اصول مدیریت کارآمد از دیدگاه امام علی(ع)
اصول مدیریت کارآمد از دیدگاه امام علی(ع)
امام علی(ع) میفرماید: «ابزار مدیریت سعهی صدر است».[۱]
امروزه مطالعات مختلف نشان میدهد که رهبران، در اکثر مواقع دارای ویژگیهای مشابهی هستند. حال اگر بخواهند در مدیریت خود موفق باشند؛ ضروری است مورد ذیل که برگرفته از کلام امام علی(ع) است را رعایت نماید:
۱٫ تحمّل بالا در سختیها
از ویژگیهای یک مدیر کارآمد، میزان تحمل اوست وگرنه یک مدیر بیطاقت در برابر ضربات سازمانی و مدیریتی به سرعت خرد خواهد شد.
امام علی(ع) میفرماید: «ابزار مدیریت سعهی صدر است».[۱]
۲٫ برخورد منصفانه با فرودستان و همقطاران
از ویژگیهای مدیریت کارآمد، رعایت حقوق همقطاران و فرودستان است، چرا که هم عامل ثبات سازمانی و هم مانع تشکیل گروه غیر رسمی معارض است و هم باعث بالا بردن انگیزش در بین نیروهاست. برخورد منصفانه عین عدل است و عدل به تعبیری نهادن هر چیزی در جای خود میباشد.
امام علی(ع) در این خصوص میفرمایند: «مدیر و رهبر عادل و منصف، پاسدر الهی در زمین است».[۲]
شاید بپرسید چرا؟
در پاسخ میتوانیم استناد به نص صریح قرآن کنیم که انسان را خلیفهی خود بر روی زمین میداند و دادگری و انصاف را از ویژگیهای ذات لایزال خویش میداند پس جانشین خوب نیز باید حد انصاف و مرزبندیهای عدالت را رعایت نماید.
۳٫ توجه به وضع معیشتی کارکنان
امام علی(ع) در این خصوص میفرمایند: «در مورد وضع معیشتی آنان توسعه و گشایش بخش، زیرا این روش آنان را بر اصلاح خود نیرو میبخشد و ایجاد انگیزه بر پاکسازی خود مینماید و از تجاوز و دست درازی به بیتالمال که در اختیار دارند بینیاز میکند».[۳]
۴٫ توانائی انسجام دهی و حفظ گروه
حفظ گروه و جامعه و سازمان از ویژگیهای یک مدیریت کارآمد است.
امام علی(ع) میفرمایند: «باید از تفرقه پرهیز کرد چه اینکه افراد تکرو و جدا شده دستخوش امیال شیطانی میشوند، همانند گوسفند تکافتاده از گله که طعمهی گرگ میگردد».[۴]
۵٫ نظم آراستگی و پیراستگی
آراستگی و پیراستگی را که شامل نظم، پاکیزگی، زیبایی، ایمنی، بهداشت و انضباط است را در محیط کار اعمال کنید. زیرا این پدیده موجب بالا رفتن روحیه و در نتیجه افزایش بهرهوری و کیفیت میشود. اساساً سازمان را عبارت از یک رشته روابط منظم و عقلایی بین افراد دانستهاند و فراگرد منظم آن را میتوان جریان منظم و متوالی فعالیت بشری برای انجام دادن کاری یا شغلی از ابتدا تا انتها، بیان کرد.
امام علی(ع) در اهمیت نظم میفرمایند: «شما را به پرهیزکاری خدا و نظم در کارهایتان سفارش میکنم».[۵]
۶٫ تعهّد نسبت به هدف
برای گردش کار سازمان و امور آن باید هدفگذاری و برنامهریزی سنجیده و سازماندهی عاقلانه داشته باشیم و نسبت به آن متعهد باشیم.
حضرت علی(ع) میفرمایند: «کسی که در طریق یک هدف نباشد، حیلههای دیگران او را شکست میدهد».[۶]
همچنان که ناپلئون بناپارت میگوید: «راه گریز را قبل از تسخیر باید جست».[۷]
۷٫ توانایی شناخت صحیح از خویشتن (نقاط قوت و ضعف)
از اهم عوامل موفقیت در اداره یک سازمان و ارائهی یک مدیریت کارآمد، خودشناسی است. امام علی(ع) در این مورد میفرمایند: «خدایش رحمت کند کسی را که (شناخت از خود دارد) و قدر خود را شناسد و پا را از گلیم خود بیرون نگذارد».[۸] (پا از مرزش «حدش» فراتر ننهد).
