آنکه ما را بر صراط حق هدایت میکند
چهارده قرن است بر دل ها حکومت میکند
کیست او فرزند زهرا شاه عاشوراییان
یک نگاه او به یک عالم کفایت می کند
یا حسین و یا حسین و یا حسین
یا حسین و یا حسین و یا حسین
تا حسین داریم بی تردید اهل عزتیم
شیعه با عشق حسین احساس لذت می کند
کیست او فرزند زهرا شاه عاشوراییان
یک نگاه او به یک عالم کفایت می کند
یا حسین و یا حسین و یا حسین
یا حسین و یا حسین و یا حسین
مکتب او مکتب فقه و اصول و منطق است
اوست استادی که تدریس ولایت می کند
خون و شیر شیعه با عشق حسین آمیخته است
شیعه از نام حسین اخذ شرافت می کند
یا حسین و یا حسین و یا حسین
یا حسین و یا حسین و یا حسین
عشق بیماریست یک بیماری فوق جنون
هر که گوید یا حسین بر او سرایت می کند
یا حسین و یا حسین و یا حسین
یا حسین و یا حسین و یا حسین
در کدامین حذب یک کودک بود صاحب نظر
اصغر شش ماهه در محشر شفاعت می کند
شیعه در خط حسین و تابع فرمان اوست
یا حسین میگوید و تجدید بیعت می کند
ضابطه با نظم نوبت از امور دنیوی است
حال ما را حضرت مولا رعایت میکند
هیچ نوبت بر عزاداران مولا نیست نیست
این حسین است کارها خارج ز نوبت می کند
خوف محشر از کسی باشد که او بی صاحب است
صاحب ما در قیامت هم قیامت می کند
فاطمه در روز محشر هیاتی ها با شماست
مطمئن باشید اظهار عنایت می کند
یا حسین و یا حسین و یا حسین
یا حسین و یا حسین و یا حسین
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع) / هر چیز که داشت بیریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران ! / آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع) ؟
میدانم بابا دو بخش است، بخشی در صحرا و بخشی بالای نیزه... اما اینکه عمو چند بخش است را فقط بابا میداند...!!!
درختان را دوست می دارم
که به احترام تو قیام کرده اند
و آب را
که مَهر ِ مادر ِ توست ،خون تو شرف را سرخگون کرده است .
شفق ، آینه دار ِ نجابتت ،
و فلق محرابی ،
که تو در آن
نماز صبح شهادت گزارده ای .*در فکر آن گودالم
که خون تو را مکیده است
هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم
در حضیض هم می توان عزیز بود
از گودال بپرس !*شمشیری که بر گلوی تو آمد
هر چیز و همه چیز را در کائنات
به دو پاره کرد :
هر چه در سوی تو : حسینی شد
و دیگر سو : یزیدی.اینک ماییم و سنگها
ماییم و آبها
درختان ، کوهساران ، جویباران ، بیشه زاران
که برخی یزیدی
و گرنه حسینی اند .خونی که از گلوی تو تراوید
همه چیز و هر چیز را در کائنات ، به دو پاره کرد !
در رنگ !
اینک هر چیز ، یا سرخ است
یا حسینی نیست !*آه ، ای مرگ تو معیار !
مرگت چنان زندگی را به سُخره گرفت
و آن را بی قدر کرد
که مُردنی چنان ،
غبطۀ بزرگ ِ زندگانی شد !خونت
با خونبهایت - حقیقت -
در یک طراز ایستاد .
و عزمت ، ضامن ِ دوام ِ جهان شد
- که جهان با دروغ می پاشد -و خون تو امضای "راستی" است ؛
و ستیزه با ناراستی.*تو را باید در راستی دید
و در گیاه ،
هنگامی که می روید
در آب ،
وقتی می نوشاند
در سنگ ،
چون "ایستادگی" است .
در شمشیر،
آنزمان که می شکافد
و در شیر ،
که می خروشد ؛
در شفق که گلگون است
در فلق که خندۀ خون است
در خواستن
برخاستن ؛
تو را باید در شقایق دید
در گل بویید.
تو را باید از خورشید خواست
در سحر جُست
از شب شکوفاند
با بذر پاشاند
با باد پاشید
در خوشه ها چید
تو را باید تنها در خدا دید.هر کس ، هر گاه ، دست خویش
از گریبان حقیقت بیرون آورد
خون تو از سر انگشتانش تراواست .
