خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 3758 از 3799 نخستنخست ... 365837483757375837593768 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 56,356 به 56,370 از 56971
    1. Top | #56356
      MnT
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      چند وقته که حتی به نفع کسیم صحبت میکنم دعوام میکنه و توهین میکنه
      واقعا دیگه خسته شدم چرا ملت اینجوری شدیم
      چرا فکر میکنیم هر کی هرچی گفت داره دخالت میکنه و ما باید تهش یه بتوچه هم بگیم
      دلا همینقد راحت میشکنه

    2. Top | #56357
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      + ی حس و حال داغونی دارم که انتها نداره. قرصمم پیدا نمیکنم
      ++ یاد اون پلی افتادم که تو دانشجویی چندین بار فکر کردم به این که همونجا همه چیو تموم کنم. مدت ها بود یادم رفته بود اما امشب انگار بدجور قراره ذهنم، داغونم کنه.
      +++ کاش میشد برم به اینده ببینم چی میشه...
      مهم نیست زندگی منو به کجا میبره... همیشه منو با یه لبخند پیدا میکنی..

    3. Top | #56358
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      وای دو هفته مونده فقط >_<
      خیلی ذوق دارم جدا
      +
      امروز خیلی به خاطر چیزی که سد راهم شده گریه گردم
      ولی پستچی خوشحالم کرد با آوردن سفارشم ^^
      +
      شنبه نازی رو میبینم بعد از مدت ها
      چی از این بهتر آخه؟ ^^
      +

    4. Top | #56359
      rz1
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      رابطم با خودم یه بازنگری میخواد
      نمیدونم یه چیزی فازِ بدی میداد
      شاید لازمن این چیزا
      چه رازِ عجیبی ها
      دست به کاویدنِ خودت توو این بازه زدی زیاد
      تا که وارد میشی به این پازل ولی میزاد
      هی به روز میشی با تازه ترین ایراد
      یه ققنوس هم میبینی که داره سریع میاد
      میگن این رشد نشونه ی عقلِ کامله
      کی میدونه شاید این خودش یه چرخِ باطله
      اینجا باور میاد برات ختم قائله
      باوری که مقتولِ قتلِ قاتله
      یا شاید هر سه عامله
      صحنه حاضره، پس بذار بره
      نور، صدا، مغز حامله
      به قصد پرواز تجربه کردم سقوط را

    5. Top | #56360
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      باز دوباره شهریور شد..
      بوی گند مردن میاد

      بوی از دست رفتن عزیزان

      به خاک آرمیده خواهید شد
      به اب پاکی که روان است شستشو خواهید شد
      این پاکی اب شاید در برابر پاکی تو سر خم کنم

      چه گل واژگونی شده ام
      اشکم نمیکچه
      زجه نمیزنم
      زار نمیزنم
      فقط تو فکر میرم

      چرا خدا؟

      حکمتت چیه؟ کسی میدونه؟
      دل سنگ شدم یا قوی نمیدونم
      گریه ام نمیاد
      حس میکنم خیلی بده که نمیتونم گریه کنم

      عادی شده یعنی؟
      تو زیست میخوندیم که رفتار عادی شدن رخ میده ! واقعا رخ داده!!

      شاید اگر منم دستم به خاکت میرسید اون خاک منو به زاری تشویق میکرد

      باورم نمیشه

      خدا شبیخون میزنه
      مثله کشاورزی که هرسال زمین شو شخم میزنه



      فقط میتونم تو حال اهنگ غمگین گوش بدم
      کاری از دستم بر نمیاد
      کاش کاری ازم بر میومد

      https://www.tarafdari.com/sites/defa...e_dilemin_.mp3



      دانشگاه هم شروع شد دوباره ..
      هووف
      عمیقاااااا خوب نیستم

      #مطلق

      دلم نمیخواد اینقدر خوب نباشم
      ولی تلاشم مرده
      دیگه تقلا نمیکنم
      بعضی وقت ها باید برای چیزهایی که ارزش جنگیدن دارن بجنگی!


