خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 3688 از 3800 نخستنخست ... 3588367836873688368936983788 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 55,306 به 55,320 از 56990
    1. Top | #55306
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

      این حجم از استرس برای چیست ؟

    2. Top | #55307
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      کاش آدما انقدر سنگ دل و بی احساس و زود قصاوت کننده نبودن... کاش
      یا اصلا کاش من کنارشون زندگی نمی‌کردم منی که سرم تو لاک خودمه هیچ وقت کاری به کارشون ندارم حتی وقتایی که با بی رحمی تموم دلمو می‌زنن مشکونن...چرا چون یه رویای بزرگ تو سرمه.

      چیه؟
      می‌خام فوتبالیست، نویسنده و ... بشم.
      غلط کردی پسره‌ی.......

      همین مهم نیست می‌گذره و غمی نیست و بیخیال و فراموشش کن اینا دیگه بی معنی شدن احساس می‌کنم تو یه جعبه ساعتم.

      ساعتی که عقربه‌هاش با سرعت زیادی دنبالم میان و منم از دستشون فرار می‌کنم.
      یه لحظه نفس کم میارم اکسیژن نیست... خدایا اکسیژن نفس کشیدن هست امید نیست رویا نیست هدف نیست و از همه مهم‌تر اینکه هیچ کدوم از اینا مهم نیست...
      می‌ایستم. دستامو می‌ذارم رو گوش هامو و قصد منفجر کردن حنجرم رو دارم...
      داد میزنم ولی کو صدایی ازم در نمیاد.
      حالا فهمیدی هیچ کس اون ادمک بیخیال و شاد و شیطونی که تظاهر میکنه نیست؟
      من چیز زیادی تا حالا تا این سن نخاستم همیشه به کم راضی بودم و حرفی نزدم...
      ولی الان که می‌خام یه هدف داشته باشم و رویا براش ببافم چرا نمی‌ذارید آخه؟
      اگر حس کردی با حذف کردنم قراره زندگی بهتری داشته باشی، اینکارو بکن. ولی اگه یه روزی فهمیدی مشکلت من نبودم، هیچوقت سعی نکن برگردی....

    3. Top | #55308
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      احساس حماقت
      امروز کنکور مجدد ۱۴۰۱ رو زدم و از ساعت ۱۰:۳۰ تا الان دارم دنبال پاسخنامه میگردم
      خودمم باورم نمیشه چه اشتباهی کردم

    4. Top | #55309
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      یه حس نفرت
      نفرت ابدی نسبت به هر چیز و هر کس و حتی خودم
      بدم میاد از تک تک چیزایی که پیشمن ، تک تک کسایی که کنارمن
      بدم میاد از اینکه چرا همچی در هم بر همه
      کل زندگی پیچیده بهمه
      بدم میاد از تک تک کسایی که حرفاشونو نجوییده میریزن بیرون
      شاید اگه بخوام یه آرزو کنم اینکه یکی پیدا شه عین خودشون با خودشون رفتار کنه شاید یکم به عقل اومدن...
      من خواستم با این دنیا و آدماش مهربون باشم ولی خب انگار قسمت نی...باش حالا که کل ابر و ماه و زمین و آسمون و فلک اینجوری میخوان میشم همون آدم پوکر اسبق

    5. Top | #55310
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      ینی میتونم ؟
      ب نتونستنش ک فک میکنم از خودم متنفر میشم
      لطفا

    6. Top | #55311
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      آدما همیشه منو نا امید میکنن
      نمیدونم من کجاها اونارو ناامید کردم

      حالم بد میشه از دایره آدمای اطرافم و هم زمان دوست ندارم ترکشون کنم

      هر وقت جریانی پیش میاد و همون اول اول حس کردم یه جای کار میلنگه باید سریع تمومش کنم
      واقعا این بارها بهم ثابت شده
      انقدر سریع حس میکنم این چیزارو که میتونم جلوی همه چی رو بگیرم
      ولی منه احمق انقدر ادامه میدم که تهش تپش قلب بگیرم و از خودم و دنیا متنفر بشم.
      دلم ادمای جدید و نرمال میخواد
      من حالم از اینا به هم میخوره
      انگار نفرین کرده اند... این خاک را اجداد ما
      تا بوده زاری بوده و... تا مانده غم در یاد ما
      ما نسل بازی خورده ایم...آتش به پرهامان زدند
      شاهان به آتش بازی و... نیرنگ و استبداد ما
      بازندگان بازی شطرنج قدرت نسل ماست
      پایان بازی مات بود...از کیش مادرزاد ما.
      ..