ابدیّت ، آیینه ای است
پیش روی قامت رسای تو در عزمآفتاب لایق نیست
وگرنه می گفتم
جرقۀ نگاه توست .*تو ، تنهاتر از شجاعت
در گوشۀ روشن وجدان ِ تاریخ
ایستاده ای
به پاسداری از حقیقت .
و صداقت
شیرین ترین لبخند
بر لبان ِ ارادۀ توست .
چندان تناوری و بلند
که به هنگام ِ تماشا
کلاه از سر کودک ِ عقل می افتد .بر تالابی از خون خویش
در گذرگه تاریخ ایستاده ایبا جامی از فرهنگ
و بشریّت رهگذار را می آشامانی
هر کس را که تشنۀ شهادت است ،
هر کس را که تشنۀ حقیقت است .*نام تو خواب را بر هم می زند
آب را طوفان می کند .
کلامت قانون است
خرد در مصاف عزم تو جنون
تنها واژۀ تو خون است ؛ خونای خداگون !
مرگ در پنجۀ تو
زبونتر از مگسی است
که کودکان به شیطنت در مشت می گیرند.و یزید ، بهانه ای
دستمال کثیفی
که خلط ستم را در آن تُف کردند
و در زبالۀ تاریخ افکندند.یزید کلمه نبود
دروغ بود
زالویی درشت
که اکسیژن ِ هوا را می مکید .
مُخَنّثی که تهمت ِ مردی بود
بوزینه ای با گناهی درشت :
سرقت ِ نام ِ انسانو سلام بر تو
که مظلومترینی
نه از آن جهت که عطشانت شهید کردند
بل از این رو که دشمنت این است .*مرگ سُرخت
تنها نه نام یزید را شکست
و کلمۀ ستم را بی سیرت کرد
که فوج کلام را نیز در هم می شکند
هیچ کلام بشری نیست
که در مصاف تو نشکندای شیرشکن !
خون تو بر کلمه فزون است
خون تو در بستری از آنسوی کلام
فراسوی تاریخ
بیرون از راستای زمان
می گذردخون تو در متن ِ خدا جاری است .*یا ذبیح الله !
تو اسماعیل ِ گزیدۀ خدایی
و رؤیای به حقیقت پیوستۀ ابراهیم
کربلا میقات توست
محرم میعاد عشق
و تو نخستین کس
که ایام ِ حج را
به چهل روز کشاندی
وَ اَتمَمناها بِعَشرٍ *آه ،
در حسرت فهم این نکته خواهم سوخت
که حج ِ نیمه تمام را
در استلام ِ حَجَر وانهادیو در کربلا
با بوسه بر خنجر تمام کردی.مرگ تو ،
مبدأ تاریخ ِ عشق
آغاز رنگ سرخ
معیار زندگی است .*خط با خون تو آغاز می شود
از آنزمان که تو ایستادی
دین راه افتاد
و چون فرو افتادی
حق برخاستتو شکستی
و "راستی" درست شد
و از روانۀ خون تو
بنیان ستم سست شد .در پاییز ِ ** مرگ ِ تو
بهاری جاودانه زایید
گیاه رویید
درخت بالید
و هیچ شاخه نیست
که شکوفه ای سرخ ندارد
و اگر ندارد
شاخه نیست
هیزمی است ناروا بر درخت مانده .*تو ، راز ِ مرگ را گشودی
کدام گره ، با ناخن عزم تو وا نشد ؟
شرف ، به دنبال تو
لابه کنان می دود
تو ، فراتر از حمیّتی
نمازی ، نیّتی
یگانه ای ، وحدتی*آه ای سبز !
ای سبز ِ سرخ !
ای شریفتر از پاکی
نجیب تر از هر خاکی
ای شیرین ِ سخت
ای سخت شیرین !
تو دهان ِ تاریخ را آب انداخته ای !ای بازوی ِ حدید
شاهین ِ میزانمفهوم کتاب ، معنای قرآن !
نگاهت سلسلۀ تفاسیر
گامهایت وزنۀ خاک
و پشتوانۀ افلاک
کجای خدا در تو جاری است
کز لبانت آیه می تراود ؟عجبا ! ***
عجبا از تو ، عجبا !
حیرانی ِ مرا با تو پایانی نیست
چگونه با انگشتانه ای
از کلمات
اقیانوسی را می توان پیمانه کرد ؟*بگذار بگریم
خون تو ، در اشک ِ ما تداوم یافت
و اشک ما ، صیقل گرفت
شمشیر شد
و در چشمخانۀ ستم نشستتو قرآن ِ سرخی
"خون آیه" های دلاوریت را
بر پوست ِ کشیدۀ صحرا نوشتی
و نوشتارها
مزرعه ای شد
با خوشه های سرخ
و جهان یک مزرعه شد
با خوشه خوشه خون
و هر ساقه :
دستی و داسی و شمشیری
و ریشۀ ستم را وجین کردو اینک
و هماره
مزرعه سرخ است .*یا ثارالله !