      "چقدر عوض شدی
      دیگه مثله قبلنا نمیخندی
      تلخه چشمات
      دو رگه نگاه میکنی مردمو"




    6. Top | #56361
      کاربر نیمه فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      امروز باید کاری که خیلی وقته دارم ازش فرار میکنمو انجام بدم
      میام میگم که انجام شد!

    7. Top | #56362
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      عصبی‌ام خیلی.
      این یه هفته‌ی انتخاب رشته واقعاً روانم رو داغون کرده.
      امیدوارم جون سالم به در ببرم.

    8. Top | #56363
      rz1
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      سناریو یک:
      کارهایی ک باید امروز میکرد را با ذوق لیست می‌کند
      سناریو دو:
      کار اول و دوم را با ذوق تیک می‌زند
      سناریو سه:
      باز سیم پیچ هایش قاطی می‌کند و در جهت آرام کردن خویش اندکی می‌خوابد
      سناریو چهار:
      ضربدر را در جلو دو کار باقی مانده می گذارد
      سناریو آخر:
      لیوان چای سوم را سر می کشد و قهوه تلخ را می گذارد ! و امشب را دیر تر خواهد خسبید ک ب برنامه ی نرسیده خویش برسد !
      خداوندا شفای عاجل (یا آجل) عنایت بفرما
      به قصد پرواز تجربه کردم سقوط را

    9. Top | #56364
      کاربر فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      استرس درس
      امتحان
      علوم پایه
      انتخاب واحد
      کاهش وزن
      کم بود

      حالا یه اتفاق دیگه هم افتاد
      بخدا الان وقتش نبود
      دارم میمیرم از فکر و خیال بیخودی

    10. Top | #56365
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      فایل پیوست 109893


      6/16
      03;22

      نگاه مرد مسافر به روی میز افتاد
      چه سیبهای قشنگی
      حیات نشئه تنهایی است
      و میزبان پرسید
      قشنگ یعنی چه ؟
      قشنگ یعنی
      تعبیر عاشقانه اشکال
      و عشق تنها عشق
      ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس
      و عشق تنها عشق
      مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
      مرا رساند به امکان یک پرنده شدن
      و نوشداروی اندوه ؟
      صدای خالص اکسیر می دهد این نوش
      و حال شب شده بود
      چراغ روشن بود
      و چای
      می خوردند
      چرا گرفته دلت مثل آنکه تنهایی
      چه قدر هم تنها
      خیال می کنم
      دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی
      دچار باید بود دچار یعنی عاشق
      و فکر کن که چه تنهاست
      اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد
      و چه فکر نازک غمناکی
      و غم تبسم پوشیده نگاه
      گیاه است
      و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست
      خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
      و دست منبسط نور روی شانه آنهاست
      نه وصل ممکن نیست
      همیشه فاصله ای هست
      اگر چه منحنی آب بالش خوبی است
      برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر
      همیشه فاصله ای هست
      دچار باید بود
      وگرنه زمزمه حیرت میان دو حرف
      حرام خواهد شد
      و عشق
      سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست
      و عشق صدای فاصله هاست
      صدای فاصله هایی که غرق ابهامند
      نه
      صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند
      و با شنیدن یک هیچ می شوند کدر
      همیشه عاشق تنهاست
      و دست عاشق در دست ترد ثانیه هاست
      و او و ثانیه ها می روند آن طرف روز
      و او و ثانیه ها روی نور می خوابند
      و او ؤ ثانیه ها بهترین کتاب جهان را
      به آب می بخشند
      و خوب می دانند
      که هیچ ماهی هرگز
      هزار و یک گره رودخانه را نگشود
      و نیمه شب ها با
      زورق قدیمی اشراق
      در آب های هدایت روانه می گردند
      و تا تجلی اعجاب پیش می رانند
      هوای حرف تو آدم را
      عبور می دهد از کوچه باغ های حکایات
      و در عروق چنین لحن
      چه خون تازه محزونی
      حیاط روشن بود
      و باد می آمد
      و خون شب جریان داشت در سکوت دو مرد
      اتاق خلوت
      پاکی است
      برای فکر چه ابعاد ساده ای دارد
      دلم عجیب گرفته است
      خیال خواب ندارم
      کنار پنجره رفت
      و روی صندلی نرم پارچه ای
      نشست
      هنوز در سفرم
      خیال می کنم
      در آبهای جهان قایقی است
      و من ‚ مسافر قایق ‚ هزارها سال است
      سرود
      زنده دریانوردهای کهن را
      به گوش روزنه های فصول می خوانم
      و پیش می رانم
      مرا سفر به کجا می برد؟

      ...

