وقتی عصبانیم...رو کاغذ چیزایی ک آرومم می کنه می نویسم...
بستگی به شدتش داره
ولی از اونجایی که اصلا تو عمرم دادوبیداد نکردمو اصلا بلدم نیستم تحت هیچ شرایطی سر بقیه خالی نمیکنم حتی کسی که بخاطرش به هم ریختم
اگه کم باشه اعصاب خردیم در کمال آرامش و طمئنینه میرم تو اتاقم در سکوت و سکون میشینم
اگه زیاد باشه(میگم زیاد ینی زیاداا درحد انفجار)بازم در کمال آرامش و طمئنینه میرم تو اتاقم یه چیزی که نشکن باشه با تمام قوا پرت میکنم تو دیوار بعد در سکوت و سکون میشینم
هنزفری رو میذارم تو گوشم یه آهنگ راک پلی میکنم و صداشو میبرم بالا... و بالا... و بالاتر :/ دردناکه ولی حداقلش صداهای تو مغزمو ساکت میکنه.
بعد یه مداد میگیرم دستم و شروع میکنم نقاشی کردن، ولی با حرص.
اگه خالی نشده بودم همچنان...
همونطور ک نگار جان گفتن ( ) یه چیز نشکن رو پرت میکنم سمت دیوار. به بالشم مشت میزنم :/
توی یه دفترچه هم هر چی تو ذهنم هست رو میارم رو کاغذ. اگه عصبی بودم پاره اش میکنم. اگه خیلی عصبی بودم آتیشش میزنم :/
ولی تحت هیچ شرایطی جلوی جمع عصبانیتمو نشون نمیدم. (این خودش بدتر از هر چیزی بقیه رو عصبی میکنه )
~ Because in the End ~
__We are all just Dreams__
* In an Endless Universe *
(Infinity#)
ویرایش توسط Isabella : 05 دی 1395 در ساعت 13:06
...و خداوند اتاق خواب را آفرید
مثل تو فیلما از پله ها میدوئم میرم تو اتاق گریه میکنم(البته در هم قفل میکنم)
کسی هم خودشو پشت در بکشه درو باز نمیکنم و بدتر اینکه جواب نمیدم و اون شخص از حرص خودشو میجوئه
واس اینکه هرچه سریعتر خالی کنم خودمو 1دفتر + خودکار مشکی برمیدارم
با تماااااام فشار دفترو خط خطی میکنم..
اونطور احساس میکنم عصبانیتم خالی میشه
گاها دیده شده تا 18ساعت گرسنه موندم چون میدونم با غذا نخوردنه من بقیه ناراحت میشن:/
درکل تمام این مراحل همراه با گریه هست
دلمان برای هرچیز کوچک،چقدر تنگ است..
ویرایش توسط laleh74 : 05 دی 1395 در ساعت 13:13
الان بدجور اعصابم از دست یک انسان به تمام معنا ******* خرده...واقعا نمیدونم چیکار کنم...تحمل....فک کنم تنها راهه
لب لعلش چو مرا جان عزیز است
عمری بود آن لحظه که جان را به لب آرم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)