آن باغ مینوی
که تو در صحرای تفته کاشتی
با میوه های سرخ
با نهرهای جاری ِ خوناب
با بوته های سرخ شهادت
و آن سروهای سبز دلاور ،
باغی است که باید با چشم عشق دیداکبر را
صنوبر را
بو فضایل را
و نخلهای سرخ کامل را .*حُر ، شخص نیست ؛
فضیلتی است ،
از توشه بار کاروان ِ مهر جدا مانده
آنسوی رود ِ پیوستن
و کلام و نگاه تو
پلی استکه آدمی را به خویش باز می گرداند
و توشه را به کاروان .
و امّا دامنت :
جمجمه های عاریه را
در حسرت پناه یافتن
مشتعل می کند ؛
از غبطۀ سر ِ گلگون ِ حُر
که بر دامن توست .*ای قتیل !
بعد از تو
"خوبی" سرخ است
و گریۀ سوک
خنجر
و غمت توشۀ سفر
به ناکجا آباد
و ردّ خونت ،
راهی که راست به خانۀ خدا می رود ...تو از قبیلۀ خونی
و ما از تبار ِ جنونخون تو در شن فرو شد
و از سنگ جوشید
ای باغ ِ بینش !
ستم ، دشمنی زیباتر از تو ندارد
و مظلوم ، یاوری آشناتر از تو .تو کلاس ِ فشردۀ تاریخی .
کربلای تو ،
مصاف نیست
منظومۀ بزرگ هستی است ،
طواف است .*پایان ِ سخن
پایان ِ من است
تو انتها نداری ...
یا اباالفضل...یا سردار بی دست
یا اباالفضل..یا سرور وفا و غیرت
یا ابالفضل...فدای گلوی وفادارت
یاابالفضل...فدای اسب وفادارت
فدای یکه تازیهای بی پایانت
ای اباالفضل تو بقدری بزرگی که
حتی ارمنی هم شب تاسوعا میاد در خونت..
ای اباالفضل...ما همه مثل تو امید داریم
نذار امیدمون ناامید بشه ابالفضل
فدای دستات بشم اباالفضل
وقتی داری یواشکی یک غلطی میکنی
علاوه بر چپ و راست
به بالا هم یک نگاهی بنداز
ویرایش توسط P e y m @ n . N : 29 آبان 1392 در ساعت 12:05
بايد حسين دم بزند از فضائلت
وقتي حسيني است تمام خصائلتتعبيرهاي ما همه محدود و نارساستدر شرح بيکراني اوصاف کاملتبي شک در آن به غير جمال حسين نيستآئينه اي اگر بگذاري مقابلتاي کاشف الکروب عزيزان فاطمهغم مي بري ز قلب همه با شمائلت
در آستانة تو گدايي بهانه استدلتنگ ديدن تو شده باز سائلتبا زورق شکستة دل سال هاي سالپهلو گرفته ايم حوالي ساحلتبي شک خدا سرشته تو را از گل حسينسقاي با فضيلت و دريا دل حسينتو آمدي و روشني روز و شب شدياز جنس نور بودي و زهرا نسب شديدر قامتت اگرچه قيامت ظهور داشتالگوي بندگي و وقار و ادب شديهم چشمهاي روشنت آئينة رجاستهم صاحب جلال و شکوه و غضب شديمنبع:shereabalfazl.blogfa.com
وقتی داری یواشکی یک غلطی میکنی
علاوه بر چپ و راست
به بالا هم یک نگاهی بنداز
مشک را که پر آب کرد،از خوشحالی
حتی حواسش نبود
دستانش را بریده اند...!
بعد ریخته شدن آب هم
آنقدر ناراحت....
که باز فرصت نکرد
سراغی بگیرد از بازوانش...
فقط وقتی حسین امد بالای سرش
می خواست دست به سینه ، سلام دهد
که تازه فهمید
دستانش نیستند...!
