سلام به کنکوری های 95
امیدوارم که حالتون خوب باشه و روزای خوبی رو سپری کرده باشین
اومدم براتون حس و حال خودمو بگم درست سال پیش این موقع داشتم برای کنکور میخوندم
برای خودم هدفی داشتم انگیزه ای برنامه ای خلاصه به قول معروف کنکوری بودم![]()
به اندازه ای نگران بودم که گاهی اوقات یک ساعت میرفتم تو فکر دیگه برنمیگشتم
همه نگران من بودن همش بهم گوشزد میکردن که تمام تلاشمو بکنم و برای بدست اوردن هدف بجنگم
اون موقع حرفشون برام مبهم بود گیج بودم
خلاصه خوندم و تو همین ایام بود مسافرت نرفتم و تنها موندم تو خونه و دو تا ازمون دادم
ازمون اول ترزام 5400 و ازمون دوم 6000
بهترین پیشرفت رو داشتم اصلا باورم نمیشد از اون موقع انگیزم بیشتر شد و بیشتر درس خوندم
یه کاغذ نوشتم گزاشتم بالا سرم روش نوشته بودم من خواستم پس میتونم دانشگاه شیراز منتظرت میمونم
هر وقت ناامید میشدم به اینده و کارایی که میخواستم بکنم به هدفم فک میکردم بعدش میدیدم نا امیدی هیچ فایده ای نداره جز این که منو داغون کنه و انگیزمو کم کنه چیز دیگه نداره
الان خداورشکر به چیزی که کیخواستم رسیدم من برای رسیدن به هدفم جنگیدم و بدستش اورم
الان حال و روزتون رو میفهمم
ولی هیچ حسی قشنگ تر از چشیدن مزه شیرین موفقیت نیست
دلم تنگ میشه برای اون روزا
هنوزم دلم تنگ میشه
زمان خیلی زودتر از اون که فکرشو بکنی میگزره
من هنوزم باورم نمیشه دانشجو رشته مورد علاقم تو دانشگاه مورد علاقم شدم![]()
براتون دعا میکنم که ان شالله طعم شیرین موفقیت رو بچشین
در کنار سختی ها فقط لبخند بزن و رد شو
برای موفقیتت بجنگ تو میتونی