در یک باشگاه بدن سازی ، پس از اضافه کردن 5 کیلو گرم به رکورد قبلی یک وزنه بردار ، از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت نماید ، اما او موفق به انجام این کار نشد . سپس از او خواستند وزنه ای را که پنج کیلو گرم از رکوردش کمتر است امتحان کند . این بار او به راحتی وزنه را بلند کرد . این مسئله برای وزنه بردار جوان و دوستانش امری کاملاً طبیعی به نظر می رسید ، اما برای طراحان این آزمایش ، بسیار جالب و هیجان انگیز بود ، چرا که آن ها اطلاعات غلطی به وزنه بردار داده بودند . او در بار اول نتوانسته بود وزنه ای را بلند کند که در حقیقت پنج کیلو گرم از رکوردش کمتر بود و در بار دوم ، نا خود آگاه موفق به بهبود رکوردش به اندازه ی پنج کیلو گرم شده بود . او با این باور وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام دادن آن می دانست .
نتیجه گیری اخلاقی : این داستان چند پیام اخلاقی داره که فهرست وار بیان می کنم :
1- خودم همیشه با خودم مسابقه بدم .
2- باور کنم که می تونم توی میزان ساعت مطالعه مفید و با کیفیت به عدد 10 الی 12 در هر روز برسم و حتی بیشتر
3- از شکست های جدیدم پلی بسازم برای پیروزی های جدیدم و وقتی به پیروزی رسیدم تلاش رو فراموش نکنم تا رکورد جدیدی به دست بیارم .
4- همیشه برای آماده سازی خودم از اساتید باهوش ، زیرک و خوش فکر بهره ببرم .
5- ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و ...
تلاش تلاش تلاش پشتکار پشتکار پشتکار
و بعد از هر شکست بلند شدن
پس ما همه شرط لازیم اما شرط کافی فقط تویی خود تو و این همان چیزی است که بنده در برنامه ریزی هام از تو می خوام این که خودت باشی تو خودت باش و عمق نیروهای درونت رو بکار بگیر تا ببینی اشرف مخلوقات یعنی چی ؟ و اینکه خدا به خودش بخاطر آفرینش انسان این موجود خارق العاده تبریک گفت ؛ برای چه بود ؟