تذکر جدی: خواندن این تاپیک را برای کسانی که سال دیگه کنکور دارند ، و کسانی که امسال کنکور نداده اند به هیج وجه توصیه نمیکنم. چون خواندنش میتواند باعث بی انگیزگی شما شود که هدف من این نیست!
سلام.
این نوشتار در 2 باب برای اقسام مختلف اشخاص نوشته شده. لطفا باب مربوط به خودتون رو بخونید.
1) در باب کسانی که 95 کنکور اولشان است و حتما پشت کنکور می مانند (بنا به تصمیم خودشان)
حدود 3-2 روز به کنکور مانده است. در این اواخر ، سخت شاهد هستیم که تاپیک هایی زده میشود که شالوده ی همه ی آن ها این است. «من هیچی بلد نیستم و حالا میخوام زیر 9 هزار بشم. باید چه کنم!؟»
سیل راه حل ها روانه می شود. سیل هایی که پشت آن ها بسی اندیشه بوده است. مثلا یکی شان این است «از استراتژی مورچه استفاده کن»
اما بعد چه می شود!؟ 2-3 روز را در ذهن خود طی کنید. کنکور را دادید. برویم جلو تر ، موقع اعلام نتایج ، فرض کنیم در رشته ی دلخواه قبول نشدیم. امروزه ، دانشجوی هنر میخاد بره گرافیک تهران ، دانشجوی ریاضی هم که زیر برق شریف براش افت داره ، تجربی!؟ معلومه! فقط پزشکی شهید بهشتی.
خب تا اینجا چه کار می کنیم!؟ عقل می گوید یک بار دیگر شانست را امتحان کن.
یک دورهمی بزرگ است. می گویند هر کسی هر چه قدر علم دارد بیاورد ، عالم ترین ها را انتخاب میکنیم و به آنها جایزه می دهیم. تازه ، هر دختری حق دارد تا پایان عمر شرکت کند. و هر پسری حق دارد تا وقتی که نظام وظیفه ، یقه اش را نگرفته در این رقابت شرکت کند.
خب فرض کنیم در رقابت شرکت کردیم ، آن هم بار اول. ولی چه کنیم خدایا!؟ متاسفانه من اشتهای زیادی دارم. کلا از بچگی همینطور بودم. اشتهای رشته ی دانشگاهی ام هم زیاد است و این رتبه ای که امسال آورده ام مرا سیر نمیکند.
خب. چه چیزی مرا منع می کند که دوباره در این رقابت شرکت نکنم!؟ هیچ!
تا اینجا همه چیز عالی است و آرزوی موفقیت برای همه دارم.
میخواهم کمی برگردم به عقب ، آن موقع که امتحان نهایی سوم را دادید. یک کاغذ a4 بگذارید جلوی خودتان و به چهار قسمت ، تقسیمش کنید. قسمت ها اینطور هستند:
- تابستان
- پاییز
- زمستان
- بهار
هدفم چیست!؟ الآن میگویم.
در هر یک از این چهار قسمت بنویسید که در آن ماه ، چه کار هایی برای کنکور کرده اید. البته لطفا خودتان و مرا گول نزنید. مثلا ننویسید «من در تابستان در 10 ام مرداد ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر تاریخ ادبیات مطالعه کردم!»
لطفا خلاصه و مختصر بنویسید. منظورم را از خلاصه و مختصر می فهمید!؟ مثلا در قسمت تابستان بنویسید:
- من درس های گسسته و تحلیلی چهارم را 50 درصد مطالعه کرده بودم.
- همه ی درس های اختصاصی سال سوم را مطالعه کرده بودم.
- همه ی درس های عمومی سال دوم را مطالعه کرده بودم.
همینطور ادامه بدهید و 4 قسمت کاغذ a4 را پر کنید. باز هم می گویم. خودتان و مرا گول نزنید. قرار نیست پدر یا مادرتان این برگه را ببینند. این برگه فقط برای خودتان است. اصلا می توانید در آخر کار آن را آتش بزنید! یا بگذارید لای یکی از کتابهایی که هیچ وقت نمی خوانده اید!!!
حالا برگردید به پشت کاغذ آ چهار و یک سوال را با خط متوسط بنویسید « با کارهایی که در این 4 فصل کردم ، لایق چه رتبه ای بودم!؟ و الآن چه رتبه ای آورده ام!؟ »
در اینجا با 3 حالت مواجه هستیم
- مثلا لایق رتبه ی 30 هزار بوده ام و حالا 16 هزار شده ام
- مثلا لایق رتبه ی 2 هزار بوده ام و حالا 40 هزار شده ام
- مثلا لایق رتبه ی 4 هزار بوده ام و حالا هم حدودا همان 4 هزار شده ام
من برای این 3 فرقه حرفهای جداگانه ای دارم.
