...؟
وایبش و دوست دارم،اون چراغارو..اون غروب..یا شاید آرامش رو؟^^
و اما این عکس:
قدرت مندانه ست برام،خورشید و قدرتش؟!اون درخشش از لابه لای ابرا هم مشهوده: )روشنایی و نور!
سبز^^... زیباست
وقتی، عکس هیجان زده میشه
و این.. این دوست داشتنی ترین عکسیه که دارم.
دوست داشتنی ترین
زیباست.. همه چیزش.. حس عجیبی داره.. غمناک؛ شاید..: )
Legends Never Die
ویرایش توسط N0body : 26 شهریور 1403 در ساعت 23:47
اگر حس کردی با حذف کردنم قراره زندگی بهتری داشته باشی، اینکارو بکن. ولی اگه یه روزی فهمیدی مشکلت من نبودم، هیچوقت سعی نکن برگردی....
کورسویی ز چراغی رنجور
قصهپرداز شب ظلمانیست
نفسم میگیرد
که هوا هم اینجا زندانیست
هر چه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است
آفتابی هرگز
گوشه چشمی هم
بر فراموشی این دخمه نینداخته است
اندر این گوشه خاموش فراموش شده
کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
یاد رنگینی در خاطر من
گریه میانگیزد
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد میگرید
چون دل من که چنین خون آلود
هر دم از دیده فرو میریزد
ارغوان
این چه رازیست که هر بار بهار
با عزای دل ما میآید؟
- قسمتی از شعر ارغوان هوشنگ ابتهاج
سفر جاده رو دیدنه، سفر رسیدن نیست.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)