و باز امیر المؤمنین علی(ع) ماهیت و ضرورت شناخت از خویشتن را برای یک مدیر واقعی مرزبندی جدیدی از این باب برای شناخت افراد عالم و جاهل برمیشمرند و میفرمایند: «دانا کسی است که قدر خود را شناسد، در نادانی مرد این بس که ارزش خویش را نشناسد».[۹] (به نقاط ضعف و قوت خویش واقف نباشد).
۸٫ هوشیار نسبت به پیرامون (محیط اجتماعی و فرصتها و تهدیدها)
امروزه ضرورت آگاهی از تحولات پیرامونی برای مدیران امری ضروری است خصوصاً برای مدیران رأس هرم مدیریتی[۱۰] (مدیران استراتژیک) امری حیاتی و تعیین کننده است.
نباید فراموش کنیم که عدم هوشیاری و آگاهی منجر به عدم دقت در پیشبینی برنامه خواهد شد. در بعد هوشیاری مدیریت یک مدیر هوشیار دارای سه افق میباشد:
الف) افق باز
ب) افق دور
ج) افق روشن. اگر این سه افق در مدیری جمع شد هوشیاری او بالاست ولیکن اگر این مدیر در این ابعاد ضعف و فتور داشته باشد محیط خود را به خوبی نخواهد شناخت.[۱۱]
۹٫ پاکسازی محیط ار چاپلوسان و تملق گویان
از ویژگیهای ارتباطی و رفتاری مرئوسان نسبت به رؤسا که باعث تباهی رؤسا و همچنین اصلاح نشدن امور میباشد، تملّق و یا چاپلوسی است.
امام علی(ع) در تحلیل روانی از این خصیصه یعنی مدح و ثناگویی مردمان نسبت به مدیر میفرماید:
«گاهی مردم، ستودن افرادی را برای کار و تلاش روا میداند اما من از شما میخواهم که مرا با سخنان زیبای خود ستایش نکنید تا از عهدهی وظائفی که نسبت به خدا و شما دارم برآیم».[۱۲]
انسان موجودی است که نیاز به احترام دارد و مایل است تا مورد توجّه قرار گیرد، ولی اگر این مقصود در چارچوب روابط خاص و منطقی سازمان واقع نشود، محیط کار در اختیار چاپلوسان و تملّقگویان قرار خواهد گرفت و دیگر جایی برای افراد کاردان و دلسوز باقی نخواهد ماند، لذا به مرور سازمان از وجود آنان خالی خواهد شد که منجر به تحلیل رفتن بنیهی انسانی سازمان میشود.
۱۰٫ داشتن ملایمت رفتاری (رفتار ملایم)
منظور از ملایمت رفتاری یعنی رفق و مدارا و نرمش و انعطاف پذیری در رفتار با افراد در شرایط مختلف و مقتضی است.
امام علی(ع) میفرمایند: «محبت و لطف رعیت (زیر دستانت) را در قلب خود جای ده و بر آنان درندهای خونخوار مباش که خوردن آنها را مغتنم بشماری».[۱۳]
چنانچه در واژهی رفیق که ریشهی رفق است توجه کنیم، ملاحظه میشود این واژه به معنی کسی است که بسیار اهل مدارا و رفق است و اطلاق رفیق به خداوند متعال نیز از این باب است که با بندگان خود بسیار مدارا میکند.
اصولاً کسی که بر سازمان یا گروهی مدیریت دارد نیازمند به آن است که دیگران از او تبعیت داشته باشند و این در پرتو رفق میّسر است. مدیری که در رفتار خود با دیگران دچار غضب باشد تشخیص درستی نخواهد داشت، تعادل روحی و قوای نفسانی را از دست داده و واقعیتها را درست نمیفهمد چون براساس ذهنیات خود عمل میکند و دچار توهم میگردد، لذا دستورات غیر منطقی صادر میکند و به جای حل مشکلات بر مسائل و معضلات میافزاید. چنین شرایطی باعث ایجاد بحران در سازمان و نفرت اعضاء از او و اختلال در ارتباط خواهد گشت.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «نفرستادیم تو را مگر اینکه رحمت باشی برای عالمیان».[۱۴]
در شرایط فعلی که ابزار مادی مدیریت بهطور کامل در اختیار نمیباشد، نقش حاکمیت بر قلبها که نتیجهی اعتقاد و عمل به ارزشهای اخلاقی است، در اعمال مدیریت بارزتر است. اما نکتهی اینجاست که محبّت و مهربانی با کارکنان این نیست که با هر کس طبق میل و خوشایند او عمل شود، یا با او طوری رفتار شود که او راضی باشد. محبت آن است که با حقیقت توام باشد، محبت خیر رساندن است در غیر اینصورت نوعی نفاق و دوروئی است. در ضمن مدیر باید ضمن برخوردار از حالت جاذبه، از ویژگی دافعه نیز در جای خود نباید غفلت نماید.
