پرنده ای که از مترسک بترسد،از گرسنگی خواهد مرد ... "ارنستو چه گوآرا"
#پست_شماره_3
#فعالیت_غیر_درسی
1-آیا می شه هم درس خوند و نمره ی خوبی گرفت و هم در کار های دیگه فعالیت داشت؟
این سوال فقط مربوط به پزشکی نیست، ولی خب بدلیل حجم بالای درس های پزشکی،تعداد افراد زیادی این سوال براشون پیش میاد.اگر بخوام در یک جمله جواب بدم:بله میشه.ولی کلی اما و اگر داره.
وقت وحشتناک زیاده ولی برای کسی که برنامه داره.مهم نیست چه رشته ای هستی اراده میخواد؛ نداشته باشی به هیچی نمیرسی و بهترین دوره ی زندگیت رو برباد میدی و الکی نق میزنی فقط. من هر سه مدل رو تجربه کردم.
ترم یک و دو درس نمیخوندم کلی هم وقت داشتم ولی کاره دیگه ای هم نمیکردم!عمری تباه!ترم 3 و 4 درس خوندنم رو خیلی بهتر کردم و در کل بهتر شد کنترلم روی زندگیم ولی بازم این توانایی رو نداشتم که بین درس و غیر درس تعادل ایجاد کنم واسه ی همین کاره خاصی هم جز درس نداشتم انچنان.ولی خب زمینه ای شد برای ترم 5ام که میشه پاییز 98.
هم درس خوندم هم فعالیت های غیر درسی میکردم هم ورزش هم فیلم هم...
یعنی طوری که من توی فرجه ی امتحان باکتری(تقریبا سخت ترین امتحان علوم پایه ماست) 40 ساعت از "بهترین تایمش" رو دادم به تمرین تئاتر!!!ولی هم به این فعالیتم رسیدم و هم نمره ی بالایی رو ازین امتحان گرفتم.خیلی خسته میشدم ولی لذت میبردم.چون واقعا با برنامه بود و تک بعدی نبود.(متاسفانه این نوع زندگی برای کنکور شدنی نیست آنچنان)
ترم های بعدی که کروناز اومد به میدون وطبیعتا وقت بسیار فراوان در دسترس بود .هم میشه درس رو خوند و هم میشه کارای زیاد دیگه ای کرد.
ولی ترم 6و7 طبق پست شماره قبلی بشدت حجم مطالب بالا بود و امتحانات زیاد،بعید میدونم اگر کرونا نبود اصلا میشد کار دیگه ای کرد!
دوره ی استاجری که بعدا توضیح میدم تایم آزاد کم نداره.این رو به موقعش توضیح میدم.اینترنی هم که من نرفتم ولی خب طبق شنیده ها برده داریه!
اما این وقتی که گفتم خیلی زیاده روی کاغذ زیاده و توی عمل خیلی قضیه فرق داره!
یک مورد اراده داشتن در محیط خوابگاهه.من هر وقت تنها باشم خیلی راحت تر برنامه هام رو انجام میدم تا وقتی که خوابگاه شلوغ باشه.مثلا نشستی داری کارت رو انجام میدی یهو یکی از دوستات میاد میشینید باهم صحبت می کنید و کلا از فضای برنامت میای بیرون و...
و اما مهم ترین مورد در مدیریت زمان در زمان دانشجویی:
بدونید با خودتون چند چندید!یعنی چی؟بزارید یک مثال بزنم:
فرض کنیم شخص الف خیلی به نمره اهمیت میده و کارهای دیگه براش مهم نیست
حالا شخص ب هم نمره براش مهمه تا حدی و هم کارهای دیگه.
خب شخص اول تکلیفش مشخصه،میشینه میخونه.
اما شخص ب تصمیم گرفته مثلا به نمره 17 رضایت بده ولی به سایر کارهاش برسه.نزدیک امتحان میشه و بچه ها شروع میکنن به خوندن.اینجا شخص "ب" وقتی داره کارهای غیر درسیش رو انجام میده،یهو میبینه شخص "الف" داره درس میخونه.اینجاس که بهم میریزه درونش.حس میکنه عقب افتاده ازین افراد.مقداری هم حسادت میاد وسط و ازونجایی که قبلا با این نوع رقابت ها خو گرفته کارهای دیگه رو تعطیل میکنه و میشینه پای درس.ولی خب بعد امتحان حتی اگر نمره خوب هم بگیره زیاد راضی نیست.چرا؟چون به سایر علاقه هاش نرسیده.