    7. Top | #55312
      کاربر نیمه فعال

      AkhmooAsabani
      نمایش مشخصات
      چرا دارم زندگیمو خراب میکنم؟ الناز میفهمی داری چیکار میکنی؟ به خودت بیا لطفا

    8. Top | #55313
      Uio
      کاربر حرفه ای

      نمایش مشخصات
      احساس کسیو دارم که جمعه هفته بعد کنکور داره
      شد شد، نشد چایی دم می کنیم

    9. Top | #55314
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      دلم خیلی گرفته از دست ادما این دنیا سفیده ادما باعث میشن سیاه بشی وفکرر کنی خوبی فقط حماقته -
      من اره به خودم خیلی سخت میگیرم زیاد زیاد زیاد -
      ولی فکر میکنم حرفامون فقط برا قانع کردنه
      خودمون میدونیم اشتباهه
      زیاد -
      از تپش قلب و حس لرز بدم میاد -
      و این جمله که زندگی بالا پایین زیاد داره اوم ولی همه یسری چیزا دارن که بعدا میفهمن .
      فروردین تموم شد
      و من همون ادم قبلم .

    10. Top | #55315
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      امروز که بیدار شدم حس سبک بودن می‌کنم. اینکه هیچ چیزی نمی‌تونه جلوی امیدم به زندگی رو بگیره، و یا اینکه دوباره برگشتم به زندگی و کلی هدف و رویا دارم برای رسیدن به اهداف و به واقعیت رسیدن رویاهام باید تلاش کنم و تسلیم نشم بهم حس خوبی دست میده.
      می‌خوام هرجا شد...بنویسم الان که بعد شکست های پی در پی زندگیت پاشدی. تسلیم نشو دیگه جا نزن برو جلو مهم نیست طوفان جلو روت چقدر بزرگه تو همه‌ی سعی تو بکن و برو جلو...بدی دیدی از ادمای اطرافت چشاتو ببند و خوبی هاشون رو به خاطر بیار. لبخند زدی بهشون ولی اخمای توهم شون رو دیدی دلخور نشو بجاش درک شون کن حتما یچیزی تو زندگی شون اتفاق افتاده دیگه الکی که اخم نمی‌کنن...یا اینکه اگه کمک خواستن کمک شون کن ولی اگه نخواستن اذیت شون نکن (:


      میدونم گاهی ممکنه جوری زمین بخوری که توان پاشدن برات نمونه ولی تو امیدت رو از دست نده پاشو ریسمان امید خدا رو بگیر و ادامه بده.
      اصلا چرا نا امید؟ تا وقتی خدا هست و بهت میگه هرچی بشه بازم می‌بخشدت و کنارته دیگه چی می‌خوای خب؟
      و در آخر می‌خوام به خودم بگم:
      - امیدت رو از دست نده، انرژی مثبتی که داری رو خرج اهداف و آرزوهات کن. سعی کن برنده بشی تو این جدال زندگی، ولی اگه باختی اشکالی نداره دوباره پاشو ادامه بده همه‌ی برنده‌ها روزی بازنده بودن یا اصلا یه بار باختن. پس جوری باش که اگرم باختی احساس برد کنی.
      اگر حس کردی با حذف کردنم قراره زندگی بهتری داشته باشی، اینکارو بکن. ولی اگه یه روزی فهمیدی مشکلت من نبودم، هیچوقت سعی نکن برگردی....