۱۱٫ مشورت در امور
اساساً تصمیمگیری، یکی از عمدهترین وظایف مدیران است و در این جهت لازم است آنان تصمیمات صحیح و درستی را اتخاذ نمایند.
انسان خودکامه و کسی که بدون فراهم کردن مقدمات لازم و بدون هیچ واهمهای از احتمال اشتباه تصمیم بگیرد، مرتکب خطا خواهد شد. روح مشورت نشأت گرفته از رحمت الهی و موجب بهرهگیری از عقل دیگران و پالایش اندیشه و ایجاد پشتیبان است و خود محوری باعث قطع ارتباط معنوی و صمیمیت با کارکنان میباشد و باعث نادیده انگاشتن شخصیت آنان میشود. لذا در مسایلی که به مصالح عمومی کارکنان در سازمان مربوط میشود، باید مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
حضرت علی(ع) میفرمایند: «عاقل از مشورت با دیگران بینیاز نمیباشد».[۱۵]
۱۲٫ انتقاد پذیری
انتقاد از مادهی نقد است و نقد در لغت به معنای وارسی کردن و جدا کردن است.
حضرت علی(ع) در اهمیت انتقاد پذیری مدیر میفرمایند: «خوشا به حال کسی که از پندگویی کسی که هدایت میکند، اطاعت کند و از گمراه کننده و راهزنی که او را به گودال گمراهی در میافکند بپرهیزد».[۱۶]
امام همچنین متذکر میشود که انتقاد از روی خیرخواهی باید باشد نه به قصد برتریجوئی[۱۷] چرا که نباید انتقاد با عیبجوئی جابهجا شود بسا که عیبجویان فقط در صدد تضعیفاند. میفرمایند: «از رعیت، آنان را که عیبجوترند از خود دور کن».[۱۸]
امام جواد(ع) در مورد تذکر و انتقادات مثبت میگویند: «مؤمن نیازمند توافیق از خداست واندرزگویی، از خویشتن خود و پذیرش از کسی که او را نصیحت میکند».[۱۹]
۱۳٫ رعایت اعتدال در امور
میانهروی شرط موفقیت و پیروزی است. اعتدال باید در همهی مسائل و همهی شرایط مراعات شود. افراط و تفریط باعث ایجاد مشکلات در سازمان خواهد شد که برطرف کردن آنها مشکل خواهد بود.
امام علی(ع) در خطبهی معروف همام از ویژگیهای پرهیزکاران بحث میانه روی را تحت عنوان (مَشیُهُم الاِقتِصاد) مطرح میفرمایند.
۱۴٫ اعمال مدیریت تشویق و تنبیه
انا ارسلناک بَشیراً ونذیراً؛[۲۰]
ما تو را به حق، برای بشارت و بیم فرستادیم. قرآن کریم
ارسال انبیاء از دایرهی رحمت الهی به سمت صحرای تشنهی انسانها به عنوان مدیران هادی و راهنما برای بشارتهای الهی و بیمها است.
امروزه در سازمانها و مدیریتها تشویق و تنبیه جزو اصول کنترل کننده اوضاع سازمانی است، چرا که افراد سازمانی همه یکدست و یکنواخت نیستند و تفاوتهای فردی به عنوان یک اصل شناخته شده است.
