چرا بند ِ کفش ُ گره میزنی باز میشه ، هدفون ُ باز میذاری گره میخوره !؟
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا بند ِ کفش ُ گره میزنی باز میشه ، هدفون ُ باز میذاری گره میخوره !؟
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.
از خدا بخواین بهم آرامش بده چون واقعا بهش نیاز دارم
واقعا....
امروز رفتم اداره پست خیلی هم عجله داشتم به اولین باجه که رسیدم گفتم:آقا ببخشید,"پشت پیستاژ!!!" کجاست؟
بنده خدا خیلی عادی گفت:کجا بهت آدرس دادن؟
_:نمیدونم,اداره شماست از من میپرسی؟
_:آخه من باید بدونم "پیست...اژ" کجاست که بگم "پشتش"کجاست!!(بیچاره فکر کرد دارم آدرس می پرسم و "پیستاژ" هم اسم جاییه)
_:شما نمیدونی قسمت "پیشتاز"کجاست؟
_:تو میخوای بری "پشت" "پیشتاز" چکار کنی؟اونجا کسی رو راه نمیدن!
_:آقای محترم من "پشت" جایی نمیخوام برم,میخوام برم"پشت پیستاژ"...
یارو که دیگه کلافه شده بود بلند شد گفت:چی میگی بابا تو؟!!"پشت" کجا میخوای بری؟!!
منم شاکی گفتم:میخوام این لامصب رو با پست اکسپرس بفرستم
یارو یه سه ثانیه ای تو چشای من نگاه کرد......دیگه نتونست جلو خودش رو بگیره,افتاده بود کف زمین عین سوسک برعکس شده از خنده دست و پا میزد!!!
منم هم خندم گرفته بود هم مثه این بچه ها که تازه زبون باز میکنن و نمیتونن منظورشون رو برسونن عصبی شده بودم
رفتم پیدا کردم این خراب شده کذایی رو کارم رو انجام دادم دارم میرم بیرون,یارو منو دید دوباره زد زیر خنده,صدام کرد گفت بیا جلو,رفتم جلو آروم میگه:جون مادرت یه بار دیگه بگو "پست پیشتاز"!!!!
منم یه نفس عمیق کشیدم,تمرکز کردم,با یه مکث طولانی گفتم.............: "پشت پیستاژ"!!!!!
از زور ناتوانی میخواستم گریه کنم!!!
بماند که اون بنده خدا چه حالی داشت دیگه!
مـــــــــــا آزمـــــــــوده ایمــــــ در این شهــــــــــــــر
بختــــــــــــــــــــ خویش
بیــــــــــــــرون بایــــــد کشیـــــــــد از این ورطــــه
رختـــــــــــــــــ خویش
رفتم بقالی ماست بخرم ، بقاله گفت : دیویستی داری ؟منم دست کردم تو جیبم یه آدامس بهش دادم و گفتم : امروز روز انتقامه !
مـــــــــــا آزمـــــــــوده ایمــــــ در این شهــــــــــــــر
بختــــــــــــــــــــ خویش
بیــــــــــــــرون بایــــــد کشیـــــــــد از این ورطــــه
رختـــــــــــــــــ خویش
ممنون از مطالب قشنگتون.خستگیم بیرون رفت.از سحر تا حالا داشتم درس میخوندم.الان هم ضعف کردم دارم میمیرم
خونه ی مادر بزرگه استخر و لابی داره خونه ی مادر بزرگه wifi ی مفتی داره خونه ی مادر بزرگه دیش و LNB داره کنار خونه ی اون همیشه پارتی برپاست/ پارتیهای محله پر شور و شوق و غوغاست مادر بزرگه الان مازراتی سواره/ رنگ موهاشم هر روز جور واجورو باحاله.. خونه ی مادر بزرگه الان اپارتمانه خونه ی مادر بزرگه استخر و لابی داره خونه ی مادر بزرگه wifi ی مفتی داره خونه ی مادر بزرگه دیش و LNB داره مادر بزرگه الان شلوار جین می پوشه/ کفش کالج و کیفش همیشه روبه روشه مادر بزرگه هرشب Gem Tv رو میبینه/ خرم سلطان و سنبل لامیارو میبینه خونه ی مادر بزرگه هنوز خیلی باحاله خونه ی مادر بزرگه حرفای خاصی داره.
