خداروشکر که فکر کنم دیگه کنکور پروندش بسته شد
هنگ کننده ترین قسمت خونه چیدن اشپزخونه است هیچچچچچ ایده ای ندارم براش
شکررررر
خداروشکر که فکر کنم دیگه کنکور پروندش بسته شد
هنگ کننده ترین قسمت خونه چیدن اشپزخونه است هیچچچچچ ایده ای ندارم براش
شکررررر
قاتل همیشه به صحنه جرم برمیگرده
و من اینجام
حس مزخرفی دارم
گند ترین سال زندگیم سال کنکورم بود
از هر نظر نگاه کنم بدترین اتفاقا افتاد برام اون سال
که اونقدر بد بود که خودم اون سال متوجهشون نبودم سر شده بودم و حس نمیکردم شدت اون اتفاقای بدو
همون سالم با اینجا آشنا شدم
انجمن کنکور جای خوبی بودا اما در زمان اشتباه...برای من البته...
اصلا دلم نمیخواد یادم بیاد اون سالو و اینجارو ولی خب متاسفانه امشب یادم اومد که یه زمانی اینجا ول میگشتم و اومدم
کاش میتونستم برگردم عقب و یه سری اتفاقا و یه سری چیزا رو حذف کنم از زندگیم
دلم نمیخواست اینجوری پیش بره
آینده نامعلومه تاریکه و در عین اینکه دوره نزدیکه بهم
پنج سال پیش فکرشو نمیکردم الان تو این نقطه و اینجا باشم
بد نیستا ولی اینجا جای من نیست
من تو زندگیم دنبال چیزای دیگه ای بودم نه این چیزی که الان تو دستامه
سر چی به اینجا رسیدم؟!خیلی چیزا...لعنت به خیلی چیزا واقعا
چون فردا صبح کارآموزیم باید امشبو بخوابم و بله بزرگ شدنم مثل توپ داره میخوره تو صورتم و هیچکاری نمیتونم بکنم چون وقت ندارم گریه کنم یا راجبش فکر کنم باید بگیرم بخوابم...
مزخرفففف ترین حس دنیا
نمیدونم چیکار کنم که ترسو بودنم کمتر بشه
هوففف
نمیدونم در رو باز کنم ببینم چی بود یا خودمو به اون راه بزنم -_-
know the difference between being patient
⭐🌱and wasting your time
بهتون گفتم آزاد شدم و خوشحالم ننه، ایشالا آزادی قسمت همه؟
گفتم که بعد از سه سال نفس راحت کشیدم و مغزم دیگه آزاده که قشنگ بیشفکری کنه؟
حالا دیگه هر روز صبح خدا رو حداقل به خاطر سه تا چیز شکر میکنم:
1) مدرسه نمیرم
2) کنکور ندارم
3) پایاننامهی ارشد ندارم
شیرهی جونم گرفته شد توی این سه سال کوفتی
بلافاصله بعدش شروع کردم به اجرایی کردن هزار و یک برنامهای که اگر دو تاشونم عملی کنم، ایلان ماسک باید جلوم دولا راست بشه
اما من فقط برای شروع کردنشون ذوق دارم، بعدش دیگه حوصلم نمیذاره
پیج زدم ولی حوصلم نمیذاره تولید محتوا کنم
همش به خودم میگم از دلقک بودنت استفاده کن زن، محتوا بساز
ولی یه روز حوصله دارم یه روز نه، الان یه هفتست ویدیوی آموزش اسموتی پروتئینیم حاضره ولی عرض زیاد نمیذاره که پستش کنم
تازه برنامه داشتم که صبحا 5 بیدار شم و کورسهای آموزشیمو ببینم که شیش ماه دیگه بنز زیر پام باشه ولی دیدم آناناس
رها کن رئیس
نمیدونم دیشب چه خوابی داشتم میدیدم که یهو پریدم..استرس داشتم و کلا به بدبختی خوابم برد...هنوز حس و حال اون لحظه هست.. حسش مثل حس کسی که هفته بعد کنکورشه یا اصلا روز بعدش..یه همچین حالتی..شاید تو خواب داشتم کنکور میدادم////من اصلا کی کنکوری شدم.دوس دارم به اون موقعی برگردم که ندونم کنکور چیه اصلا..بدجوری ادم میره زیر ذره بین اون فامیل دوریم که تا دیروز نمیدونست کلاس چندمی اسمت چیه اصلا وجود خارجی داری یا ن.. پیگیر میشه