    11. Top | #56366
      MnT
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      دارم خل میشم
      هنوز حتی نمیدونم انتخاب اولم چی باشه
      انگار که از بچگی هیچی نفهمیدم واسه چی برم جلو و پیشرفت کنم

    12. Top | #56367
      کاربر فعال

      Romantic
      نمایش مشخصات
      این حجم از شلوغی جاده ها فک کنم در سال های اخیر بی سابقه بوده

      ترکیبی از تعطیلی های پشت سرهم و آخرین تعطیلی قابل توجه قبل مهر و بیابون بودن پاییز از نظر تعطیلی باعث شده همه برن یه نفسی تازه کنن
      ----* خبری نیس *----

    13. Top | #56368
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      حجم کتابای مونده -
      کارای مونده و درگیری فکری باش -
      تکرار انجام نشده ها -
      دلم میخواد حرف بزنم شایدم به شدت نیاز دارم حرف بزنم
      واقعیت یه جا خودشو نشون میده ولی باز به دید ادما بستگی داره -
      یکم گم و خسته -
      درد معده -
      یکم خوشحالی برا اخر هفته اینده -
      انرژی میخوام برا انجام تموم درگیری های فکریم و نصفه کاریا
      تموم ایده ها و تصمیم ها -
      و یکم تغییرات و عادت ها - تموم کردنا و کم کردن توقع ها
      و فراموشیی و اولویت بندی
      یسری حس هایی دارم که قابل بیان واضخ نیستن ولی دوگانگی وتضاد تا دلت بخاد
      تغییر میخوام مهم نیست تو چی فقط تغییر -
      و شاید خدا دوسم داره
      امیدوار.

    14. Top | #56369
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      + دیشب تا ساعت ۳شب با خواهرام فیلم ترسناک دیدیم و تصمیم گرفتیم دیگه فیلم کره ای نبینیم.
      ++ صبحمو با صدای مامانم شروع کردم: بلند شو گوجه ها رو بشور رب درست کنیم. به زور پروسه گوجه شورون رو تموم کردم
      +++ امروزمیخوام ۴ ساعت درس بخونم. عاشق درس سونوگرافی هستم.
      ++++ حالم خیلی بهتره
      +++++ گل داوودی خریدم و عود جدید. عاشق این دوتا هستم
      مهم نیست زندگی منو به کجا میبره... همیشه منو با یه لبخند پیدا میکنی..

    15. Top | #56370
      کاربر فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      از سر تیغ تیز انتخاب واحد به سلامتی گذشتم
      واقعا جنگ جهانی بود

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (1 کاربر و 1 مهمان)

    1. mahsa dr

    موضوعات مشابه

    1. ضد حال یعنی چی؟
      توسط جسیکا در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 222
      آخرين نوشته: 15 بهمن 1397, 18:36
    2. اگه یه تابلوی بزرگ تو آسمون بود که همه میدیدنش، روش چی مینوشتی؟
      توسط نیلگون_M5R در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 256
      آخرين نوشته: 27 آبان 1397, 15:57
    3. پاسخ: 180
      آخرين نوشته: 02 دی 1393, 00:39
    4. با جرئت هستید یا بچه ننه؟ و به نظرتون با جرئت بودن یعنی چی؟
      توسط جسیکا در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 72
      آخرين نوشته: 26 شهریور 1393, 20:49
    5. چند درصد پایه وپیش بخونم تو تجربی؟
      توسط VCP در انجمن پرسش و پاسخ زیست شناسی
      پاسخ: 2
      آخرين نوشته: 28 دی 1392, 02:27

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن