فایل پیوست 51252
چهار منهای چهار دومم منفیه در حالی که رادیکاله مثبه.
جذر مجزور a با a برابر نیست با قدر مطلق a برابره
فایل پیوست 51252
چهار منهای چهار دومم منفیه در حالی که رادیکاله مثبه.
جذر مجزور a با a برابر نیست با قدر مطلق a برابره
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
ویرایش توسط Phenotype_2 : 20 اسفند 1394 در ساعت 17:26
دمت گرم این پارادوکسا تو گلوم گیر کرده بود
اینم یه معروفش :
فرض کنید که در یک مسابقه تلویزیونی شرکت کردهاید و میان سه در باید یکی را انتخاب کنید. پشت یکی از درها یک ماشین است و پشت دو در دیگر دو بز. شما یکی از درها را انتخاب میکنید (مثلاً در شمارهٔ ۱). مجری برنامه که میداند پشت هر در چه چیزی است، در دیگری را باز میکند (مثلاً در شمارهٔ سه) و به شما نشان میدهد که پشتش یک بز است. بعد از شما میپرسد که «میخواهید در شمارهٔ ۱ را با شمارهٔ ۲ تاخت بزنید؟» آیا به سود شماست که انتخابتان را عوض کنید؟
There is enough light for one who wants to see
___________________
...Chemistry : Chem is Try
ویرایش توسط 0M0HamMad0 : 20 اسفند 1394 در ساعت 17:38
@mohammacl
محمد اینجور اثبات های بی خود زیاد هستند تو ریاضی
یک چیز ثابت بین همشون اینه که مراحل بازگشت پذیر نیستن.
یعنی شما اگر یک قضیه رو به روش بازگشتی اثبات کنین ، باید مراحل تون از آخر تا اول بازگشتی باشن
یعنی از خط آخر بتونی برگردی قبلیش
تو مثالی که شما زدی این مشکل وجود داره
اینم یکی دیگه مثل همون
تازه این بدبخت از ریشه مشکل داره
معلم های مدارس معمولی بخوان بچه ها رو سر کار بزارن اینو بهشون میدن میگن تناقص قرن ریاضی هستش خخخخخخ
@LeftBehind
مهدی اون رو واقعن با چشم های خودم دیدم
معلم مون تلگرامش رو نشونم داد
تو گروه ریاضی کشوری اساتید ریاضی واس همین سوال x بتوان یک سوم حدود دو هقته بحث کرده بودن
حتی چند تا سورس انگلیسی نشونم داد که بین ریاضی دانان بین المللی هم اختلاف هستش
یکی دیگش هم نقاط بحرانی تابع x بتوان چهار سوم بودش که کلی کل کل بود سرش .
این عددیا که آره اکثرا چرته !یجوری صفر رو از دو طرف ساده میکن و ... ولی اون احتماله منطقی به نظر میرسه ولی نیست نظرت چیه ؟:
فرض کنید که در یک مسابقه تلویزیونی شرکت کردهاید و میان سه در باید یکی را انتخاب کنید. پشت یکی از درها یک ماشین است و پشت دو در دیگر دو بز. شما یکی از درها را انتخاب میکنید (مثلاً در شمارهٔ ۱). مجری برنامه که میداند پشت هر در چه چیزی است، در دیگری را باز میکند (مثلاً در شمارهٔ سه) و به شما نشان میدهد که پشتش یک بز است. بعد از شما میپرسد که «میخواهید در شمارهٔ ۱ را با شمارهٔ ۲ تاخت بزنید؟» آیا به سود شماست که انتخابتان را عوض کنید؟
There is enough light for one who wants to see
___________________
...Chemistry : Chem is Try
من اصن نمیفهمم قضیه چیه
مجری میدونه پشت در 1 و 2 و 3 چیه
آغا من در 1 رو انتخاب میکنم خب ؟!
بعد مجری میره در 2 رو باز میکنه ؟!
من اینجوری از نوشته تو برداشت میکنم
باید یک چیزی تو این مایه ها باشه :
مثلا من 1 رو انتخاب میکنم
مجری میدونه همه رو
بهم میگه 1 رو با 2 عوض کن
حالا به سود منه این تعویض یا نه ؟!
منظور اینه ؟
اینجوری هم که آخه چرته
گیجم کردی ممد
خودت رو گیج نکن ! فضیه اینقد باحال هست که گیجت کنه !
ببین سه تا در داریم دوتاش پوچه یکی پشتش یه جایزست مثلا ماشین !