دسته ی اول) چه شد که این رتبه را آوردی!؟ ممکن است خودت را دست کم میگیری ، بهترین کار این است که پیش یک مشاور بروی و این مسئله را حل کنی. البته قبل از آن مطمئن شو که برگه ی آ چهار را کامل پر کرده ای. احتمال اینکه چندتا از کارهایت جا مانده باشد و آنها را در برگه ننوشته باشی هست.
تو بین این 3 دسته شانس موفقیت خیلی زیادی داری. از امسال استارت بزن و با نهایت جدیت و همیت کار خودت را شروع کن.. البته توصیه نامه ای هم در ادامه می آید که آن را نیز بخوان
دسته ی دوم) اولا مطمئنی که لایق این رتبه بوده ای!؟ اگر مطمئنی ، روش ات اشتباه هست. می گویند (وقتی علاقه وجود دارد استعداد بی معناست!) اما اینجا یه چیزی می لنگه ، اون روش هست. روش... روش رو درست کن. تو بیشتر از 3 دسته ی دیگر در خطر هستی ، مراقب باش.... مراقب باش که کنکور سال دیگرت به سرنوشت امسال دچار نشود.
دسته ی سوم) تو تکلیفت با خودت روشن است. اما باید به توصیه نامه توجه کنی.
توصیه نامه) (*مهم)
در همان برگه ی آ چهار یا یک جای دیگر ، بنویس که از روزی که کنکور دادی تا یکماه دیگر ، چه هدف هایی داری. آخر ماه ، ببین چقدر به این اهداف جامه ی عمل پوشانده ای. اگر حس میکنی کمتر از 50 درصد بوده ، باب دوم را حتما بخوان... امید است پند گیری
در باب این توصیه که بس کوتاه است شعر حافظ را همراهی میکنم
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
گفتم کنایتی و مکرر نمیکنم
البته اگر ما اهل درس و نظر باشیم!
2) در باب کسانی که 95 کنکور دومشان است و یا n ام. (n=>2)
جان برادر ، یک لحظه ، فکر کن ، فکر کن کشاورزی وجود نداشته باشد! فکر میکنی چه شود!؟ بگذار تا بنویسم. زیاد فکر نکن مبادا ذهن ات خسته شود.
- کشاورزی نیست، طبیعتا گندمی هم نخواهد بود
- گندمی نخواهد بود ، پس طبیعتا آردی نخواهد بود
- آرد نخواهد بود ، پس طبیعتا نان نخواهد بود
- آرد نخواهد بود ، پس طبیعتا شیرینی و کیک نخواهد بود.
- نان نخواهد بود ، پس طبیعتا نانوا نخواهد بود
- شیرینی نخواهد بود ، پس طبیعتا قناد نخواهد بود.
- نان نخواهد بود ، پس طبیعتا سوء تغذیه خواهد بود
- سوء تغذیه خواهد بود؟ پس طبیعتا جمعیت کم خواهد بود
- جمعیت کم خواهد بود!؟ پس منابع انسانی کم خواهد بود
- منابع انسانی کم خواهد بود!؟ پس ظرفیت بهره وری از منابع طبیعی کم خواهد بود.
- منابع طبیعی و انسانی کم خواهد بود!؟ دندان طمع کشورگشا ها تیز خواهد بود
- و کشور به دست بیگانگان خواهد افتاد.
میبینی!؟ اگر یک کشاورز نباشد ، کشوری نخواهد بود.
خدا ، به همه یک سری نقش داده است که باید آنها را اجرا کنیم تا جامعه دوام یابد. جامعه تداوم داشته باشد. اگر همه آرایشگر باشند چه کسی نانوا باشد!؟
و آخر از همه! اگر همه دندانپزشک ، همه دکتر ، همه جراح باشند ؛ چه کسی مسئول آزمایشگاه باشد!؟ چه کسی پرستار باشد!؟ چه کسی کارشناس تغذیه باشد!؟ چه کسی دبیر باشد!؟
اگر همه مهندس برق ، مهندس مکانیک باشند ، چه کسی تعمیرکار یخچال باشد!؟ اصلا چه کسی کارمند باشد!؟
لطفا نگو که من نقش ام پزشک است. به صدای وجدان ات گوش بده. 2 سال پشت این رقابت ماندی. همه که قرار نیست پزشک شوند! اگر همه پزشک و مهندس شوند ، جامعه به هم می خورد
و تو به عنوان عضوی از جامعه مسئولی ، هر سالی از عمرت را که در پشت کنکور صرف میکنی مسئولی به عنوان عضوی از جامعه که چرا وظیفه ی اصلی خودم را انجام نمی دهم. شاید وظیفه ی من باغبانی باشد! اما گیر داده ام که نه!! وظیفه ی من باید جراحی باشد...
کمی به خود بیا
التماس تامل