چند وقته که حتی به نفع کسیم صحبت میکنم دعوام میکنه و توهین میکنه
واقعا دیگه خسته شدم چرا ملت اینجوری شدیم
چرا فکر میکنیم هر کی هرچی گفت داره دخالت میکنه و ما باید تهش یه بتوچه هم بگیم
دلا همینقد راحت میشکنه
چند وقته که حتی به نفع کسیم صحبت میکنم دعوام میکنه و توهین میکنه
واقعا دیگه خسته شدم چرا ملت اینجوری شدیم
چرا فکر میکنیم هر کی هرچی گفت داره دخالت میکنه و ما باید تهش یه بتوچه هم بگیم
دلا همینقد راحت میشکنه
+ ی حس و حال داغونی دارم که انتها نداره. قرصمم پیدا نمیکنم
++ یاد اون پلی افتادم که تو دانشجویی چندین بار فکر کردم به این که همونجا همه چیو تموم کنم. مدت ها بود یادم رفته بود اما امشب انگار بدجور قراره ذهنم، داغونم کنه.
+++ کاش میشد برم به اینده ببینم چی میشه...
مهم نیست زندگی منو به کجا میبره... همیشه منو با یه لبخند پیدا میکنی..
وای دو هفته مونده فقط >_<
خیلی ذوق دارم جدا
+
امروز خیلی به خاطر چیزی که سد راهم شده گریه گردم
ولی پستچی خوشحالم کرد با آوردن سفارشم ^^
+
شنبه نازی رو میبینم بعد از مدت ها
چی از این بهتر آخه؟ ^^
+
![]()
رابطم با خودم یه بازنگری میخواد
نمیدونم یه چیزی فازِ بدی میداد
شاید لازمن این چیزا
چه رازِ عجیبی ها
دست به کاویدنِ خودت توو این بازه زدی زیاد
تا که وارد میشی به این پازل ولی میزاد
هی به روز میشی با تازه ترین ایراد
یه ققنوس هم میبینی که داره سریع میاد
میگن این رشد نشونه ی عقلِ کامله
کی میدونه شاید این خودش یه چرخِ باطله
اینجا باور میاد برات ختم قائله
باوری که مقتولِ قتلِ قاتله
یا شاید هر سه عامله
صحنه حاضره، پس بذار بره
نور، صدا، مغز حامله
به قصد پرواز تجربه کردم سقوط را
باز دوباره شهریور شد..
بوی گند مردن میاد
بوی از دست رفتن عزیزان
به خاک آرمیده خواهید شد
به اب پاکی که روان است شستشو خواهید شد
این پاکی اب شاید در برابر پاکی تو سر خم کنم
چه گل واژگونی شده ام
اشکم نمیکچه
زجه نمیزنم
زار نمیزنم
فقط تو فکر میرم
چرا خدا؟
حکمتت چیه؟ کسی میدونه؟
دل سنگ شدم یا قوی نمیدونم
گریه ام نمیاد
حس میکنم خیلی بده که نمیتونم گریه کنم
عادی شده یعنی؟
تو زیست میخوندیم که رفتار عادی شدن رخ میده ! واقعا رخ داده!!
شاید اگر منم دستم به خاکت میرسید اون خاک منو به زاری تشویق میکرد
باورم نمیشه
خدا شبیخون میزنه
مثله کشاورزی که هرسال زمین شو شخم میزنه
فقط میتونم تو حال اهنگ غمگین گوش بدم
کاری از دستم بر نمیاد
کاش کاری ازم بر میومد
https://www.tarafdari.com/sites/defa...e_dilemin_.mp3
دانشگاه هم شروع شد دوباره ..
هووف
عمیقاااااا خوب نیستم
#مطلق
دلم نمیخواد اینقدر خوب نباشم
ولی تلاشم مرده
دیگه تقلا نمیکنم
بعضی وقت ها باید برای چیزهایی که ارزش جنگیدن دارن بجنگی!
"چقدر عوض شدی
دیگه مثله قبلنا نمیخندی
تلخه چشمات
دو رگه نگاه میکنی مردمو"
سناریو یک:
کارهایی ک باید امروز میکرد را با ذوق لیست میکند
سناریو دو:
کار اول و دوم را با ذوق تیک میزند
سناریو سه:
باز سیم پیچ هایش قاطی میکند و در جهت آرام کردن خویش اندکی میخوابد
سناریو چهار:
ضربدر را در جلو دو کار باقی مانده می گذارد
سناریو آخر:
لیوان چای سوم را سر می کشد و قهوه تلخ را می گذارد ! و امشب را دیر تر خواهد خسبید ک ب برنامه ی نرسیده خویش برسد !