Violins playing and the angels crying
When the stars align then I’ll be there
خسته شدم از اینکه تا میام سعی کنم فکر کنم عروسم و حالم باید خوب باشه، هزار نفر غر و درد دادن سرم
عحححححح
من چه گناهی کردم مگههههه که همتون سر من گله میکنید
مگه من زرشکم مگه من بی توجهم فقط وقتی کاری ازم ساخته نیست چرا بیشتر گند بزنم به وضعیت
الان حالم خوبه
اوکیم
انرژی مثبت اصن همه چی:/
اومدم کتابخونه و درس خواندم و خوب بود
الان اهنگای قمگین نمی گوشم
روز بد شروع شد ولی خوب تموم میشه
Buttercup
یه حس غم بزرگ
من فکر میکردم دیر گریم میگیره
ولی امروز تا اونو فهمیدم گریم گرفت
الان واقعا حس میکنم تنها ترین ادم روی زمینم
know the difference between being patient
⭐🌱and wasting your time
دوستیمو با دوست صمیمیم به هم زدم
برام مهم نیست چی میخواد فکر کنه
فقط امیدوارم فکر نکنه واسه این بوده که اون قبول شده و من نه !
البته ۹۹ درصد همین فکر رو میکنه
know the difference between being patient
⭐🌱and wasting your time
امروز وقتی فهمیدم افسر داره قبولم میکنه خوشحالیم از نتیجه کنکورم بیشتر بود
انقدر هل بودم که هیچی از مشخصاتم یادم نمیومد و حتی کارت ملی و شناسنامه هم با خودم نبرده بودم
خلاصه مرسی افسر جون نزاشتی دو رقمی بشم![]()
بین اینهمه همهمه سردرگمی..کنارش وایستاده بودم متوجه شدم ازم کوتاه تر شده..همینجوری الکی خوشحال شدم قدم بلندتر شدهه..حقیقتا درک نمیکنم اینایی که از قد بلندشون ناراحتن حرصمو درمیارنن..اصلا چی میشد خدایا از قد اینا کم کنی تا جا داره به من اضافه کنی یه ذره ذوق بزنم چی میشه مگه
واقعا یه ماه گذشت؟
Violins playing and the angels crying
When the stars align then I’ll be there
نمیدونم چی میشه
+
دلم چیپس میخواد و ندارم الان
+
فردا شیفت عصرم
و صب ۷ و نیم کار دارم
و خواب تعطیل
+
چرا این ماه تموم نمیشه
خستم
تو زندگی دیگه مدیون کسی نیستم: )
برای همه صد خودم رو گذاشتم چ خواهر چ مادر چ پدر : )
چ رفیق واقعی چ رفیق مجازی چ اون آدمی که دومد بهم گفت دوست دارم و تهش منو اذیت کرد روی صحبتم فرد آخری چند نفرن ولی بگذریم که من یقین دارم خدا خودش یک روز یکی رو میفرسته که درمون حال بدی هام هستش کسی که عین خودم دردم دردش میشه اشک اشکش میشه لبخندم لبخندش میشه شادیم شادیش میشه: )
من به خدا باور دارم اون کاری میکنه که گاهی انتظار ازش نداری
من کسی رو نداشتم این مدت جز اون تنهای تنها بودم و افسرده و حال داغون الان آدمی شدم که خودم باورم نمیشه : )
نمیدونم چرا برگشتم انجمن ولی فقط دلیلم این تاپیک بوده صد در صد ...( :
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)