دوست دارم بنویسن شــــــــهید گمنـــــام
آره
نه
روز مرگم هرکی شیون کند از دوروبرم دور کنید....
همه را مستو خراب از می انگور کنید...
مرد غسال مرا سیر شرابش بدهید...
مست مست از همه جا حال خرابش بدهید...
بر مزارم نگذارید بیاید واعظ..
پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ..
جای تلقین به بالای سرم دف بزنید...
شاهدی رقص کنان جمله شمار کف بزنید..
روز مرگم وسط سینم چاک زنید..
اندرون دل من ی قلم تاک زنید...
روی قبرم بنویسید وفادار برفت..
آن جیگر سوخته ی خسته از این دار برفت...
ویرایش توسط eskalis : 19 خرداد 1394 در ساعت 14:31
ی صــــــــلوات
فاتحه که نمیخونن حداقل این صلواتو ببینن ی صلوات بفرستن
3 تا شد صلوات ها رو میگم فرستادی؟
الان شد 4 تاتا 5تا نشده بفرست چی رو؟؟؟ صلواتو میگم
![]()
فاتحه بفرس الکی پیس پیس نکن![]()
جانم از آتشفشان ها گذر مي کند
با خويشتن در جنگم
از خود عبور مي کنم
تو آن سوي من ايستاده اي
و لبخند مي زني
و لبخند تو آن قدر بها دارد
که به خاطرش از آتش بگذرم
من طلا خواهم شد
مي دانم .
بر سر مزارم گریه نکن ، هنوز هم تحمل دیدن اشک هایت را ندارم ...
ایمـــان دارم! کــه قشنـگـتــرین عشــق
نگــاه مهــربـــان خــداونـــد بـه بنـدگـانـش اســت . . . زنـــدگــی را بـــه او بســــپار . . .
و مطـمئـــن بـــاش که تــا وقتـــی کــه پشتــت بــه خـــدا گــرم اســت
تمـــام هــراس هـــای دنیـــا خـنـــده داراســت ...
خدا ی گل دیگ هم برد با خودش![]()
The only way to deal with an unfree world is to become so absolutely free that your very existence is an act of rebellion
من دوست دارم برام سنگ قبر نسازن
تاحسرت اومدن سر قبرمو رو دل خیلی ها بزارم...
✔یڪ سرے اَز حَرف ـهآ رآ نِـمے توآטּ فَرآموش ڪَرב !
بـہ هیچ نَحوے . .
گاه گاهے בَر ذِهـטּ مرور مے شونـב
امّا هَر بآر
تمآمــ وجوב اِنسآטּ را پُر مے ڪُنـב ، ،
از / نـِفرَت / .!.!.
چیز بـבے اَست . .
اما بہ آבم یآב آور مے شوב ،:،
بَعضے چیز ـها فرآموش نَشدنے انـב !!!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)