حضرت علی(ع) میفرمایند: «مبادا نیکوکار و بدکردار در پیش تو مساوی باشند، زیرا در این صورت، نیکوکاران در کار نیک خود، سرد میشوند و بدکاران، به بدی کردن تشویق میشوند. هر یک از ایشان را به آنچه گزیده است، جزا ده».[۲۱]
قرآن کریم نیز میفرماید: «پس هر کس به اندازهی ذرهای نیکی کند، در نظر گرفته میشود و به نتیجهی آن میرسد هر کس هم به اندازهی ذرهای بدی کند در نظر گرفته میشود به سزای آن میرسد».[۲۲]
بنابراین، تشویق یکی از راه حلها و زمینهها برای بازدهی بیشتر و بهتر است. تشویق بسان انرژی و سوخت حرکت است. اگر بین کار و تشویق، رابطهای نباشد، سعی و تلاش از بین میرود.
آر، جی، اچ، سیو از صاحبنظران معروف میگوید: «به شخصی که یک جوجه کامل به شما داده است، از دادن یک بال خودداری نکنید».[۲۳]
اگر فردی کارش را خوب انجام داد نباید فقط به حساب وظیفهاش گذاشت، بلکه باید بیدرنگ او را تشویق کرد و اگر روزی نیز کارش را انجام نداد، طلبکارانه توبیخش نکرد. اگر از خدمت افراد، قدرشناسی نشود، بعد از آن کار مهمی انجام نخواهند داد. قدردانی و تشویق در هر وضعیتی و به هر مقداری باید انجام شود، زیرا عاملی برای دلگرمی افراد و اهمیت و شخصیت دادن به آنها میباشد و نشانگر توجه مدیر به عمل افراد است.
ناکامی و شکستها در مدیریت و سازمان، همیشه ناشی از تنبلی کارکنان، پایین بودن سطح تخصص، ضعف نظام کار، کمبود سرمایه و ابزار، وجود رقبا و دشمنان داخلی و خارجی و… نیست، بلکه گاهی ناشی از مسائلی به ظاهر ساده، مانند چگونگی تشویق و تنبیه است.
برای مثال، اگر به کسی پاداش ناحق داده شود و به کسی که حق اوست، پاداش مناسب داده نشود، همه افراد با مدیریت و سازمان مخالف و نسبت به کار و زندگی دلسرد میشوند، زیرا:
الف ـ کسی که پاداش نابجا گرفته است، دچار خودبینی و غرور میشود.
ب ـ کسی که پاداش، حق او بوده است، مأیوس میگردد.
ج ـ دیگران نیز نسبت به کار و سازمان بیتفاوت میشوند، زیرا آنان در عمل میبینند که تلاش و ایثار کردن بینتیجه است.
نکتهی مهم و کلیدی در امر تنبیه آن است که تنبیه باید دارای تأثیر تربیتی باشد.
۱۵٫ حفظ اسرار کارکنان
حفظ اسرار و مسائل و مشکلات کارکنان و حوزهی مدیریتی یک مدیر و عدم انتشار آن از ویژگیهای رهبران کارآمد است. همچنان که امام علی(ع) در این مورد میفرمایند: «پیروزی در سایه دوراندیشی و احتیاط است، احتیاط به تفکّر و تفکّر به حفظ اسرار است».[۲۴]
هر سازمان رازها و اسراری در درون نهته دارد که عوامل سازمانی یا کارکنان در آن دخیل هستند و عموماً مدیران از غالب اسرار آگاهی دارند. حفظ این اسرار گاهی سازمان و حوزهی مدیریت را از بسیاری از خطرات و مخاطرات مصون میدارد.[۲۵]
۱۶٫ آینده نگری
امروزه در سازمانها و مدیریت از سه افق برنامهریزی[۲۶] صحبت میشود که همگی آیندهی مطلوب و بهینهی سازمانی و مدیریتی را رقم میزنند «افق باز» «افق دور»، افق روشن».[۲۷]
همانطوری که اسلام مسلمانان را به شناخت گذشته، توصیه و تشویق میکند، به همان اندازه نیز آیندهنگری را مورد توجه قرار میدهد. زیرا همه تأکید و تشویق برای شناخت گذشته به خاطر آینده است. ما اگر سرگذشت گذشتگان و رویدادهای اقوام و ملل مختلف جهان را بخوانیم و از زیبائیهای آن در زندگی و آیندهسازی خویش بهره نگیریم، نه تنها تاریخ را به عنوان سرگرمی و وقتگذرانی خواندهایم، بلکه تا حدّی کار لغو و بیهوده انجام دادهایم.