لقمان را گفتند ادب از که آموختی گفت از بی ادبان گفتند تو که ادب یاد نگرفته بودی از کجا فهمیدی اونا بی ادبن نتونس جواب بده گریه ش گرفت گفت بتو چه مگه فضولی
ترجمه عمو سبزي فروش به زبان انگليسي:
uncle vegetable seller
oh ye
do you have vegetable
oh ye
... ... i want a lemon
oh ye
i want u alone
oh ye
uncle vegetable seller
... oh ye
i want a cherry
oh ye
strawberry
oh ye
i want an apple
oh ye
can we be a couple
oh ye
تو صف نون بودم، دیدم ۲ تا پسر هفت هشت ساله سر نوبت با هم بحث می کردن.
اولى: برو بابا!
دومى: به من نگو بابا! به من بگو عمو! به من که می گى بابا، من نسبت به تو احساس مسئولیت پیدا می کنم!
رفتیم خونه عموم می بینم پسر عموم حمومه داره می خنده از
دختر عموم می پرسم چرا می خنده
میگه چیزی نیست داره سنگ پا می زنه )
بابام با ماشین تصادف کرده
زنگ زده به من فحش میده
می گم چی شده ؟ میگه تصادف کردم
می گم چرا به من فحش میدی ؟
میگه :
وقتی تصادف کردم داشتم به تو فک می کردمﺧﺪﺍﯾﺎ
ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯿﺪﯼ ﭼﯿﺰﯼﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ﺗﺎﺑﻔﻬﻤﯿﻢ ﻓﻘﺮﺍﭼﻪ ﻣﯿﮑﺸﻨﺪ....
ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﻫﻢ ﯾﻪ ﭘﻮﻝ ﺣﺴﺎﺑﻰ ﺑﺪﻩ ،ﺧﺮﺟﺶﮐﻨﯿﻢ ، ﺑﻔﻬﻤﯿﻢ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﻫﺎ ﭼﻪ ﻣﻴﮑﺸﻨﺪ!!
===============================
به طرف میگن مربا بالنگ خوردی میگه : نه تاحالا هرچی خوردم بادست خوردم!!
===============================
غضنفر میخواسته از همسایه شون نردبون قرض بگیره. با خودش فکر میکنه، میگه: الان اگه برم بگم نردبونتون رو بدین، شاید همسایه بگه نردبون ما کوتاهه، یا بگه نردبون ما شکسته، یا بگه نردبون رو به یکی دیگه قرض دادیم. خلاصه میره دم خونه همسایه در میزنه، همسایه میاد دم در میگه: بله بفرمایید... غضنفر میگه: برو بابا شما هم با این نردبونتون!
===============================
غضنفر تو قسمت کامپیوتر استخدام میشه. در پایان روز اول، رئیس ازش میپرسه: خوب، امروز چه کار کردی؟ غضنفر میگه: هیچی، کلیدهای کیبورد نامرتب بودن، به ترتیب الفبا مرتبشون کردم!
===============================
آب مایه حیات است در مصرف برق صرفه جویی کنید.
روابط عمومی شرکت گاز!
داداش لطف کن واز اسم غضنفر توی جک ها استفاده نکن آخه فکر کنم لقب حضرت علی(ع) بوده ودرست نیست واسش جک ساخت ممنون
ویرایش توسط arman314 : 25 فروردین 1394 در ساعت 13:44
از دیوانه میپرسن چرا دیوانه شدی؟
میگه من یه زن گرفتم که دختر 18 ساله داشت
دختره زن بابام شد پس زن من مادر زن بابام شد
بابام داماد من شد,من شدم پدر زن پدرم!
دختر زنم پسر زائید که داداش من و نوه زنم بود
پس نوه من هم بود,پس من پدربزرگ داداشم بودم
زنم پسر زائید در نتیجه زن بابام خواهر ناتنی پسرم شد و پسرم داداش من شد!
تو باشی دیوانه نمیشی؟!
ای کاش ! خوب بودنمون مختص فضای مجازی نباشه ..
اینجا همه خوبیم ..چرا اون بیرون همین شکلی نیست ؟!!
اون جای کار که میلنگه رو کسی میشناسه ؟!!
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 3 مهمان)