رمانای مرتضی مودب پور و نویسنده هاب امثال اون ، هیچ بار ادبی نداره!
انگار فقط دیالوگ نوشتن که هر کسی میتونه همچین کاری بکنه!
نمیدونم واقعا چرا اینهمه طرفدار داره!
بین رمانای عامه پسند ، به نظر من "بامداد خمار" بهترینه
رمانای مرتضی مودب پور و نویسنده هاب امثال اون ، هیچ بار ادبی نداره!
انگار فقط دیالوگ نوشتن که هر کسی میتونه همچین کاری بکنه!
نمیدونم واقعا چرا اینهمه طرفدار داره!
بین رمانای عامه پسند ، به نظر من "بامداد خمار" بهترینه
از ایرانیا داستان کوتاه های صادق هدایت ، فوق العاده س
بوف کور که محشره!
مصطفی مستور هم فضا سازی خیلی خوبی داره ، آدم کیف میکنه : روی ماه خداوند را ببوس ، استخوان خوک و دست های جزامی
حکایت عشقی بی قاف ، بی شین ، بی نقطه م ، داستان کوتاهه ولی قشنگه
رمان تاریخی : "سینوهه" رو بخونید ، دو جلده ، خیلی خوبه
از خارجیا : صدسال تنهایی (گابریل گارسیا مارکز)، کوری (ژوزه ساراماگو) که از مشهور ترین رمانای جهانن و رمانای داستایفسکی یا همون داستایوسکی
اینارو بخونی ، زندگیت عوض میشه اصـــــن
رمانی راجع به جمع بندی افکار انسانها رو میتونین بهم معرفی کنین؟؟؟...![]()
وقتی داری یواشکی یک غلطی میکنی
علاوه بر چپ و راست
به بالا هم یک نگاهی بنداز
معرفی رمان «مادام بوواری» نوشتهی «گوستاو فلوبر»
«سامرست موام» در کتاب «دربارهی رمان و داستان کوتاه» از ده رمان نام میبرد که هر کسی در زندگیاش باید بخواند. «مادام بوواری» نوشتهی «گوستاو فلوبر» یکی از این ده رمان است.
وقتی داری یواشکی یک غلطی میکنی
علاوه بر چپ و راست
به بالا هم یک نگاهی بنداز
رمز عبورم رو به صورت رندوم عوض کردن
دوستان حلال کنید
اگه دوستان کاری یا پیامی داشتن پیشاپیش شرمنده
چون رمز عبورمو نمیدونم
خدافظ
سلام ممنونم از همه دوستان عزیزم قربونتون برم ولی من کلا بعد کنکور نبودم و متاسفانه نتونستم ببینم چه چیزایی معرفی کردید تا بخونم اما تو این مدت رمان "جوان خام" داستایوسکی رو خوندم رمان خیلی خیلی شلوغی از لحاظ شخصیت های داستان بود اما خب به نظر من باحال و جذاب بود خود داستایوسکی گفته حداقل 3داستان رو تو این رمان جا دادم.
باحال بود بهتون پیشنهاد می کنم بخونیتش
بازم از همتون ممنونم
منم و زمین صاف راه میرم میچرخ آروم زیر پام
زندگی سخت ولی ببین که خوشحالم من
سلام
من رمان "پسران بد "رو معرفی میکنم
ترسناکه
ولی جالبه
مـــــــــــا آزمـــــــــوده ایمــــــ در این شهــــــــــــــر
بختــــــــــــــــــــ خویش
بیــــــــــــــرون بایــــــد کشیـــــــــد از این ورطــــه
رختـــــــــــــــــ خویش
چراغ ها را من خاموش می کنم: رمان حادثه ها نیست؛ ریتم کُند و آهسته یی دارد که روز های عادی را با رویداد های متعارف روز تعریف می کند و در آن دلتنگی ها و روزمره گی های یک زن ساده را در یک گوشة شهر بازتاب می دهد. در این رمان هیچ حادثة آن چنانی به وقوع نمی پیوندد- در حقیقت این گونه پرداخت را میتوان ویژه گیی برای تمام آثار زویا پیرزاد دانست. او آدم های معمولی را با سرنوشت های معمولی، محور آثار خود قرار می دهد و لحن صادقانه و طرز دید اوست که رمانش را برجسته می سازد. او در این پرداخته ها در صدد ساختن ابر قهرمان ها نیست؛ دغدغة او تصویر دغدغه های زنان است.
زویا پیرزاد در این رمان با استفاده از تکنیک های جدید، نمونة تازه یی از داستان نویسی را پیشکش کرده و توانسته است که با روایت واقع گرایانه، با تک گویی های درونی و فلاش بک ها و با استفاده از نثر ساده، روان و جذاب در چشمة فورانی داستان نویسی ایران نامی برای خود بیابد.در رمان (چراغ ها را من خاموش می کنم) راوی یک زن ارمنیست که وقایع بر محور زنده گی او و ماحولش می چرخد.
رمانی که مخاطب خاص خودشو داره و عام پسند نیست ولی واقعا زیباست
ویرایش توسط atefe_os : 04 اسفند 1392 در ساعت 23:39
من رمان کیمیاگرو ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد پاءولو کوءیلو رو پیشنهاد میدم کلا کتابای این نویسنده خیییلی قشنگه وآخرین انار دنیا اثر بختیار علی...جزیره سرگردانی سیمینم قشنگه
ویرایش توسط sis413 : 08 اسفند 1392 در ساعت 11:41
بوف کورم خیلی خوبه و قشنگه یکم سنگینه ولی قابل هضمه !
گون از نسیم پرسید : به کجا چنین شتابان؟
- دل من گرفته زین جا از این پشت کنکور
- به کجا چنین شتابان؟
- به هران کجا که باشد به جز این سرا سرایم .
- سفرت بخیر اما تو و دوستی خدا را چو از این کنکور وحشت به سلامتی گذشتی برو به دانشگاه تهران به شریف شهید بهشتی برسان سلام مارا !(کپی از دوستان)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)