مهمترين مشكل برنامه رامبد جوان افتادن در دام كسب درآمد از طريق رپورتاژ براي ديگران باشد. این روند از فصل های گذشته با حضور مديرعامل شركت بهره برداري مترو در تهران (كه بعدها فاش شد مبلغ 5 ميليارد ريالي به اين برنامه پرداخت شده بود تا در فرهنگ سازي براي مترو تلاش كند) اغاز شد. اگر امروز به داوري در اين باره بنشينيم، آيا ميتوان يك نمونه از فرهنگ سازيهاي اين برنامه و هزينه كرد 5 ميليارد ريالي اين شركت را به عنوان دستاورد بيان كنيم؟
سري سوم برنامه خندوانه درحالي پخش شد كه نتوانست موفقيتهاي گذشته را داشته باشند. نه دكورهاي بزرگ و رنگارنگ به سبك دكور برنامههاي سرگرمي شبکه های آمریکایی و تركيهاي و نه مسابقه هاي اين قسمت نتوانست مردم را مجاب كند كه مانند دفعات قبل به اين برنامه اقبال نشان دهند.
به گزارش «انتخاب»، به خاطر بياوريم دوراني را كه خندوانه از يك برنامه كاملا تفريحي تبديل شد به موجي در فضاي مجازي و رسانهاي. حضور حدادعادل و حرفهاي او اگرچه مسائل فرهنگي و تفريحي را دنبال ميكرد، اما به تيتر اول برخي از رسانهها بدل شده. همچنين مسابقه كمدين هاي اين برنامه كه حتي در مرحله نيمه نهايي رقابتي ميان اميرمهدي ژوله و امين حيايي به راه افتاد.
اما در سري سوم شاهد هيچ كدام از اين مسائل نبوديم. خود رامبد جوان تكراري شده بود و همچنان بار اصلي را «جناب خان» بر دوش مي كشد. در همان روزهاي اول بازخوردهايي كه به رامبد جوان هم رسيده بود حاكي از اين بود كه برنامه سازان هم به عمد اقبال گسترده به اين برنامه پي بردهاند. براي همين بود كه رامبد جوان گفته بود: «مردم کم حوصله شده اند باید صبر کنند تا برنامه خوب بشود و این برنامه اصلی ما نیست، بلکه عیدانه محسوب می شود.»
حرف رامبد درست بود. مردم ما نه فقط كم حوصله شدهاند، بلكه كم حوصله هستند. اگر برنامهاي جذبشان نكند به راحتي از آن عبور ميكنند و اين البته خاصيت دنياي معاصر است. چون در دسترشان گزينههاي ديگري نيز وجود دارد. ديگر روزگاري كه در آن تنها گزينه مردم ديدن برنامه ديدنيها در عصر جمعه بود گذشته است. امروز انتخابها با وجود كانالهاي داخلي و ماهوارهاي براي مردم بيشمار است و كوچكترين اشتباه برنامهاي را از بين مي برد. اما رسيدن به نقطهاي مورد توجه مردم نيازمند ساعتها تلاش است. به اين معنا جذب مخاطب فرآيندي طولاني مدت است اما از دست دادن آن به لحظهاي بند است.
این روزها که رامبد جوان با افول مواجه شده، رقیب تازه نفس او، مهران مدیری به راحتی توانسته با «استندآپ کمدی های» هدفمند و ارائه برنامه ای جذاب گوی سبقت را از «خندوانه» برباید و مخاطبان این برنامه را به تدریج از آن خود کند.
با اين همه به نظر ميرسد مهمترين مشكل برنامه رامبد جوان افتادن در دام كسب درآمد از طريق رپورتاژ براي ديگران باشد. این روند از فصل های گذشته با حضور مديرعامل شركت بهره برداري مترو در تهران (كه بعدها فاش شد مبلغ 5 ميليارد ريالي به اين برنامه پرداخت شده بود تا در فرهنگ سازي براي مترو تلاش كند) اغاز شد. اگر امروز به داوري در اين باره بنشينيم، آيا ميتوان يك نمونه از فرهنگ سازيهاي اين برنامه و هزينه كرد 5 ميليارد ريالي اين شركت را به عنوان دستاورد بيان كنيم؟ اوج اين رپرتاژآگهي جايي بود كه مدير محترم به ميان آمد و فرهنگ سازياش به «ندويدن روي پلههاي برقي» ختم شد.
در دوره جديد خندوانه اما ماجراي غمانگيزتر بود. تا جايي كه كار به جشن تولد گرفتن براي روزنامه متعلق به سازمان صداوسيما كشيده شد. آقاي رامبد جوان به خوبي ميداند براي محبوب شدن و ديده شدن بايد خواستههاي مخاطبان مورد توجه قرار گيرد نه آنتن فروشي لحظهاي.