شما هر دری رو انتخاب کنی مجری مسابقه یکی از درها که خالیه رو برات باز میکنه میمونه دوتا در ! بعد مجری بت میگه این دری که خودت انتخاب کردی رو بی خیال شو اون یکی در رو انتخاب کن ! مثلا درهای a - b - c رو فرض کن . تو در a رو انتخاب میکنی و مجری در b رو که پوچه برات باز میکنه و ازت میخواد a رو بیخیال بشی به جاش c رو انتخاب کنی ! اگه این کار رو بکنی شانست تغییری میکنه ؟
There is enough light for one who wants to see
___________________
...Chemistry : Chem is Try
ما سه تا حالت داریم که دوتاش باخت هستند و یکیش برد
واس انتخاب اول مون هم میتونیم برد رو انتخاب کنیم هم باخت ولی انتخاب ما هیج تاثیری توی ادامه روند مساله نداره
در هر صورت و صرف نظر از انتخاب ما ، یک حالت باخت حذف میشه .
یعنی چه انتخاب اول ما برد باشه چه باخت ، یک حالت باخت حذف میشه و دو حالت میمونه که یکیش باخت هستش یکیش برد.
کل 4 خط بالا که نوشتم مساوی هست با اینکه قسمت اول سوال سرکاریه
حالا میریم سراغ ادامش
در هر صورت ما در پایان مساله به این می رسیم که بین دو حالت یکی رو انتخاب کنیم که شانس پیروزی یا برد 50 درصد هستش.
یعنی صرف نظر از انتخاب اولیه ما یا انتخاب ثاویه شانس ما همیشه واس پیروزی 50 درصده .
پس انتخاب های ما هیچ تاثیری توی شانس پیروزی ندارند .
البته یک چیزی تو مسئله ذکر نشده واس همین منم در نظرش نگرفتم
اینکه مجری با تهیه کننده دست به یکی میکنن یا نه
یعنی اینکه آخرش که مجری میگه c رو با a عوض کن میخواد اذیتت کنه و کلک بزنه یا نه همینجوری یک چرتی میگه.
این دیدگاه من بود در مواجهه با این مسئله
شما چیجوری تحلیلش میکنی محمد جان ؟!
نه مجری و تهیه کننده زد و بند ندارن توی مسئله ما قانون هم همیشه یکسانه !
در صورتی که انتخاب a باشه :
شما هرکدوم از اون سه تا رو میخوای انتخاب کن بعد خودت رو جای مجری بذار و یه در پوچ رو باز کن (حذف کن )و اونیکی رو انتخاب کن! میبینی که در 2 مورد برنده میشی و در یک مورد بازنده ! یعنی احتمال برد اگه تعویض کنی میشه 66 درصد ! چطور ؟
There is enough light for one who wants to see
___________________
...Chemistry : Chem is Try
ویرایش توسط 0M0HamMad0 : 20 اسفند 1394 در ساعت 23:49
الا بذکر الله تطمئن القلوب
@FBI
روی مسئله ای که محمد گذاشته فکر کن
دقیقن تو سبک این یک مسئله بودش که امام علی ( ع ) حلش کرده بودن ( قضیه ارث و شتر و ... )
اینقد خفن بود که میفهمیدی حضرت چیکار کردن ولی بازم نمیفهمدی
یک پارادوکس عمیق تو ریاضیات
این سوال آخری هم یک چیزی تو این مایه هاس
استدلالی که من کردم بنظرم غلط نیستش و همینطور جواب محمد .
شما هم نظرت رو بگو
استدلالت خلاف قوانین منطقه.
اگه a صفر باشه که کلا دور باطل زدی. پس فرض کنیم a صفر نیست. حالا که a صفر نیست تو بعد از تساوی سوم، تقسیم بر صفر انجام دادی که از غلط بودنش اطمینان داریم. پس چیزی که بدست میاری رو با منطقی که قابل پزیرش نیست بدست اوردی.
ی صحبتب هم با ممد mohamacl بکنم.
ریشه های این استدلاها برای تعریف عدد به توان صفر، صفر به توان صفر رو گفتم. گاهی برای سازگاری با ی رابطه خاست سعی میشه چیزی رو توری تعریف کنیم که با دانش قبلیمون سازگار بمونه. مثلا
a بتوان n برابر است با a بتوان n-1 ضرب در a
این رابطه برای هر n بزرگتر از 1 و برای هر a درسته. حالا میخایم a بتوان 0 رو جوری تعریف کنیم که توی این دستور سازگار باشه. با فرض اینکه a صفر نباشه میشه ب راحتی نشون داد اگر a بتوان صفر رو 1 تعریف کنیم میتونیم درستور بالا رو برای هر n صحیح و نا منفی ای معتبر بدونیم. این بوده که a بتوان 0 رو به فرض اینکه a مخالف صفر باشه رو 1 تعریف میکنیم.
