برای شروع کار ها، هزار و یک مانع کنار هم میچینیم و خود را به ساده ترین مسائل سرگرم میکنیم. خیلی از آرزوهای ما که به خیال باطلمان، خط پایان واضحی ندارند، مورد کم لطفی راحت طلبانه ترین ابعاد ما قرار میگیرند. Tim Urban ، یک بلاگ نویس مشهور در سخنرانی تد خودش، نام این بعد راحت طلبانه ای که در تک تک ما زندگی میکند را "میمون ارضا فوری" میگذارد. واقعا نامی برازنده اش انتخاب کرده. مواقعی که تصمیم به انجام کاری راضی کننده در طولانی مدت میگیرم، صفی از کار های ارضا فوری، از سر زدن به فلان سایت خبری گرفته تا دیدن کلیپ های فراموش شدنی خنده دار، در ذهنم ردیف میشوند و میمون درونم دست و پا میزند که "تو رو خدا اول اینا!". میمون داخل ما، مثل هر حیوان دیگری فقط دنبال تفریح و خوش گذرونی لحظه ای هست. اما بعد دیگری که در ما انسان ها زندگی میکند، "تصمیم گیرنده ی منطقی" نام دارد. او بعد انسانی ماجراست. بعد غیر حیوانی. کسی که تصمیم به انجام کاری با لذت کمتر در لحظه میگیرد، فقط و فقط به خاطر آینده ی بهتر. متاسفانه بین این دو عنصر فعال در اذهان ما، ما ترجیح میدهیم به حرف میمون گوش دهیم. خب قاعدتا کار راحت تر و شیرین تر هم گوش دادن به حرف آن میمون هست.
کمی نقاط عطف زندگیتان را مرور کنید. کدام نقاط هستند که بیشترین احساس لذت و شیرین ترین خاطرات را از آن داشته اید؟ کدام لحظات اند که از یادآوری آن ها سر خود را از فرط غرور بالا گرفته و از خود خرسندید؟ تمام لذات واقعی، با رنج پذیرش درخواست های تصمیم گیرنده ی منطقی شروع شده اند. حتما احساس آمیخته ی لذت مقطعی با گناهی کودکانه را بعد از پذیرش درخواست های میمون درونتان به یاد می آورید. ما همه میدانیم پذیرش درخواست های کودکانه و حیوان گونه ی آن میمون، ما را به هیچ جا نخواهد برد. حتی "حال هم نمیده!". چرا ترجیح میدهیم به جای خواندن یک کتاب، تلویزیون ببینیم؟ چرا رویای کودکی ات برای نقاش شدن را به تعویق می اندازی؟ پاسخ تمام این چرا ها، آن میمونیست که با سرکشی و بازیگوشی بیش از حد خودش، توان خارج کردن خود را از تحت فرمان ما را پیدا کرده و حال انقدر بزرگ شده که باید راجع به آن متن ها نوشت و سخنرانی ها برگزار کرد! البته که طبیعیست. این میمون به دلیل حیوانی بودن انسان، دائما در هر نسل او پدیدار خواهد شد، چون برای بقای او لازم است. گاهی واقعا احساس نیاز به خواب و خوردن یک غذای خوشمزه، تصمیم مشترک میمون و تصمیم گیرنده ی منطقی است. اما حیطه ی اشتراک تصمیم گیری های این دو عنصر، آنقدر ها هم بزرگ نیست.
سعی کنیم کم کم با این میمونی که این همه سال در ما فضای عمل پیدا کرده آشنا شویم و کم کم، با پیدا کردن روش هایی، کنترلمان را از او پس بگیریم. کار، کاری بسیار دشوار، و موجب مرض است. اما برای جهش های مثبت، چنین کاری ضروریست. وگرنه روزی را خواهیم دید که فیلم های هالیوودی ای که در آنها میمون ها، دنیا را تسخیر میکنند، به واقعیت بدل شده است!