!♠♥ احساسات روزانه♥♠امروز چه حسی داری؟!♠♥

[blue dream]

صادقانه
اگه مریم،علی و نازی نبودن قطعا می مردم : ))
این چند روز با بغض خوابیدم و بیدار شدم و نفسم تنگ میشه

نمیدونم کجا و به کی بدی کردم که الان وضعم اینه
بدترین روزای زندگیمه بی شک
+
اون زمانی که بلوند بودم حالم خیلی خوب بود : (
+
من سگت رو بیشتر از خودت دوس دارم حقیقتا

[_Parsa_]

منم میخوام برگردم به دوران
مجتبی ۹۳ که خودشو متخصص مغز معرفی میکرد و از صب تا شب ول میچرخید اینجا و‌ روی دخترای مردم غیرت داشت ومغز همه رو میجویید با حرکاتش !
یا کاربر شاینر ۲۵،۲۶ساله اونزمان که با ۱۳ساله های زمان خودش بحث میکرد و ادعا داشت پسرای۱۳ساله فروم بغلی حق نمیدونم چی چی شو خوردن و توی این فروم عقده هاشو خالی میکرد رو همه ، توی کال حاضر نبود سلام بده ولی اینجا دو متر زبون ازش کشیده میشد رو جاده فروم ، وی خصوصیات عجیب غریب دیگه ام داشت که در این مقال فرصت گنجیدنش نیست!
یا کاربر دیجی علی که تمام تصاویر و فیلم های ****رو جمع اوری کرده بود و به کاربرای دختر فروم تعمیم میداد و عکس هر ننه قمری رو به هر کاربری نسبت میداد و میگف بله فلانی با منه و خودشو واسم به رخ کشیده !
یا کاربر ارمین که رو مخ ترین کاربر فروم بود و یا در حال قرض بود یا خرید بسته نت برای تجسس و شرور گویی و در زمان هایی فراتر از احساسات پا گذاشته و فیلم گریه هاشو به صحنه نمایش فروم میزاشت در وداع با دخترک ناز و تپل فروم !

اومدم بازم تایپ کنم واستون ولی بسنده کردم ب همین چند مورد
چه روزگاری بود (((((( :
چه فروم داغی بود ((((( :

مجتبی 93 الان کجاست ؟

[darling]

خب
من وقتایی که زیاد بخوابم و قهوه بخورم از ماتریکس کلا خارجم
اولین روز پاییز؟ قهوه و لوسن (:
و باورم نمیشه بدون اینکه عکسارو برام بفرسته خوابیده -
امروز بلاخره گفتم و تموم شد-
من واقعاا نمیدونم چطور نیومده قرار میخواد بذاره؟ کیل یو-
با اینکه باید 5 صبح بیدارشم ولی میخوام الان فرار از زندان ببینم -
و سدزاده عجیب مزخرفه همه همه همه -
مغزم خیلی سیماش پیچیده تو هم و نمیذاره کاری کنم -
و رو اپدیت جدید اینستا کراش زدم جدید چرا انقدر خفن شده -
و پر دفترچه های بدون ایده
و تا اطلاع ثانوی قهوه تعطیل -
عام .

[Powerfullll]

مسافرتم یک روز عقب افتاد
اما ناراحت نیستم چون ساک نچیده بودم
از این اتفاقا زیاد توی زندگیم میوفته . یه جایی ناخودآگاه و شاید از روی تنبلی کاری رو انجام نمیدم و بعد میبینم ااااا چه جالب . واقعا نیاز نبوده انجامش بدم .

[darling]

امروز؟ امروووووز؟
دقیقا یکی از مزخرف ترین ادمایی که میشناختم بعد 4 سال بدون هیچ خبری هیچ ارتباطی و با سابقه ی خراب گذشته و کارایی که کرده بود اَد بیاد بشینه صندلی بغل من
نه یکی اونور تر همون بغل دستم
منم کابلو گرفتم ولی اصلا اصلا اصلا اگه از قبل میدونستم قراره اینو ببینم قبلش خودکشی میکردم یا واقعا یجور دیگه زندگی میکردم =/
واقعا نه دلم این ادمو میخواد نه میخوام چیزی راجبم کسی یدونه هم خودش هم ارتباطات گندترش
گاد.

[Aurora]

من نمیدونم .

[Darya is me]

من عزیز
لطفا لطفا حرف نزن هیچی نگو چرا انقدر زود گرم میگیری..کوتاه جواب بده که بعدا عذاب وجدان اینو نداشته باشی چقد حرف زدم اینو نباید میگفتم اونو اصلا چرا گفتم
یه درون گرا وقتی چهارکلمه حرف میزنه-

[_Aramesh_]

بالاخره یه روز همه چی درست میشه
میشه ؟

[Danica]

دیدید بعضیا بخاطر عقدشون میخوان به خاطر کار نکرده ات ازت انتقام بگیرن؟ که عقدشون خالی بشه



باید بگم که گول خوردن دانیکا زرنگ تر از این حرفاس

[Nine]

گردن درد و کتف درد امانم رو بریده

[Arnold]

خیلی پایینم...

[darling]

قراره بازیه فردا رو بریم کافه مورد علاقم ببینیم)))))))
خب همین باعث میشه ادمه پشت سرمو فراموش کنم
و واقعا اوضاع جوریه که اصلا درست نمیشه

[Darya is me]

میگن روز تولدت یه حس تنهایی و غم عجیبی میاد سراغت..راس گفتن.
امسالم یادشون رفت...
مظلوم تر از من نیست اصلا

[Paper escaper]

فکر میکردم خوب و ساده با بقیه برخورد کنم اونا هم خوب باشن و خوب جواب بدن
فکر میکردم اگه به بقیه راستشو بگم اونا هم منو نمیپیچونن
فکر میکردم اگه قانونو رعایت کنم بقیه بهم احترام میزارن
ولی همه فکر کردنام اشتباه بود
تو جامعه ما اکثرا بد و خشن با بقیه برخورد میکنن
هیشکی بهم راست نمیگه و فقط دروغ میگن
هیشکی هم قانونو رعایت نمیکنه و همه به هم ناسزا میگن
ولی دیگه نمیتونم آدم خوبی باشم منم باید یه آدم دروغگو و سنگدل و خشن باشم تا بتونم زندگی کنم
ای کاش اینطوری نبود

[_Euphobia_]

یوقتایی هم زندگی یه جوری بهت تشر میزنه که همیشه یادت بمونه تو در برابرش چیزی جز یه بچه بی دفاع نیستی
توی یه لحظه تمام اون حس اعتمادی که به دنیای قشنگ اطرافت داشتی فرومیریزه و انگار بهت حالی میکنه که باید ازش حساب ببری