سلام دوستان، وقت همگی بخیر، هر از گاهی می بینم تو پستا در مورد حلال یا حرام بودن استفاده از دی وی دی های آموزشی کپی شده بحث میشه، چند وقت پیش من مقاله ای رو مرتبط با این موضوع نوشته بودم که اگه حوصله شو داشته باشین خوشحال میشم بخونین و نظرتونو بگین، البته پی نوشت هایی هم بعدش خواهم نوشت...
چطور ارزشمند زندگی کنیم؟ مغز عضوی پیچیده و قدرتمند در بدن انسان است که یکی از وظایف اساسی آن تولید افکار متنوع و ارائه ی آن ها به انسان می باشد. احتمالا این جمله را شنیده اید که افکارمان را باید مثل لباس هایی که هر روز می پوشیم "انتخاب" کنیم، در واقع وظیفه ی مغز تولید افکار و وظیفه ی ما انتخاب از بین آن هاست و زندگی هر کدام از ما را مجموعه ای از انتخاب هایمان شکل می دهند. همان طور که گفته شد وظیفه ی مغز تولید افکار از هر نوعی می باشد پس صحیح نیست که به خاطر تولید افکاری که ما آن ها را زشت پنداشته و انتخاب نمی کنیم مغزمان را شیطان خطاب کرده و سرزنشش کنیم، مغز ما طوری طراحی شده که به نامهربانی ها به شدت حساس بوده و از خود واکنش نشان می دهد، در این حالت با چندین برابر قدرتی که ما سعی خواهیم کرد آن فکر به ظاهر زشت را از خودمان دور کنیم مغزمان آن فکر را به سمت ما هول خواهد داد، شاید اکنون این سوال به ذهنتان خطور کرده که پس چه باید کرد؟ جواب، بسیار ساده است، بر سر صحیح یا غلط بودن هیچ کدام از افکاری که مغزمان تولید می کند نباید با او مناظره کنیم چون وظیفه ی ما مناظره کردن نیست، وظیفه ی ما فقط انتخاب کردن است، مغز ما در قبال هر فکری که تولید می کند شایسته ی قدردانی است چون این کار نشان دهنده ی این است که مغز ما به خوبی در حال انجام دادن وظیفه ی محول شده یعنی تولید افکار متنوع است. نیازی نیست ما مراقب افکاری که به ذهنمان خطور کرده باشیم بلکه باید مراقب انتخاب افکارمان باشیم، چون افکار زمانی تبدیل به کردار می شوند که ما آن ها را انتخاب می کنیم. در واقع مسئول تمام خطاهایی که مرتکب می شویم خودمان با انتخاب هایی که می کنیم هستیم نه مغزمان، اطرافیانمان یا هر کس دیگری. پس عاشق مغزمان باشیم، در همه حال مهربانانه حضور ارزشمند او را در کنارمان بپذیریم و از انتخاب و عملی کردن افکار خارق العاده ای که تولید می کند لذت ببریم، اکنون بپردازیم به این که چطور باید انتخاب کنیم؟
هر انتخابی بر اساس معیارهای خاصی صورت می گیرد، به طور مثال معیار بیش تر افراد برای انتخاب لباس مناسب برای موقعیت هایی مانند عروسی یا مهمانی خانوادگی، روشن یا به عبارت دیگر شاد بودن رنگ آن است، هر کدام از ما در هر لحظه از زندگی در موقعیت های متفاوت در معرض انتخاب قرار داریم و برای این کار همیشگی نیاز به یک چارچوب کلی داریم تا دچار سردرگمی نشده و دست به انتخاب های نامناسب نزنیم، اما این چارچوب کلی را چطور طراحی کنیم که بتوانیم به کمک آن همیشه انتخاب های مناسب و به تبع آن زندگی ارزشمندی داشته باشیم؟ زندگی مانند گشت و گذار در بزرگراهی است که چند خیابان اصلی از آن منشعب شده است. این خیابان های اصلی به این اسامی نام گذاری شده اند: تحصیل، اشتغال، سلامتی، سرگرمی، روابط اجتماعی و شهروندی، روابط خانوادگی و روابط دوستانه. ما انسان ها بر اساس باورهایمان می توانیم برای هر کدام از این خیابان های اصلی خیابان هایی فرعی مشخص و مقاصدی را در انتهای هر کدام از خیابان های فرعی تعیین کنیم. به طور مثال در خیابان اصلی سلامتی می توان خیابان هایی فرعی با نام ورزش یا رعایت بهداشت شخصی در نظر گرفت و برای هر کدام از این خیابان های فرعی مقاصدی را در انتهای مسیر تعیین کرد، مثلا مقصد فوتبال برای خیابان فرعی ورزش و مسواک زدن و حمام رفتن برای خیابان فرعی رعایت بهداشت شخصی. در واقع خیابان های اصلی همان ارزش های کلی زندگی هر کدام از ما و مقاصد همان مصداق های عینی ای هستند که برای هر ارزش کلی زندگیمان در نظر می گیریم. معیار انتخاب هر کدام از افکاری که به ذهن ما خطور می کند این است که آیا انتخاب فکر مورد نظر و عمل کردن به آن ما را در مسیر ارزش ها به سمت جلو برده و به مقاصدمان نزدیک می کند یا نه. در این جا نکته ی قابل توجه این است که در طول هر انتخابی که برای رسیدن به یک مقصد اصلی انجام می دهیم با انتخاب های فرعی دیگری رو به رو هستیم، به طور مثال فرض کنیم فکر درس خواندن به ذهنمان خطور می کند، با اندکی تامل به این نتیجه می رسیم که این فکر همان خیابان فرعی ای است که ما را به مقصد قبول شدن در رشته ی پزشکی در کنکور سراسری که در مسیر ارزش تحصیلمان مشخص کرده ایم نزدیک می کند، پس انتخابش می کنیم، چند لحظه بعد متوجه می شویم که برای یادگیری برخی از دروس نیاز به دی وی دی های آموزشی داریم ولی متاسفانه پول کافی را برای خریدنشان نداریم، فکری به ذهنمان خطور می کند که می توانیم آن ها را بدون پرداخت هزینه و به صورت غیرقانونی از برخی سایت های اینترنتی دانلود کنیم، اگر برده ی ذهن خود باشیم و به بودن در مسیر ارزش ها توجهی نداشته باشیم بی درنگ این فکر را انتخاب و عملی خواهیم کرد، حالت مقابل این رفتار زمانی رخ می دهد که این فکر را در قالب مسیر ارزش هایمان بررسی کنیم، در این حالت بلافاصله متوجه می شویم که در خیابان اصلی روابط اجتماعی و شهروندی خیابانی فرعی به نام رعایت حقوق دیگران مشخص کرده و مقصدی به نام رعایت حقوق پدیدآورندگان آثار صوتی و تصویری را در انتهای این خیابان تعیین کرده بودیم که انتخاب این فکر ما را به این مقصد نزدیک که نمی کند هیچ، فرسنگ ها هم ما را از آن دور خواهد کرد، با این تفاسیر به این نتیجه می رسیم که نباید این فکر را انتخاب کرده و عملی کنیم. در واقع باید همیشه به یاد داشته باشیم که رسیدن به یک مقصد و موقعیت مناسب خوب است ولی نه به هر قیمتی، آن چه که بر همه ی موفقیت هایی که به آن ها نائل می شویم ارجحیت دارد هدفی است که به خاطرش خلق شده ایم و آن چیزی نیست جز "ارزشمند زیستن"...