه حتی رابطه های عادی شما با اطرافیان دور و نزدیکتان نیز اگر شناخت صحیحی از خودتان، نداشته باشید مختل خواهد شد.

      این مطلب می تواند به شما در کسب مهارت خودشناسی کمک کند.

      خودشناسی احساسی چیست؟
      یعنی این که بدانید چه احساساتى دارید، معناى آن ها را بفهمید و بتوانید انتخاب هاى درستی بکنید، از خود در مقابل درد و رنج روحى و لطمه ها و صدمه هاى عاطفى محافظت کنید و قادر باشید بر عواطف و احساسات منفی خود نظیر خشم، عصبانیت، ناکامی، نفرت، غم و اندوه و ... مسلط باشید و آن ها را در شرایط تنش تحت کنترل درآورید.

      آشنایی با احساسات و بیان مناسب و مدیریت شده آن ها مهارت بسیار مهمی محسوب می شود چرا که:
      1- ناآگاهی در تشخیص احساسات تان و بروز ناشایست آن ها، زندگی زناشویی آینده شما را دچار تنش می کند: روانشناسان معتقدند برای برقراری ارتباطی سالم و بدون تنش و تعارض با افراد مختلف از جمله همسر ابتدا لازم است که احساساتمان را به درستی تشخیص دهیم و به طریق مناسبی بیان کنیم. بررسی روابط زوجینی که اختلاف و تنش در بین آن‌ها بالاست، نشان می دهد افرادی که با احساسات خود نامانوسند یا آن ها را صادقانه با طرف مقابل مطرح نمی کنند در لحظه های وقوع تعارض و تنش سردرگم می شوند و در تشخیص بهترین نوع عکس العمل به اشتباه می افتند.

      2- زمانی که شما با احساسات خودتان غریبه اید، قادر به درک احساسات همسرتان هم نخواهید بود: زمانی که شما نتوانید احساس خشم و عصبانیت را در خودتان تشخیص دهید قادر نخواهید بود احساس خشم همسرتان را نیز تشخیص دهید و علائم آن را قبل از این که به نقطه اوج و بحرانی برسد درک کنید؛ طبیعی است که در چنین شرایطی شما توانایی یک برخورد صحیح را نخواهید داشت؛ چرا که اصلاً متوجه احساس همسرتان نشده اید؛ در نتیجه واکنش خشم او، ممکن است سریعا واکنش خشم شما را فعال کند و به ایجاد دلخوری های عمیق و جدی منجر شود.
      چگونه سواد «احساسی-عاطفی» خود را بالا ببریم؟
      1- قبل از هر چیز، باید بتوانید احساسات خود را تشخیص دهید و بفهمید که چرا دچار این احساسات شده اید: در طول روز با کدام یک از احساسات بیشتر درگیر هستید؟ خوشحالی، امید، رضایت، غم و اندوه، دلواپسی، نفرت، خشم یا...؟! این نوع احساسات را در خود شناسایی کنید و عوامل به وجودآورنده آن را بیابید.

      اگر می خواهید زندگی آینده تان موفقیت آمیز باشد باید بتوانید هنگام بروز هر گونه تعارض از احساسات ناخوشایند خود نظیر ناراحتی، عصبانیت و ... با یکدیگر صحبت کنید تا احساسات منفی شما روی هم انباشته نشوند و ناگهان اختلافی کوچک و ناچیز، خشم شما را چند برابر نکند

      2- نگذارید احساسات منفی روی هم انباشته شود: خیلی از زن ها تصور می کنند باید همیشه سکوت کنند و احساساتشان را در خودشان بریزند. اگر در آستانه ازدواج هستید و فکر می کنید این الگوی شما در زندگی شما خواهد بود، بدانید که در زندگی تان به در بسته خواهید خورد. بسیاری از زوجین مراجعه کننده به مشاور که در شرف طلاق هستند اظهار می کنند که «من سال هاست برای جلوگیری از وقوع هر گونه تعارضی خشم خود را سرکوب و سکوت کرده ام. اینک که صدای اعتراضم را به گوش همسرم می رسانم، او متعجب می شود و توان پذیرش عصبانیت من را ندارد». اگر می خواهید زندگی آینده تان موفقیت آمیز باشد باید بتوانید هنگام بروز هر گونه تعارض از احساسات ناخوشایند خود نظیر ناراحتی، عصبانیت و ... با یکدیگر صحبت کنید تا احساسات منفی شما روی هم انباشته نشوند و ناگهان اختلافی کوچک و ناچیز، خشم شما را چند برابر نکند.