![]()
سخت بود دیدن شهادت پسر
سخت بود دیدن شهادت برادر
سخت بود دیدن گریه های زینب
سخت بود دیدن تنهایی حسین(ع)
سخت بود دیدن تشنگی اصغر
سخت بود دیدن .....سخت بود سخت بود دیدن شهادت شاه
عاشورا فلسفه ی سختی هاست
اما سخت است دیدن بی حرمتی ها
سخت است دیدن آنچه بر آرامگه زینب آوردند
سخت است نبش قبر یاران اسلام
سخت است سخت است
عروج شهدا کربلا و شهدای راه کربلا تسلیت عرض میکنم ان شاالله مورد شفاعت آن بزرگواران قرار بگیریم
عزاداری هاتون مقبول درگاه حق
التماش دعا
مسئول نمایندگی ولیفقیه در سپاه ناحیه قوچان:
حرامخواری ویژگی کسانیکه در برابر امام حسین(ع) ایستادند
مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه ناحیه قوچان گفت: ویژگی مهم کسانی که در مقابل امام حسین(ع) ایستادند حرامخواری آنان بود وگرنه آنها حق را شناخته و آن را میدیدند.
![]()
حجتالاسلام والمسلمین مسلم آزاد در گفتوگو با خبرنگار فارس در قوچان اظهار داشت: هرساله در ابتدای ماه قمری همه شیعیان و فرزندان اسلام از زن و مرد، کوچک و بزرگ در مدرسه امام حسین(ع) ثبتنام میکنند.
وی ادامه داد: دانش آموز یا دانشجو در ابتدای سال تحصیلی در مدرسه و دانشگاه ثبتنام کرده و هدفش افزایش علم و دانش و ارتقاء پیداکردن است تا جایگاه اجتماعی او بالاتر رود.
آزاد با بیان این مطلب که ثبتنام در مدرسه امام حسین(ع) به معنای آموختن درسهای عاشورا و گام برداشتن به سمت معنویت است، تاکید کرد: نهضت عاشورا از ابتدای حرکت امام حسین(ع) از مدینه تا مکه و نینوا و طی مسیر کاروان اسرا تا برگشت به مدینه همه دارای درس و پیام است که از آن به درسهای عاشورا تعبیر میشود.
مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه ناحیه قوچان یادآور شد: هدف از شرکت در مجالس عزای امام حسین(ع) فراگرفتن پیامهای عاشورا بوده تا حسینی شده و اگر غیر از این باشد همانند دانش آموزی خواهیم بود که تمام سال تحصیلی را بدون غیبت در کلاس درس حضور دارد اما در پایان مردود میشود.
وی با اشاره به این مطلب که بعضیها فقط در این مدرسه حضور داشته و در پایان بدون شناخت و یادگیری دروس محرم و عاشورا مردود میشوند، گفت: در کلاس امام حسین(ع) باید پرواز کردن را همچون قمربنی هاشم(ع)، علی اکبر(ع) و حبیب بن مظاهر یاد گرفت و امام حسین(ع) در ماه محرم می خواهد راه پرواز و خلیفه الله را نشان دهد.
آزاد یادآور شد: در واقعه کربلا دو مسئله قابل توجه بود یکی اینکه دو لشکر مقابل هم هر دو اهل نماز و قرآن بودند به گونهای که در روز دوم هنگام ورود حُر به کربلا برای خواندن نماز به امام(ع) اقتدا کردند.
وی بیان کرد: مسئله دوم این است تمام مردمی که در برابر امام حسین(ع) قرار گرفتند ایشان را شناخته و اهل کوفه بودند یعنی امام علی(ع) و حکومتشان و تمام فرزندانشان را می شناختند.
مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه ناحیه قوچان با بیان این موضوع که ممکن است کسانی اهل نماز و روزه بوده اما در میدان مقابل امام زمان خود بایستند، عنوان کرد: امام حسین(ع) در بیان دلیل قرار گرفتن این افراد در برابر امامشان می فرمایند:« شکمهایشان از حرام پرشده و بر قلبهایشان مُهر زده شده است.»
وی خاطرنشان کرد: حرام خواری ویژگی مهم کسانی است که در برابر امام حسین(ع) ایستادند با اینکه حق را شناخته و آن را میدیدند.
وی یادآور شد: رباخواری، ندادن خمس، زدن از کار خود حتی به میزان ثانیهای، کم فروشی، گران فروشی و احتکار در بازار مصادیقی از این حرامخواری است.
وقتی داری یواشکی یک غلطی میکنی
علاوه بر چپ و راست
به بالا هم یک نگاهی بنداز
عالم همه محو گل رخسار حسین است
ذات دو جهان در عجب از کار حسین است
دانی که چرا قبله حق گشته سیه پوش
یعنی خدا نیز عزادار حسین است
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)