مدیری که بر مسند مدیریت نشسته است، نباید هرگز خود را از نگرش به آینده جدا سازد همانگونه که از گذشته نباید جدا باشد. چون او وقتی میتواند در مسیر حرکت، با شتاب بیشتر، اشتباه و خسارت کمتر، روح آرامتر و امید فراوانتر به موفقیت و پیروزی دست یابد، که آینده را شناخته و برای هر لحظهاش برنامه و آهنگی متناسب را آماده کرده باشد؛ مدیران آیندهنگر همیشه از زمان، جلوتر حرکت میکنند و نیازها و مشکلات کار را بررسی و امکانات لازم را از پیش تدارک میبینند و در نتیجه، میزان موفقیت آنان بیشتر میگردد.
امام علی(ع) میفرمایند: «چشم دل انسان خردمند (آیندهنگر) پایان کارش را میبیند و نشیب و فراز خویش را میشناسد».[۲۸]
از خصلتهای مدیران مؤمن آینده نگری جهت جلوگیری از آینده نگرانی است امام علی(ع) میفرمایند:
«یکی از خصلتهای مؤمنان آینده نگری است، مؤمنان کسانی هستند که آیندهی خویش را میشناسند».[۲۹]
دین مبین اسلام برای عاقبتنگری در کارها که در واقع نوعی نگرش بر آینده است و از اصل آیندهنگری سرچشمه میگیرد اهمیت فراوانی را قائل است. لذا بخشی از موفیتهای مدیر به این موضوع بستگی دارد که برای آینده تا چه مقدار برنامهریزی و فکر کرده است و به عبارت دیگر نفوذ اندیشه و شعاع دیدگانش تا چه مسافتی را نسبت به آینده، زیر پوشش قرار داده است. یکی از نتایج عاقبتاندیشی و آیندهنگری مدیران در سازمانها، آرامش خاطر و جلوگیری از پشیمانی است. حضرت علی(ع) میفرمایند: «عاقبتاندیشی پیش از شروع کار، تو را از پشیمانی در امان نگه میدارد».[۳۰]
[۱] . شهیدی، نهجالبلاغه، کلمات قصار، شمارهی ۱۷۶ ص ۳۹۲٫ «اَلَهُ الریاسَةِ سَعة الصدَّرِ».
[۲] . شهیدی، نهجالبلاغه، کلمات قصار، شمارهی ۳۳۲، ص ۴۲۰٫ «السُّلطانُ وَزَعَة اللهِ فِی أرضِهِ».
[۳] . شهیدی، نهجالبلاغه، نمهی ۵۳، ص ۳ ـ ۳۲۲٫ «ثُمَّ اَسبغ عَلَیهِمُ الأرزَاقَ، فَإِنَّ ذلِکَ قُوَّه لَهُم عَلَی استِصلاَح إَنفُسِهُم، وَغِنّی اَهُم عَن تَنُاوُلِ مَا تَحتَ أیدِیَهم».
[۴] . شهیدی، نهجالبلاغه، خطبهی ۱۲۷، ص ۱۲۵٫ «وَإیّاکُم وَالفُرقَهَ! فَإنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشیطَانِ کَمَا أنَّ الشَّاذَّ مینَ الغَنَمِ للذَّئبِ».
[۵] . شهیدی، نهجالبلاغه، «أوِصِیکُم بتُقوَی اللهِ وَنَظمِ أمرِکُم».
[۶] . نهجالبلاغه، مططفی زمانی (مترجم)، سخن شمارهی ۴۱۱٫
[۷] . جعفر رحمانی، علی باقر نصر آبادی، نکات مؤثر در مدیریت کارآمد، نشر خرم، ۱۳۷۷٫
[۸] . غرر الحکم، ترجمهی محمد علی انصاری، ج اول، ص ۴۰۸، فصل ۳۲، حرف الراء. «رَحمَ اللهُ أمرَءً عَرَفَ قَدرَهُ وَلَم یَتَعَدَّ طَورَه».
[۹] . شهیدی، نهجالبلاغه، خطبهی ۱۰۳، ص ۹۵٫ «اَلَعالِمُ مَن عَرَفَ قدرَهُ وَلَفَی بِالمَرءِ جَهلاً الَّا یَعرِفُ قَدرَهُ».