اینجا شخص "ب" نمیدونه با خودش چند چنده! نمیدونه نمره و رقابت براش مهم تره یا تعادل بین کارهای دیگه.
این مورد سخت ترین مشکل بچه های پزشکیه!اینکه خودشو وارد رقابتی که دوست نداره نکنه.وقتی که خودش به مقدار کافی خونده دیگه به وضعیت بقیه توجه نکنه.اما امان ازین که کنکور و خانواده و محیط طور دیگه ای بارش اوردن!موارد دیگه ای هم هستن که دیگه متن طولانی شد،بعدا میگم.
بشینید حساب کنید با خودتون چند چندید
سوالی داشتید یا منشن کنید یا خصوصی بفرستید
وگرنه امکان دیدنش نیست دیگه
[QUOTE=matrooke;1743356]#پست_شماره_3
#فعالیت_غیر_درسی
1-آیا می شه هم درس خوند و نمره ی خوبی گرفت و هم در کار های دیگه فعالیت داشت؟
این سوال فقط مربوط به پزشکی نیست، ولی خب بدلیل حجم بالای درس های پزشکی،تعداد افراد زیادی این سوال براشون پیش میاد.اگر بخوام در یک جمله جواب بدم:بله میشه.ولی کلی اما و اگر داره.
وقت وحشتناک زیاده ولی برای کسی که برنامه داره.مهم نیست چه رشته ای هستی اراده میخواد؛ نداشته باشی به هیچی نمیرسی و بهترین دوره ی زندگیت رو برباد میدی و الکی نق میزنی فقط. من هر سه مدل رو تجربه کردم.
ترم یک و دو درس نمیخوندم کلی هم وقت داشتم ولی کاره دیگه ای هم نمیکردم!عمری تباه!ترم 3 و 4 درس خوندنم رو خیلی بهتر کردم و در کل بهتر شد کنترلم روی زندگیم ولی بازم این توانایی رو نداشتم که بین درس و غیر درس تعادل ایجاد کنم واسه ی همین کاره خاصی هم جز درس نداشتم انچنان.ولی خب زمینه ای شد برای ترم 5ام که میشه پاییز 98.
هم درس خوندم هم فعالیت های غیر درسی میکردم هم ورزش هم فیلم هم...
یعنی طوری که من توی فرجه ی امتحان باکتری(تقریبا سخت ترین امتحان علوم پایه ماست) 40 ساعت از "بهترین تایمش" رو دادم به تمرین تئاتر!!!ولی هم به این فعالیتم رسیدم و هم نمره ی بالایی رو ازین امتحان گرفتم.خیلی خسته میشدم ولی لذت میبردم.چون واقعا با برنامه بود و تک بعدی نبود.(متاسفانه این نوع زندگی برای کنکور شدنی نیست آنچنان)
ترم های بعدی که کروناز اومد به میدون وطبیعتا وقت بسیار فراوان در دسترس بود .هم میشه درس رو خوند و هم میشه کارای زیاد دیگه ای کرد.
ولی ترم 6و7 طبق پست شماره قبلی بشدت حجم مطالب بالا بود و امتحانات زیاد،بعید میدونم اگر کرونا نبود اصلا میشد کار دیگه ای کرد!
دوره ی استاجری که بعدا توضیح میدم تایم آزاد کم نداره.این رو به موقعش توضیح میدم.اینترنی هم که من نرفتم ولی خب طبق شنیده ها برده داریه!
اما این وقتی که گفتم خیلی زیاده روی کاغذ زیاده و توی عمل خیلی قضیه فرق داره!