      3- جابجایی احساسی ممنوع: سعی نکنید از بیان احساساتتان خودداری کرده یا حس خشم و عصبانیت خود را به یک گذشت و بخشش دروغین تبدیل کنید، منشا چنین رفتاری ترس از تایید نشدن، ترس از طرد شدن، ترس از کامل نبودن، ترس از بالا گرفتن تعارض، ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن یا برچسب خوردن و ترس از فروپاشی رابطه تان است.

      مثلا فرض کنید خانواده نامزد شما اصرار دارند مراسم را آن طور که رسم خودشان هست به جا بیاورند و شما تمایل دارید به روش خانواده خود عمل کنید. در نهایت شما به خواست آنها تن می دهید اما در حالی که به شدت رنجیده اید سعی می کنید لبخند بزنید و یا سکوت کنید. این یعنی جابه جایی احساسات. شما با این جا به جایی، ناخواسته علائمی از گوشه گیری یا انزوای هیجانی و بی عاطفگی از خود نشان می دهید که در نهایت بینتان فاصله بسیاری ایجاد خواهد کرد.

      4- احساساتتان را به طریقی مناسب ابراز کنید: تاکنون درباره معجزه«ضمیر من» چیزی شنیده اید؟ بررسی در زندگی افراد طلاق گرفته، نشان می دهد که این افراد به هنگام نشان دادن احساس عصبانیت و تخلیه آن، انگشت اتهام را به سمت طرف مقابل نشانه می رفتند و از این عبارات استفاده می کردند: «تو باعث عصبانیت من شدی»، «رفتار تو در جمع باعث شرمندگی من شد» و ... اما با استفاده کردن از این عبارات طرف مقابل شما فقط سرزنش شما را می شنود نه احساسات ناخوشایندتان را. طبیعی است که نامزدتان با شنیدن چنین عباراتی به دفاع از خود بپردازد نه همدلی کردن با شما یا تلاش برای حل مسئله! و اما عبارات مناسب این چنین است: «وقتی از زحمات من قدردانی نمی شود، عصبانی می شوم»، «وقتی در جمع نادیده گرفته می شوم، احساس خجالت و شرمندگی می کنم».

      5- روابط اجتماعی را فراموش نکنید: مهم نیست که چقدر به ارتقای سلامت احساسی خود زمان اختصاص می دهید، شما باز هم به همراهی دیگران برای دست یافتن به احساسی بهتر نیازمندید. انسان ها موجوداتی اجتماعی هستند که به روابط و ارتباطات مثبت با دیگران نیاز احساسی دارند.

      6- دقت کنید که ابراز نامناسب احساسات تان چه عواقب منفی در پی دارد؟ یقینا تا زمانی که شما احساساتی نظیر تنش و عصبانیت را بدون مدیریت و به شکل منطقی با اطرافیان از جمله همسر آینده تان مطرح نکنید بلکه شروع به داد و بیداد کردن و بهانه گیری کنید، این پیغام را به او می رسانید که او علت به وجود آمدن چنین احساساتی در شماست. ناگفته پیداست که روابط زوجین بدون مهار صحیح احساسات سریعا به سردی می گراید.
      منبع: سپیده دانایی/تبیان

      - - - - - - پست ادغام شده - - - - - -



      زخم های عمیق عاطفی شفا هم دارند؟




      زخم های عاطفی، زخم بر عواطف ماست که در جریان روابط ما ایجاد می شود، بسیاری از زخم های عاطفی، در سال های اول کودکی در خانواده ای که به دنیا آمده ایم و طی سال هایی که بزرگ می شویم، ایجاد می شوند. برخی از زخم های عاطفی نیز، بعدها در روابط دوستانه مان، در زندگی مشترک با همسرمان، در جریان روابط با خانه، خانواده، محیط زندگی و با انسان های دیگر بوجود می آیند.