[۱۰] . مدیران به سه دسته تقسیم میشوند: ۱ـ مدیران رأس هرم سازمانی (مدیران استراتژیک) یا فوقانی که در تصمیمگیری کلان شرکت نموده و بیشتر با محیط بیرون و خارج از سازمان مرتبطاند. ۲ـ مدیران میانی (تاکتیکی)، ۳ـ مدیران تحتانی (عملیاتی) که این دو مرتبط با امور درون سازمانی هستند و بهطور مثال مدیران میانی رابط بین مدیران تحتانی (عملیاتی) با مدیران استراتژیک هستند.
[۱۱] . حسین خنیفر، جزوهی مدیریت (کاشناسی ارشد) مرکز مدیریت دولتی قم سال ۱۳۷۷٫
[۱۲] . شهیدی، نهجالبلاغه، خطبهی ۲۵۰٫ «وَربَّما استَحلَی النَّاسُ الثَّنَاء بَعدَ البَلاءَ، فَلا تُثنُوا عَلَیَّ بجَمِیلِ ثَنَاءٍ، لاِخراجِی نَفسِی اِلَی اللهِ سُبحانَهُ وَاِلَیکُم مِنَ التَّتقِیَّهِ فِی حُقُوقٍ لَم أفرُغ مِن اَدائِها».
[۱۳] . شهیدی، نهجالبلاغه، نامهی ۵۳، ص ۳۱۶٫ «وَ أشعر قَلبَکَ الرَّحمَة للِرَّعِیَّةِ، وَالمَحَبَّةَ لَهُم، وَ اللَطفَ بِهِم، و لا تَکُونَنَّ عَلَیهم سَبُعاً ضَارِیاً تَغتَنِمُ اَکلَهُم».
[۱۴] . قرآن کریم، سورهی انبیاء، آیهی ۱۰۷٫ «وَما اَرسلناکَ اِلا رَحمَةً لِلعالَمیِن».
[۱۵] . غرر الحکم، ج ۶ـ ص ۲۸۹٫
[۱۶] . غرر الحکم، ج ۲ ـ ص ۴۶۵، شمارهی ۹٫
[۱۷] . محمدرضا امین زاده، اخلاق کارگزاران، ص ۱۱۳٫
[۱۸] . شهیدی، نهجالبلاغه، نامهی ۵۳، ص ۳۲۷٫ «وَلیَکُن أبعَدَ رَعِیِّتکَ مِنکَ، وَأشنَأهُم عِندَکَ، أطلَبُهُم لِمَعَائِبِ النَّاسِ».
[۱۹] . تحف العقول، ص ۳۳۷٫
[۲۰] . سورهی فاطر، آیهی ۲۴٫
[۲۱] . شهیدی، نهجالبلاغه، ص ۳۲۸٫ «وَلا یَکُوننَّ المُحسنُ والمُسِیءُ عِندکَ بِمَنزلةٍ سَواء، فَاِنَّ دلِکَ تَزهِیداً لِأهلِ الإحسانِ فی الاحسانِ وَتَدریباٌ لِإهلِ الإسَاَءَة».
[۲۲] . سورهی زلزال، آیهی ۷ و ۸٫
[۲۳] . علیرضا علیآبادی، مدیران جامعهی اسلامی، ص ۱۸۱٫
[۲۴] . نهجالبلاغه، شهیدی، کلمات قصار، شمارهی ۴۸، ص ۳۶۹٫ اَلظَّفَرُ بِالْحَزمِ، وَ الحَزمُ بِإِجَالَةِ الرَّأی، وَ الرَّأیُ بِتَحصِینِ الأسرَارِ.
[۲۵] . حسین خنیفر، اصول مدیریت، مقطع کارشناسی ارشد، جزوهی آموزشی، مقدمه ص ۱ ـ ۴٫
[۲۶]. Planing
[27] . حسین خنیفر، اصول مدیریت، مقطع کارشناسی ارشد، جزوهی تدریس، مقدمه ص ۱ـ ۴٫
[۲۸] . نهجالبلاغه، شهیدی، خطبهی ۱۵۳، ص ۱۵۱ـ ۱۵۰٫ فَإنَّمَا البَصِیرُ مَن سَمِعَ فَتَفَکَّرَ، وَ نَظَرَ فَأبْصَرَ.
[۲۹] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۲۵٫
[۳۰] . مستدرک، ج ۲ـ ص ۳۰۸٫
بهترین مدیر تاریخ...