یک مورد اراده داشتن در محیط خوابگاهه.من هر وقت تنها باشم خیلی راحت تر برنامه هام رو انجام میدم تا وقتی که خوابگاه شلوغ باشه.مثلا نشستی داری کارت رو انجام میدی یهو یکی از دوستات میاد میشینید باهم صحبت می کنید و کلا از فضای برنامت میای بیرون و...
و اما مهم ترین مورد در مدیریت زمان در زمان دانشجویی:
بدونید با خودتون چند چندید!یعنی چی؟بزارید یک مثال بزنم:
فرض کنیم شخص الف خیلی به نمره اهمیت میده و کارهای دیگه براش مهم نیست
حالا شخص ب هم نمره براش مهمه تا حدی و هم کارهای دیگه.
خب شخص اول تکلیفش مشخصه،میشینه میخونه.
اما شخص ب تصمیم گرفته مثلا به نمره 17 رضایت بده ولی به سایر کارهاش برسه.نزدیک امتحان میشه و بچه ها شروع میکنن به خوندن.اینجا شخص "ب" وقتی داره کارهای غیر درسیش رو انجام میده،یهو میبینه شخص "الف" داره درس میخونه.اینجاس که بهم میریزه درونش.حس میکنه عقب افتاده ازین افراد.مقداری هم حسادت میاد وسط و ازونجایی که قبلا با این نوع رقابت ها خو گرفته کارهای دیگه رو تعطیل میکنه و میشینه پای درس.ولی خب بعد امتحان حتی اگر نمره خوب هم بگیره زیاد راضی نیست.چرا؟چون به سایر علاقه هاش نرسیده.
اینجا شخص "ب" نمیدونه با خودش چند چنده! نمیدونه نمره و رقابت براش مهم تره یا تعادل بین کارهای دیگه.
این مورد سخت ترین مشکل بچه های پزشکیه!اینکه خودشو وارد رقابتی که دوست نداره نکنه.وقتی که خودش به مقدار کافی خونده دیگه به وضعیت بقیه توجه نکنه.اما امان ازین که کنکور و خانواده و محیط طور دیگه ای بارش اوردن!موارد دیگه ای هم هستن که دیگه متن طولانی شد،بعدا میگم.
بشینید حساب کنید با خودتون چند چندید
[/QUOTE
ممنون از مطالب کاملتون
ببخشید درمورد رزیدنتی چیزی نمیدونید چون میگن رزیدنتی هم برده داریه افتضاح !!!!!! تازه شنیدم میگن رزیدنت زیاد نمیتونه بره خونه و اینکه سال اول ماهی ۱۵ تا شیفت طولانی مدت داره تازه اگه شیفت اضافه نخوره به رزیدنت !!
واقعا خیلی بد دارن کار میکشن از رزیدنتای بیچاره بخصوص سال اولیا که میبینید یه سریا بخاطر فشار و تنش زیاد و عدم استراحت و این چیزا کممیارن و امسال ۸تا رزیدنت اگه اشنباه نکنم فوت شدن
بستگی داره رزیدنت چه تخصصی باشه.مثلا داخلی ها سخته.قلب تا یه حدی سخت تر(چون دوبار رزیدنت سال اول به حساب میان.یه بار سال اول داخلی و یه بار سال اول خود قلب) ولی خب مثلا اورولوژی رزیدنتیش راحت تره. چون هم سبک تره درسش و هم اوژانس به اون صورت ندارن.ارتوپدی هم که زیاد تحت فشارن چون اوژانس شدیدا شلوغ.(من تا الان با این رزیدنت ها برخورد داشتم)
شیفت هم آره منم شنیدم 15 روزه انگار حدودا.حقوقشون هم جدیدا با افزایش! شده تقریبا 3 تومن!!
کلا سیستم پزشکی یه سلسله مراتب داره که بالایی ها روی پایینی ها فشارشون رو خالی میکنن.
رزیدنت سال یک منتظره بشه سال دو که سال اول رو تحت فشار بذاره و سال 3 روی پایینی ها و...
درکل مسئولیتشون رفته بالاتر و فشار و انتظار بیشتره و استاد کامل میشناسه رزیدنت رو باید همش دم دست باشه.