      گفتنی است، هر جا که دو یا چند نفر، نزدیک هم قرار می گیرند، امکان زخم خوردن وز خم زدن هم هست. شاید ما نتوانیم از زخم خوردن اجتناب کنیم اما قطعا می توانیم راه روبرو شدن با زخم و شفا یافتن و از نو پیش رفتن در زندگی مان را یاد بگیریم. این مطلب را دنبال کنید.

      درمان زخم عاطفی
      ما می توانیم از زخم های عاطفی مان شفا بیابیم همانطور که برای دردهای جسمی ما داروهایی هست، برای زخم های عاطفی مان نیز درمان هایی هست. فقط باید بخواهیم که شفا پیدا کنیم.

      زخم های عاطفی عامل اصلی ضعف عزت نفس نیستند:
      هر چه این زخم ها عمیق تر باشند، ضعف ها نیز شدیدتر است. افراد زخم خورده مایلند به احساسات خود عمیقا آسیب برسانند و به همین علت، تمام زندگی خود را در انتظار معجزه ای برای درمان می گذارند. از طریق هفت مرحله قابل پیش بینی، ما می توانیم مرحله به مرحله، خود را برای درمان زخم های روانی کمک کنیم.
      1- بررسی، 2- بیان، 3- آرامش، 4- جبران، 5- نگرش، 6- راه یابی، 7- بخشش

      طلاق، زخم بی وفایی
      زمانی که در خانواده ای، روابط زوجین به وسیله طلاق گسسته می شود اثرات جبران ناپذیری، روی روح و روان فرزندان می گذارد و آنها را، سر راه ترسناک تک سرپرستی قرار می دهد و کابوس جدایی از مادر و پدر در فرزندان تبدیل به عقده های روانی می شود.

      طلاق در جامعه ما رشد منفی هشداردهنده ای را دارد و والدین برای رهایی خود از مشکلات، بدون در نظر گرفتن عواقب آن راه آسان تر و مناسب تر که طلاق نام دارد را انتخاب می کنند و تبعات آن در جامعه را فرزندان متحمل می شوند و ممکن است در آینده، رفتارهای خشونت آمیز فرزندان طلاق در جامعه آسیب های جبران ناپذیر روحی و روانی را با خود به همراه داشته باشد.

      باید اشاره داشت که کودکان پس از جدایی پدر و مادرشان از «اضطراب عاطفی» رنج می برند.

      اثرات یا زخم های عاطفی طلاق بر کودکان بسیار دشوار است و کشمکش میان پدر و مادر قبل از جدایی پیامک های متعددی برای کودکان دارد. کودکان پس از جدایی پدر و مادرهایشان، در واقع اغلب از اضطراب عاطفی رنج می برند و با ازدواج مجدد والدین که فرزندان خود را به این خانواده های جدید منتقل می کنند مسائل و مشکلات آنها دو چندان می شود.افرادی که طلاق گرفته اند، در ازدواج دوم انتظار بیشتری دارند و در نتیجه وقتی این انتظارات برآورده نمی شود، مسائل و مشکلاتی را برای فرزندان به وجود می آورند.

      سوءاستفاده عاطفی چیست؟
      سوءاستفاده عاطفی، ماهیتی عاطفی و هیجانی است نه جسمی، سوءاستفاده عاطفی هر چیزی را شامل می شود.

      سوءاستفاده کلامی و اعمال ظرفیت تری چون سرزنش و ترشرویی، مثال هایی از سوء استفاده عاطفی هستند، سوء استفاده عاطفی مثل شستشوی مغزی است که در آن به طور منظم، اعتماد به نفس، ارزش شخصی و خودپنداره فرد تخریب می شود. در واقع سوءاستفاده شونده، هویت و ارزش شخصی خود را از دست می دهد. باید بدانید که سوءاستفاده عاطفی به هسته درونی شخص آسیب وارد می کند. زخم هایی ایجاد می کند که عمیق تر و مزمن تر از جراحت های بدنی است.

