سلام و عرض ادب به همه بچه های کنکور
من میخوام برم سال چهارم تجربی . علاقه به پزشکی خیلی داشتم و دارم ولی دریغ از تلاش .... (تاپیک قبلیم همه چی مشخص شد - دم همتون گرم)
هر روز با خودم کلنجار میرفتم که میشه یا نه . تا اینکه به این نتایج خوب رسیدم
- خیلی ها چشم دیدن موفقیت من (ما رو) ندارند
- خیلی ها میخوان بعد رسیدن نتیجه کنکور بهمون بخندن
- خیلی میخوام ما هم مثل اونا بد بخت شیم و ...
- خیلی ها میخوان از راه رسیدن به هدفت دورت کنند
- خیلی ها میخوان بگن هیچی نیستیم ولی....
- خیلی ها خواهند کوبید ما رو
- خیلی ها دوست دارند بعد اومدن نتیجه کنکور ما رو مسخره کنند و به پدر و مادرمون بگن این پسره .....
ولی موقع بیدار شدنم فرا رسیده
- بذار وقتی نتایج کنکور اومد همه فک کنند که دروغ گفتی که اون رتبه رو آوردی
- بذار پدر مادرت یه عمر با لذت اینکه پسرش داره پزشکی میخونه خوشحال باشه
- بذار دوستات شاد بشن و دشمنات ذلیل
- به دنیا اثبات میکنیم که کی بودیم
+ خلاصه من توی کل زندگیم فقط یه عشق پزشکی دارم و یه مادر و پدر که منتظر هستن ببینند میتونم من به هدفم میرسم یا نه ، مادر و پدرمو در حسرت نمیذارم والله کاری میکنم که مادر پدرم یک عمر راضی باشند از من + بچه ها من هدفم رو پیدا کردم + هر وقت نا امید که میشم فقط به این لبخند یا ناراحتی پدرم یا مادرم فکر خواهم کرد و مطمئن هستم ، هیچ کس مادر و هیچ کس پدر خود آدم نمیشه پس نباید توی حسرت پزشک دیدن من باشند + توی این راه هیچ دوستی ندارم (به جز پدر و مادر) - همه دارند تیکه میندازند ولی مطمئن باشند بعد دیدن رتبه کنکور من تیکه تیکه میشند از حسادت + میخوام فعل خواستن رو صرف کنم و انشالله از تراز 4200 قلمچی شروع کردم ولی قول میدم 2 رقمی میشم یا نهایتا در کنکور حدکثر پایین 1000 کشوری خواهم بود .