سلام دوستان...
همونطور که از موضوع تاپیک معلومه قراره که در مورد بزرگترین حسرت زندگیمون صرف نظر از محدودیت ها حرف بزنیم
فقط لطفا:
- ادب را رعایت کنید
- اسپم ندهید
سلام دوستان...
همونطور که از موضوع تاپیک معلومه قراره که در مورد بزرگترین حسرت زندگیمون صرف نظر از محدودیت ها حرف بزنیم
فقط لطفا:
- ادب را رعایت کنید
- اسپم ندهید
اینه که از سال دوم دبیرستان به خاطر این کنکور مسافرت نرفتم
اثرات منفیشم دیدم و اگه به عقب برگردم هر سال مسافرت میرم حتی تابستون پارسال
اینه که سال دوم دبیرستان و سوم میرفتیم با دوستان عزیز فوتبالو برای کنکور نخوندیم و خوش بودیم مسافرت و...حالا میفهمم باید برا کنکور میخوندم و پارسا میرفتم رشتهودانشگاه مورد علاقم
سوم راهنمایی تیزهوشان قبول شدم با جوسازیای دوستان عزیز ( !! ) بابام نذاشت برم . هم کلاسیای راهنماییم که رفتنو میبینم میخووام کلمو بکوبم به دیوار
.Human, Developer, Innovator
هیچ حسرتی تا به حال نداشتمچون با حکمت خدا گرهش زدم....ان شاالله همه بدون حسرت از این به بعد زندگی کنن...مرسی از تگ رهاجونم
خیلی چیزا!
کل زندگیم همش حسرت بود...
حسرت خیلی چیزا موند به دلم
ویرایش توسط RainBow : 10 شهریور 1395 در ساعت 15:59
امروز که فردا شود حسرتی بر جای میماند !
فردا که پس فردا شود حسرت هم بیشتر شود
حسرت امروز را فردا میخوریم حسرت دیروز را امروز
# دکتر جواد
پای دوست داشتنت ایستادهام...
مثلِ درختِ کاج
روبروی پاییز...
چرا فقط یه کم بیشتر تلاش نکردم تا به اون چیزی که میخواستم برسم![emoji17] [emoji17] [emoji17] [emoji17]
من
خودم
و دیگر هیچ . . .
دو سال پیش میتونستم با کمک خالم که اقامت کانادا رو داره از ایران خارج شم ولی سنم کم بود همینطور شعورم و بخاطر عشق به وطن و از این زرت و پرتا نرفتم
الان مثل .... پشیمونم
حسرت چیزیو نمیخورم ، درسته سرنوشت دست خود آدمه ولی هرچی اتفاق میوفته خواست خداس... خودش کارا رو درست میکنه...
مثلا تا چند وقت پیش حسرت دوستی رو که از دست دادم میخوردم ،به طور غیر منتظره ای دوباره باهم صمیمی شدیم عین دوتا داداش
اگه چیزی شد که توان تغییرشو نداشتین (نه این که کم کاری از خودتون باشه ) بدونین حتما یه حکمتی داشته که بعدا میفهمین
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)