      انواع سوءاستفاده عاطفی
      سوءاستفاده عاطفی اشکال مختلفی دارد که عبارتند از: «پرخاشگری، انکار و ناچیزشماری».

      - پرخاشگری: شامل بدزبانی، متهم سازی، تهدید و دستور دادن، به شکل های پرخاشگرانه می باشند. رفتارهای پرخاشگرایانه معمولا مستقیم و آشکار هستند.این نوع سوءاستفاده عاطفی، گاهی مانند نوع رفتار والد و کودک (شایع ترین شکل سوءاستفاده) است. گاهی این سوءاستفاده عاطفی به صورت غیرمستقیم است، مثلا به صورت یاری کردن، انتقاد، نصیحت، موشکافی و پرسش های یک شخص دیگر، می تواند تلاش های صادقانه برای کمک تلقی شود، ولی در برخی موارد، این رفتارها تلاشی در جهت تحقیر و کنترل یا خوارسازی است، نه کمک؛ مثلا سوءاستفاده کننده وقتی می گوید «من این را بهتر از بقیه می دانم» در لحن او قضاوت پنهانی است که برای آن موقعیت نامناسب است.

      - انکار: گاهی سوءاستفاده شونده، اظهار می کند که سوءاستفاده کننده به او توهینه کرده و سوءاستفاده کننده می گوید، «من منظوری نداشتم، یا من هرگز این کار را نکردم یا تو داری در مورد چی صحبت می کنی؟» و گاهی به صورت امتناع از رابطه برقرار کردن و قهر کردن می شود. این شیوه انکار، گاها اصلاح از طریق سکوت خوانده می شود.

      - ناچیزشماری: ناچیزشماری افراطی، شکل دیگری از انکار است. در این شیوه سوءاستفاده کننده حادثه ای را که اتفاق افتاده، انکار نمی کند ولی واکنش عاطفی شخص سوءاستفاده شونده را در قبال آن حادثه زیر سوال می برد. مانند اینکه «تو بیش از حد حساسی» و «تو خیلی اغراق می کنی» همگی بیانگر این نکته هست که عواطف و احساسات سوء استفاده شونده به نوعی معیوب است و نباید به او اعتماد کرد.

      توجه توجه
      «انکار کردن و ناچیز شماری»، آسیب زننده هستند.این دو روش علاوه بر پایین آوردن عزت نفس، ایجاد تعارض و «نامعتبر ساختن واقعیت، احساسات و تجارب»، در واقع می توانند دریافت ها و تجربه عاطفی شما را زیر سوال ببرند و بی اعتبار سازند. منبع:مجله خانواده سبز
      [B][

      دریـ~~ا نیــازیــ نــــدارـهـ بــــــزرگـــــیــشـو ثــابـتــ کــنـهــ

      ـهــیــــچ صـخـــرـهـ ایــ نـمـیــتــونــهــ رودخـ~~ـونـهــ رو ســ ــاکـتــ کــنــهــ

      /B]

    3. Top | #3
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Daghon
      نمایش مشخصات
      آپ


    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      کاربردی ترین روش رو بگم؟ شاید درست ترین نباشه ولی بازم خوبه
      ورودیای مغزتونو عوض کنید
      انقدر خودتونو درگیر کارای جدید کنید ک اصن وقت نکنید ب گذشته و اتفاقات خزعبلات فکر کنید
      با آدمای جدید آشنا شید، هر چی بیشتر بهتر
      برید سر کار، کلاس جدید و..
      ویرایش توسط Aurora : 19 شهریور 1401 در ساعت 21:44

    5. Top | #5
      LEA
      کاربر برتر
      کاربر حرفه ای
      ناظر بخش

      نمایش مشخصات
      منشا اون ناراحتی رو پیدا کنید

      و با ارزش هاتون و باورهاتون تطبیق بدین...درنهایت به یک نتیجه ی ایده ال میرسین

      کمی به این جمله فکر کنین متوجه میشین

      تقریبا اکثر مشکلات انسان باهاش حل میشه



      اگر احتیاج به توضیح بیشتره بگید کامل تر باز کنم
      اگر هم متوجه شدین خب بسیار هم عالی
      ای که مرا خوانده ای
      راه نشانم بده