خداوندا شفای عاجل (یا آجل) عنایت بفرما![]()
به قصد پرواز تجربه کردم سقوط را
استرس درس
امتحان
علوم پایه
انتخاب واحد
کاهش وزن
کم بود
حالا یه اتفاق دیگه هم افتاد
بخدا الان وقتش نبود
دارم میمیرم از فکر و خیال بیخودی
فایل پیوست 109893
6/16
03;22
نگاه مرد مسافر به روی میز افتاد
چه سیبهای قشنگی
حیات نشئه تنهایی است
و میزبان پرسید
قشنگ یعنی چه ؟
قشنگ یعنی
تعبیر عاشقانه اشکال
و عشق تنها عشق
ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس
و عشق تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن
و نوشداروی اندوه ؟
صدای خالص اکسیر می دهد این نوش
و حال شب شده بود
چراغ روشن بود
و چای
می خوردند
چرا گرفته دلت مثل آنکه تنهایی
چه قدر هم تنها
خیال می کنم
دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی
دچار باید بود دچار یعنی عاشق
و فکر کن که چه تنهاست
اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد
و چه فکر نازک غمناکی
و غم تبسم پوشیده نگاه
گیاه است
و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست
خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
و دست منبسط نور روی شانه آنهاست
نه وصل ممکن نیست
همیشه فاصله ای هست
اگر چه منحنی آب بالش خوبی است
برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر
همیشه فاصله ای هست
دچار باید بود
وگرنه زمزمه حیرت میان دو حرف
حرام خواهد شد
و عشق
سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست
و عشق صدای فاصله هاست
صدای فاصله هایی که غرق ابهامند
نه
صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند
و با شنیدن یک هیچ می شوند کدر
همیشه عاشق تنهاست
و دست عاشق در دست ترد ثانیه هاست
و او و ثانیه ها می روند آن طرف روز
و او و ثانیه ها روی نور می خوابند
و او ؤ ثانیه ها بهترین کتاب جهان را
به آب می بخشند
و خوب می دانند
که هیچ ماهی هرگز
هزار و یک گره رودخانه را نگشود
و نیمه شب ها با
زورق قدیمی اشراق
در آب های هدایت روانه می گردند
و تا تجلی اعجاب پیش می رانند
هوای حرف تو آدم را
عبور می دهد از کوچه باغ های حکایات
و در عروق چنین لحن
چه خون تازه محزونی
حیاط روشن بود
و باد می آمد
و خون شب جریان داشت در سکوت دو مرد
اتاق خلوت
پاکی است
برای فکر چه ابعاد ساده ای دارد
دلم عجیب گرفته است
خیال خواب ندارم
کنار پنجره رفت
و روی صندلی نرم پارچه ای
نشست
هنوز در سفرم
خیال می کنم
در آبهای جهان قایقی است
و من ‚ مسافر قایق ‚ هزارها سال است
سرود
زنده دریانوردهای کهن را
به گوش روزنه های فصول می خوانم
و پیش می رانم
مرا سفر به کجا می برد؟
...
دارم خل میشم
هنوز حتی نمیدونم انتخاب اولم چی باشه
انگار که از بچگی هیچی نفهمیدم واسه چی برم جلو و پیشرفت کنم
این حجم از شلوغی جاده ها فک کنم در سال های اخیر بی سابقه بوده
ترکیبی از تعطیلی های پشت سرهم و آخرین تعطیلی قابل توجه قبل مهر و بیابون بودن پاییز از نظر تعطیلی باعث شده همه برن یه نفسی تازه کنن![]()
----* خبری نیس *----
حجم کتابای مونده -
کارای مونده و درگیری فکری باش -
تکرار انجام نشده ها -
دلم میخواد حرف بزنم شایدم به شدت نیاز دارم حرف بزنم
واقعیت یه جا خودشو نشون میده ولی باز به دید ادما بستگی داره -
یکم گم و خسته -
درد معده -
یکم خوشحالی برا اخر هفته اینده -
انرژی میخوام برا انجام تموم درگیری های فکریم و نصفه کاریا
تموم ایده ها و تصمیم ها -
و یکم تغییرات و عادت ها - تموم کردنا و کم کردن توقع ها
و فراموشیی و اولویت بندی
یسری حس هایی دارم که قابل بیان واضخ نیستن ولی دوگانگی وتضاد تا دلت بخاد
تغییر میخوام مهم نیست تو چی فقط تغییر -
و شاید خدا دوسم داره
امیدوار.
+ دیشب تا ساعت ۳شب با خواهرام فیلم ترسناک دیدیم و تصمیم گرفتیم دیگه فیلم کره ای نبینیم.
++ صبحمو با صدای مامانم شروع کردم: بلند شو گوجه ها رو بشور رب درست کنیم. به زور پروسه گوجه شورون رو تموم کردم
+++ امروزمیخوام ۴ ساعت درس بخونم. عاشق درس سونوگرافی هستم.
++++ حالم خیلی بهتره
+++++ گل داوودی خریدم و عود جدید. عاشق این دوتا هستم
مهم نیست زندگی منو به کجا میبره... همیشه منو با یه لبخند پیدا میکنی..
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (1 کاربر و 1 مهمان)