در مورد صفر ب توان صفر هم وضعیت مشابهی وجود داره.
تابع x بتوان x رو در نظر گرفتن. بعدش برای پیوسته بودن این تابع در x=0 نشون اده میشه که باید 0 به توان صفر رو باید 1 تعریف کنیم.
در هر حال... عدد عیر صفر ب توان صفر گاهی ظاهر میشه تو محاسباتمون... واسه همین عدد غیر صفر ب توان صفر رو رسما تعریف کردیم 1. ولی صفر ب توان صفر جایی طاهر نمیشه تو محاسبات.
توی همون تابع x بتوان x هم میتونستی x رو ازتوی دامنه حزف کنی و اصلا سعی نکنی صفر ب توان صفر رو تعریف کنی. ولی گاهی... گاهی... گاهی... میشه 0 رو هم جز دامنه تابه فرض کنی و برای پیوستگی تابع، صفر ب توان صفر رو 1 تعریف کنی. شما اصلا صفر ب توان صفر ور تعریف کن 5 هیچ نقطه ای از ریاضی دچار نقصان و تباهی نمیشه. ولی اگه خاستی تعریفش کنی، بعتره واسه سازگاری با چیزی این تعریف رو ارایه کنی.
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
ویرایش توسط Phenotype_2 : 22 اسفند 1394 در ساعت 08:58
There is enough light for one who wants to see
___________________
...Chemistry : Chem is Try
رادیکال دو به توان 6 ینی رادیکال دو رو 6 بار در خودش ضرب کن. ولی رادیکال دو. به توان رادیکال سه ینی چی؟ تو میدونی؟
اول باید واسط بگم a ب توان b در حالت کلی چطور تعریف میشه. اجازه بده موضوع مهمی رو روشن کن.
توی سه مرحله تعریف a ب توان b در حالت کلی تعریف میشه. اول این دو عکس رو نگاه کن:
فایل پیوست 51407
فایل پیوست 51408
اولی a ب توان b رو به صورت e ب توان blna توضیح میده.
حالا دو تا سوال پیش میاد. lna و همینطور e ب توان عدد دلخاه رو چطور محاسبه کنیم؟
دومی توضیح میده e بتوان عدو دلخاه رو چطور حساب کنی. دومی از کجا اومده؟ مشتق هر دو طرف با هم برابر... از طرفی دو طرف به ازای x=0 برابرن. پس دو طرف با هم برابرن. اینکه مشتق e بتوان x خودش میشه باعث شده که طرف راس رو با اون بسط بنویسن. اگه دقت کنب مشتق طرف راست خود طرف راست میشه
و سومی توضیح میده ln عدد دلخاه رو چطور حساب کنی. یه تصاعد هندسی با قدر نسب منفی ایکس و جمله اول 1 توی محاسبه بکار رفته. گیج نشی ی وقت.
به دو مورد اخر میگیم بسط ماکلورن. ماشین حساب ها بسط ماکلورن توابع رو حساب میکنن. بسط ماکلورن محاسبه هر تابعی رو به صورت مجموعه ای نا متناهای از جمعها و ضربها توضیح میده. ماشین حساب های معمولا 20 جمله اول بسط ماکلورن رو بکار میبرن.
حالا هم جای a و هم جای b قرار بده x و محاسبه ای که سوال کردی رو مطالعه کن.
بقط ی جایی هوپیتال بسته... که اونم چیز پیچیده ای نیست.
در هر حال این محاسبه نشون میده حد تابع xpowerx وقتی ایکس به سمت صفر میل میکنه از راست میشه 1. واسه همین ما هم صفر ب توان صفر رو میتونیم تعریف کنیم 1 تا تابع xpowerx پیوسته باشه. وگرنه هیچ جایی نیاز به تعریف صفر ب توان صفر وجود نداره. من خودم اگه کسی بپرسه صفر ب توان صفر جی میشه میگم تعریف نشده. @mohammacl
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
ویرایش توسط Phenotype_2 : 22 اسفند 1394 در ساعت 09:37
الا بذکر الله تطمئن القلوب
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)