      در شب ظلمانی ام
      ماه نشانم بده...
      ویرایش توسط LEA : 23 آبان 1401 در ساعت 12:30

    6. Top | #6
      LEA
      کاربر برتر
      کاربر حرفه ای
      ناظر بخش

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط _Aurora82_ نمایش پست ها
      کاربردی ترین روش رو بگم؟ شاید درست ترین نباشه ولی بازم خوبه
      ورودیای مغزتونو عوض کنید
      انقدر خودتونو درگیر کارای جدید کنید ک اصن وقت نکنید ب گذشته و اتفاقات خزعبلات فکر کنید
      با آدمای جدید آشنا شید، هر چی بیشتر بهتر
      برید سر کار، کلاس جدید و..
      بنظرم این یه نوع سرپوش گذاشتن روی قضیه اس و یا یه نوع فرار از روبه رو شدن باهاش

      باید بزاری جلوت و ریز ریزش کنی و قضیه اشو حل کنی واسه خودت به هر نحوی
      ای که مرا خوانده ای
      راه نشانم بده

      در شب ظلمانی ام
      ماه نشانم بده...

    7. Top | #7
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط berasmeyadegar نمایش پست ها
      بنظرم این یه نوع سرپوش گذاشتن روی قضیه اس و یا یه نوع فرار از روبه رو شدن باهاش

      باید بزاری جلوت و ریز ریزش کنی و قضیه اشو حل کنی واسه خودت به هر نحوی

      هوم
      منم گفدم روش کاربردی دیه میگم درست ترین نیس
      ولی بعضی مسائل قابل حل نیس باید فقط رد شی..

    8. Top | #8
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      ایرانی همیشه بدبخته

    9. Top | #9
      کاربر اخراجی

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Ali54333 نمایش پست ها
      ایرانی همیشه بدبخته

    10. Top | #10
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط LEA نمایش پست ها
      بنظرم این یه نوع سرپوش گذاشتن روی قضیه اس و یا یه نوع فرار از روبه رو شدن باهاش

      باید بزاری جلوت و ریز ریزش کنی و قضیه اشو حل کنی واسه خودت به هر نحوی
      ریز ریزشم درشته آخه..
      هیچ جوینده ندانست که جای تو کجاست...

    11. Top | #11
      LEA
      کاربر برتر
      کاربر حرفه ای
      ناظر بخش

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Arnold نمایش پست ها


      ریز ریزشم درشته آخه..
      ای که مرا خوانده ای
      راه نشانم بده

      در شب ظلمانی ام
      ماه نشانم بده...

    12. Top | #12
      همکار سابق انجمن
      کاربر برتر
      کاربر حرفه ای

      نمایش مشخصات
      شاد باش و قورت مده غم را در این جهان
      ک غم قورت میدهد تمام جان تو را

      ( اوف عجب چیزی گفتم )

    13. Top | #13
      کاربر انجمن

      divoone-shodam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط _Aurora82_ نمایش پست ها
      کاربردی ترین روش رو بگم؟ شاید درست ترین نباشه ولی بازم خوبه
      ورودیای مغزتونو عوض کنید
      انقدر خودتونو درگیر کارای جدید کنید ک اصن وقت نکنید ب گذشته و اتفاقات خزعبلات فکر کنید
      با آدمای جدید آشنا شید، هر چی بیشتر بهتر
      برید سر کار، کلاس جدید و..
      این واسه فرآیند عشق وعاشقی کاربرد داره.اما واسه کسی که یکی از عزیزاشو از دست داده قابل اجرا نیست.من هر جایی که میرم میگم یعنی اونم یه روزی از این مثلا خیابون سرحال و زنده رد شده بود؟هر گلی که بو می کنم میگم اونم یه روزی داشته این گلو بو می کرده.یا مثلا میگم پارسال همین موقعها زنده بود سالم بود الان کجاست؟؟از روزی که از دستش دادیم من با خدا حرف نزدم تموم باور و اعتقادمو از دست دادم.




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن