خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 3776 از 3781 نخستنخست ... 36763766377537763777 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 56,626 به 56,640 از 56701
    1. Top | #56626
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      وقتی مادرم با چرخ خیاطی قدیمی لباس میدوخت من نیز چشمانم را به آن میدوختم.
      مادر قسمتی که دوخته میشد را میکشد جلوتر! تا زمانیکه تمام پارچه دوخته میشد.حالا میبینم من این درس ساده را فراموش کردم.
      باید رو به جلو حرکت کرد. این روزها به این نتیجه رسیدم که با فکر کردن به گذشته ، نشدن ها ، حسرت ها، دردها ، با همکلام شدن و بحث با افرادی که ارزشی نداشتند. با پرت کردن خودم به خاطرات دردآلود، فریاد و حق را به من بده هایی که حقم نبود. خودم میدانستم ... در خلوتم میدانستم که کجا کم گذاشتم. میدانستم که میتوانستم عملکرد بهتری داشته باشم بدترین ظلم ها را در حق خود روا داشته ام.
      از خودم عذر میخواهم بخاطر روزهای تلخ فراموشی ام.بخاطر منی که با او مهربان نبودم. بخاطر روزهایی که شاید با غرور طی کردم. بخاطر توانایی هایم که نادیده گرفتمش. بخاطر خیانت به خودم و جهانم.
      بخاطر بودن با آدم های اشتباهی . به راستی من وفادارترین و حقیقی ترین دشمن خود بوده ام... اینجا روزی خانه ی دوم من بود. برای مایی که هزینه مشاور نداشتیم خواندن تجربیات کسانی که بدون هیج چشمداشتی می آمدند و مینوشتند و گاهی زخم زبان هم میخوردند و قدرشان را نمیدانستند اینجا غنیمت بود. مدت زیادیست از آن جو دوست داشتنی فاصله گرفته.مدتیست اعضای قدیمی اینجا کوچ کرده اند. دیگرخبری از آن جو دوست داشتنی که همه میخواستند در حد توان کمکی در حق دیگری کنند نیست گویی بعضی لشگر زخمی اند که هویت و شخصیت دیگران را به لجن میکشند روح بیمار دارند. چشمه ی انسانیت در آنها خشکیده . البته که کمند... شاید به اندازه انگشتان دست. اما هستند... باید این را بدانم که آدم ها رنگارنگند. همه جور آدمی پیدا میشود. من باید صبور تر باشم... نمیدانم اینجا چه دارد که نمیتوانم از ان دل بکنم. شاید بخاطر دوست و دوستی های عمیقی که به من هدیه داد. اما زمان آن رسیده که بروم. آن هم بخاطر خودم... ماندن در اینجا جفای بزرگی است در حق خودم. نمیخواهم بگویم از اینجا متنفرم. اما دیگر دوستش ندارم. چون با آن بیگانه ام...

      شانزدهم آبان هزار و چهارصد و سه


      🌿♥️ Dear GOD, Thank you for being always beside me, when no body else was
      ویرایش توسط Nadiaa : 17 آبان 1403 در ساعت 02:30

    2. Top | #56627
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Myosotis نمایش پست ها
      ۳/آبان..

      .
      .
      .
      خوب نیستم
      هیچوقت تا بحال انقدر احساس بد نداشتم
      قلبم مچاله شده
      گذاشتم با قلبم بازی شه
      خودم!
      احساسات آدم‌.همه چیزشه
      همه چیزم و ازم گرفتن
      همه چیزم..
      هرچی که دارم و ندارم.

      با حال بدی این سایت و میبندم.

      هیچوقت فکر نمیکردم خودم به این جمله برسم:
      کاش هیچوقت با این سایت آشنا نمی شدم.

      میگذره ولی ردش میمونه.اینو یادت نره.!


      منم امروز به این نتیجه رسیدم
      که کاش هیچ وقت با این سایت اشنا نمیشدم.
      البته ما پوستمون کلفت شده. خیلی وقته عادت کردم
      خیلی وقته که حالم خوب نیست. با وجود حال بدیام
      همیشه حواسم به دوستام هست... یه شبایی گریه میکنما
      ولی پیام میدم به اون دوست دبیرستانم که دانشگاه رفته و
      ما رو یادش رفته دیگه. میگم عیب نداره...
      اما همیشه یادم رفته اولین کسی که باید حواسم بهش باشه
      خودمم. چرا حواسم نبود؟ چرا حواسم نیست که نادیا
      حال دلش خوش نی؟ خوب شد رفتی... منم دیگه هیچ وقت
      اینجا نمیام.
      🌿♥️ Dear GOD, Thank you for being always beside me, when no body else was

    3. Top | #56628
      کاربر فعال

      Romantic
      نمایش مشخصات
      «خسته»
      ----* خبری نیس *----

    4. Top | #56629
      کاربر فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      گیر کردم
      کاش درست بشه

    5. Top | #56630
      کاربر فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      خوب نیستم و میدونم تماما مقصر خودمم ولی اینکه چجوری بهترش کنم همیشه سخته برخلاف بد کردن حالم که خیلی راحته
      زبان را مگردان به عیب کسان
      که خود عیب داری و مردم زبان
      ویرایش توسط aytay : 17 آبان 1403 در ساعت 18:38

    6. Top | #56631
      کاربر حرفه ای

      نمایش مشخصات
      خیلی وقته نمیدونم
      خوبم؟ بدم؟ خنثی؟
      بین زمین و اسمون بودن چه حسی داره؟ نه از زیر پات مطمئنی نه از بالا سرت هرچقدر دست و پا میزنی بدتر میشه..همون حس و حال
      انگار دارم با اون نیمه تاریک وجودم میجنگم..خنده داره..ولی واقعا وجودشو حس میکنم..
      Violins playing and the angels crying
      When the stars align then I’ll be there

    7. Top | #56632
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      امروز حالم خوب بود
      خداروشکر
      خودت باش

    8. Top | #56633
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      سلام (:
      بعد از مدت ها یاد اینجا افتادم و برگشتم! حقیقتا دلم براتون تنگ شده بود با اینکه شاید خیلیا من رو هم نشناسن ولی خب من بی صدا همیشه شاهد شادیها غم ها و تلاش های عزیزان انجمنی بودم!
      قبلنا که اینجا میومدم اصلا حال روحی جالبی نداشتم الان شاید یه نمه حالم خوب تره!
      خلاصه که خواستم بعد از مدت ها ی سلام و عرض خسته نباشید بهتون بکنم و بگم چه خوب چه بد روزا میگذره و یه روز میشینی روزای زندگیتو ورق میزنی و میبینی که عه چه زود گذشت!
      مراقب خودتون باشید

    9. Top | #56634
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      در حال فیشار خوردن از طرف زندگی:/
      خسته ام ناناعت:/

    10. Top | #56635
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      خدا کمکم کن درستش کنیم....

    11. Top | #56636
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      ریاضی و زبان خوب تمام ماجراست...

    12. Top | #56637
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      چشمام رو میبندم و فکر میکنم
      به ۵۰ سالگیم
      یعنی اون موقع کجام ؟
      خودت باش

    13. Top | #56638
      کاربر حرفه ای

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Nine نمایش پست ها
      ریاضی و زبان خوب تمام ماجراست...
      دارین موهاجرت میکنین؟
      Legends Never Die

    14. Top | #56639
      MnT
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      بالاخره تموم شد و من دلتنگم..
      گفتیم برای توتو هم یه جفت بگیریم که از تنهایی در بیاد و رفتیم مغازه که فهمیدیم بنده خدا اقا نیست خانومه
      خلاصه از اون روز اقاشون واسش همینجور میخونه و می رقصه و لونه گرم میکنه
      فکر میکردم حداقل یه یک هفته ای طول بکشه که بهم عادت کنن ولی خب احتمالا یک هفته دیگه اوضاع خیلی فرق کرده..
      انگار جفتشون یه همدم میخواستن انقدر ناز پرهای همدیگرو میخورن
      تازه اقاهه همش میگه عزیزم بیا بیا

      منم که بعد از ۵ روز باید برم دانشگاه و دیگه از این به بعد دانشگاهو جدی بگیرم
      شبا خیلی دلگیره برام....

    15. Top | #56640
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      این روزا احساسم خوبه
      ولی این هفته کلا بی نظم بودم تو بی نظیم من میام اینجا ولی اینجاحس خوشایندی داره

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 2 مهمان)

    موضوعات مشابه

    1. ضد حال یعنی چی؟
      توسط جسیکا در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 222
      آخرين نوشته: 15 بهمن 1397, 18:36
    2. اگه یه تابلوی بزرگ تو آسمون بود که همه میدیدنش، روش چی مینوشتی؟
      توسط نیلگون_M5R در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 256
      آخرين نوشته: 27 آبان 1397, 15:57
    3. پاسخ: 180
      آخرين نوشته: 02 دی 1393, 00:39
    4. با جرئت هستید یا بچه ننه؟ و به نظرتون با جرئت بودن یعنی چی؟
      توسط جسیکا در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 72
      آخرين نوشته: 26 شهریور 1393, 20:49
    5. چند درصد پایه وپیش بخونم تو تجربی؟
      توسط VCP در انجمن پرسش و پاسخ زیست شناسی
      پاسخ: 2
      آخرين نوشته: 28 دی 1392, 02:27

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن