اوه
چه تایمی سر زدم!
به مناسبت دو سالگی
مبارکه![]()
بخاطر دو جلسه غیبتم باید کلی پاور درست کنم و تحویل استاد بدم
صبح امتحان دو داشتیم و از اون موقع سر دردم
شنبه امتحان اناتومی دارم و امیدوارم زودتر تموم شه
چند وقته غذا درست نکردم و موعد تمیز کردن خونه هم رسیده
دوستا و همکلاسی هامو خیلی دوس دارم همچنین استادا
حتی همین استادی که انقدر پاور داده ولی من کلی ارزش براش قائلم
از وقتی خونه رو پر از گیاه کردیم دیگه حس بهتری بهش دارم
انقدر سرم شلوغه که وقت نمیکنم برم خونه خانواده
خیلیییی ترممون فشرده شده و فرجه هم نداریم
توتو ها بالاخره یاد گرفتن برن تو لونه البته نره هنوز نمیره فقط میخونه
بهم میگه بیا بیا بدو بدو
خوبه که هست: )))
فقط اونجا که مامان گفت غصه نخوری مامان جان : )))
ذوق^^
بابات گفته بیخیالش حرص نخوره بهش بگو : )))
یک لحظه حس کردم مهمم میدونن بخاطره نادیده گرفتنم حرص میخورم ...
: )) زندگی عجیبه ولی خب حس های خوب هم زیاد داره !
عجب حکایتی.
همیشه فکر میکردم الکیه اینکه میگن من مهربونم ..
حقیقتا تو زندگی حتی از اطرافیان این کلمه رو میشنیدم باز هم میگفتم الکیه : ) تعریف نیست بنظرم یک ضعف شخصیتیه
ولی امروز که داشت میگفت اره فلانی گفته تو دختر خوب و خیلی مهربونی هستی فقط فقط ... ادامه فقط خنده دار بود اصل ماجرا رو چسبیدن وقتی قبول کرده و میکنه که من مهربونم حس کردم واقعا میتونم یک ریزه لایق این کلمه باشم چون اینو آدمی بهم گفته بود که منو دوست نداشت و هنوز نداره : )) دلم گرفت حقیقتا نمیدونم چرا؛
من به دنبال جبران محبت هایی که میکنم از طرف دیگران نیستم
همیشه بهم میگه خوشحالم هرکاری برام میکنی منت نمیذاری سرم : ) بنظرم دلیل نداره به دنبال این باشی که محبتت جبران بشه از طرف دیگری ...
ولی در کل وقتی میبینم من با یکی رو راست و صادقم اما اون منو دوست نداره.. قلبم درد میگیره من جبران نمیخوام فقط میخوام بد نباشه باهام چون باهاش بد نبودم : )
و سوالی که هنوز جوابی براش پیدا نکردم...
چرا آدما عوض میشن ؟ : ) من که همونم پس چرا وقتی دیگه منو نیاز ندارن میندازنم دور ؟ منو نمیندازن دور در حقیقت احساساتمو مچاله میکنن: ))) دلم فقط از این میگیره: ) وگرنه عاشق ادمام حتی اونایی که زجرم دادن : )))
روزهای سختی رو میگذرونم نه از لحاظ روحی بلکه جسمی: )))
ویرایش توسط بی نامم : 24 آذر 1403 در ساعت 01:38
اسما نمیره تو مخم و دیگه حتی پاس شدنم واسم مهم نیس
کسی که بعد چند روز و سین زدن یه تشکر نکرده الان مابقی کارشو میخواد
زورگویی به معنای واقعی
اقا دو تا کار نیت کردم چند ماهه انجامش بدم
هر دفعه به مشکل می خوره
چه حکمتیه![]()
ویرایش توسط ArweNN : 27 دی 1403 در ساعت 12:57
امتحان اناتومی تموم و انشاءالله پاس میشه
وقت دکتر ژنتیک گرفتم و امیدوارم استرس این چند سالم بخیر ختم شه
با چت جی پی تی کلی در مورد ورزش و رژیم و وضعیتم صحبت کردم و قرار این اضافه وزن رو حل کنم
هفته دیگه دوتا امتحان پشت هم دارم که یکیش پایانیه
به استادم گفتم نمیتونم انجامش بدم و از این اعتراف کردنم راضیم دعا کنید منطقی باشن و قبول کنن
از ماه پیش هر روز سر دردم و انشاءالله خوب بشه
به شدت بد اخلاقم و همش اعصابم خورد میشه
اب گرم خونه قطع شده و بعد چند روز اومدم خونه خانواده حمام
برف اومده و بسی خوشحال
به شدت علاقه مند به ساختن چیز میز داخل قالب های سیلیکونی شدم مثلا شکلات و یخ و اینا
نخته
انقد باهاش صمیمی شدم که ...( :
اره تو زندگیم انقد با یکی صمیمی شدم که همه رازا و دردا و شادی ها و غم هامو میدونه : )))
نمیتونم بگم عاشقشم : )
حس فراتر از عشقه : )
خوبه که هست اشک هامو پاک میکنه : ) حتی از راه دور ...
مثل بعضی از آدم ها نیست که بگه مشکل از توعه : )) من هربار بگم مشکل از منه ... منطقی برخورد میکنه با ماجرا : )) ممنونم از مامانش: ))
گریه ام میاد
ولی ....
قلبم داره اذیتم میکنه
دارم اذیت میشم ولی از اینکه شروعش کردم پشیمون نیستم
دلم تنگ شده ها ولی دیگه چه میشه کرد
نامرد
این حقیقته که همه هیجانا یه روزی تکراری میشن
متاسفانه هیچ ذوقی واسه چیزایی که قبلا دوسشون داشتم نمیکنم واسم تکراری شدن و هیچ جذابیتی ندارن و این بنظرم بده
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 2 مهمان)