بستگی به بیمارستان و استاد هم داره البته.یه سریا اذیت میکنن یه سریا هم نه خوش برخوردن
مثلا با یک خانم دکتر که دو سه روز مونده بود رزیدنتی قلبش تموم بشه صحبت میکردم میگفت دو سال اول روزی نبوده که از دست این استاد(یه استاد معروفه تو بیمارستان) گریه نکنم و...
اینا چیزایی بودن که شنیدم و تا حدودی دیدم.
سوالی داشتید یا منشن کنید یا خصوصی بفرستید
وگرنه امکان دیدنش نیست دیگه
با اجازه از استارتر عزیز ...
نه منظورش این بود که سال دوم رزیدنتی قلب، تازه وارد مباحث قلب میشی!
سال اول رزیدنتی قلب، روتیشن بخش های داخلی هست (ریه و غدد و گوارش و قلب و روماتولوژی و .... رو میگن داخلی)
سختیش رو هم از دوستم که اینترن قلب هست، شنیدم خیلی استرس بالایی داره + ارتباط مستقیم با همراه بیمار های اکثرا بدحال + میس بالا (مرگ) و رده سنی بیمارهاش که اکثرا سالمند هستن و شاید آدم رو افسرده کنه
اما اگر میشه، دکتر محسن نکات بیشتری رو بفرمایند که استفاده کنیم درباره ی قلب
پرنده ای که از مترسک بترسد،از گرسنگی خواهد مرد ... "ارنستو چه گوآرا"
ویرایش توسط Mahdi.k.h : 22 شهریور 1400 در ساعت 15:18
من انقدر تخصص ارتوپدی رو دوست داشتم.ینی اصلا پزشکی رو فقد برای این رشته میخواستم رشته های دیگش به گستردگی و جذابیت این نبودن.ولی حیف دیگه مسیرم عوض شد
خود را به زندگی سپرده ام.
فقط شروع به تلاش کرده ام.
همین.
شما ها هم مثل من شدین با کلی شوق و ذوق رفتم مهندسی پزشکی ولی آخرش چی شد هیچی حالا میخوام دوباره کنکور بدم اونم رشته تجربی نمیدونم موفق میشم یا نه ؟ کاش از اول تجربی می خوندم واقعا عاشق زیست شدم ولم کنی از صبح تا شب زیست میخونم حتی کمپل و گایتون هم دارم میخونم حیف که یه عمر در جهل بودم. تو این مملکت یا باید پارتی داشته باشی یا باید جونت دربیاد
ببینید وقتی یک دانشجو میگه فلان تخصص سخته معمولا منظورش دانش و سطح درسی اون بخش نیست.بیشتر اعتراضشون به سیستم اموزشی و بیمارستان هست که اذیت میکنه.مثلا اینکه 28 سالش شده و دارن ازش بشدت کار میکشن ولی به بهونه ی دانشجو بودن! بهش حتی حقوق قانون کار رو هم نمیدن و کلی موارد دیگه.
اتفاقا تخصص قلب تنها جایی بود که وقتی از رزیدنت هاشون میپرسیدم چطوره همشون میگفتن خوبه درکل.
چندتا از خوبی هاش مثلا: 1.اطلاع مردم ازین تخصص بالاست.یعنی کسی قفسه سینش درد بگیره دقیق میدونه باید پیش کی بره ولی خب مثلا اورولوژی خیلی اینطور نیست!
2.هم مطب داره و هم کارهای مداخله ای(یعنی یه چیزی همون مثل عمل کردن:آنژیوگرافی و...)
3.مطالب اصلیش محدوده.یعنی شایع ترین بیماری هارو توی چندتا سرفصل میشه جمع کرد(البته همینا وقتی وارد تخصص میشن به قول یکی "عمقشون زیاده و ته نداره!")و کلا قلب از معدود بخش هاییه که فرمول داره(یعنی دو دوتا 4تا داره برخلاف سایر رشته های داخلی.بعدا توضیح میدم)
و...
باقی جواب رو هم یکی از دوستان بهتون پاسخ دادن که درست گفتن
موفق باشید
سوالی داشتید یا منشن کنید یا خصوصی بفرستید
وگرنه امکان دیدنش نیست دیگه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)