    11. Top | #55316
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      چقدر زود دیر میشه
      1402/8/6
      1402/8/7
      1402/8/11
      و
      1403/1/28

    12. Top | #55317
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      حس میکنم نبودن بهتر از بودنه
      وقتی بودنت بدتر از نبودنته
      وقتی بودنت آزار میده بقیه رو
      وقتی بودنت میرنجونه اونا رو
      وقتی بودنت موجب نابودیته
      واگعا چرا باید بمونم تو این دنیا؟
      درک نمیکنم ، درک ننمایید
      آدما عجیبن ، عجیب تر از اونچه فکرشو میکنم و فکرشو میکنین:/

    13. Top | #55318
      MnT
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      خییییلی بهم ریختم ، هر چند وقت یه بار خواب بچه های دوره اولو میبینم، درسته همون موقع هم با بقیه خیلی فرق داشتم و بعد دوره اول خیلیاشون تو ی مدرسه باهم بودن یا حداقل قرار میزاشتن ولی من نبودم، الان شماره ها و پیجاشونو پیدا کردم و خیلی دلم براشون تنگ شده ولی هر چند وقت یبار که به بعضیاشون پیام دادم و خیلی سنگین بودن یا تولداشونو تبریک میگفتم ولی من به یادشون نبودم دلم خیلی میشکنه از ی طرف هم تو همون دوران بیشترین دوستام بودن واقعا خستم خیلی تنها شدم

    14. Top | #55319
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      زمانی که داشت می رفت اومد بغلم کرد
      گفت اذیتت کردن بهم زنگ میزنی یدونه بیشتر از تواین دنیا ندارم جگر گوشه منی
      لبخند تلخی زدم
      دوست نداشتم بره
      دوست نداشتم
      هنوز صدای گریش توی گوشم میپیچه
      من با این همه قدرت و زن بودنم هنوز ضعیفم تو اینجوری نباش
      من خیلی تنهام کسیو ندارم بی کسم
      هق هق اشک می ریخت و اینارو بهم میگفت
      منم خودمو نتونستم کنترل کنم و باهاش اشک ریختم
      ودر سکوت هردومون اشک میریختیم تا هق هقش سر گرفت معلوم نبود اون بی شرف باهاش چکار کرده بود
      که با این سن چهل و خورده ایی به من نوزده ساله پناه بیاره...
      خدا ازش نگذره
      قبل رفتنش داد زد
      کاری نداری
      گفتم
      خانم تهرانیی داری میری مارو فراموش نکنی ما که به یادتیم از اب پایتخت نخوری مارویادت بره
      همه زدن زیره خنده ...
      یک بغل مجکمی کردمش و تا تونستم بوس کردمش شونه هاشو دستاشو چشم های نازشو
      گفت بخون تا بیای منو از بی کسی نجات بدی
      دوستش دارم
      تنها ادم زندگیم که منو بیشتراز پدر و مادرم دوست داره شاید اون باشه
      منو بزرگ کرده اولین راه رفتنمو اون دیده اولین دندونی که در اوردم اون لمس کرده
      اون تیای منه تیای بچگیم تیای معصوم منه : )

    15. Top | #55320
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      زندگیم از هرگونه تفریح و سرگرمی مطلقا تهی است. دوست دارم بروم و روی ساحل گرم بخوابم، اما وقت و پولی برایش ندارم. بنابراین باید قلم‌ زدن‌ ها و جان‌کندن‌ ها را تا حد ممکن ادامه دهم.

      • از نامه‌ی گستاو فلوبر به ژرژ سان

      احساس امروزم با احساس چندین قرن پیش جناب فلوبر یکی میباشد((:
      The frog at the bottom of a well doesn't know the vastness of the sea but it does know the blueness of the sky

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 5 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 5 مهمان)

    موضوعات مشابه

    1. ضد حال یعنی چی؟
      توسط جسیکا در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 222
      آخرين نوشته: 15 بهمن 1397, 18:36
    2. اگه یه تابلوی بزرگ تو آسمون بود که همه میدیدنش، روش چی مینوشتی؟
      توسط نیلگون_M5R در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 256
      آخرين نوشته: 27 آبان 1397, 15:57
    3. پاسخ: 180
      آخرين نوشته: 02 دی 1393, 00:39
    4. با جرئت هستید یا بچه ننه؟ و به نظرتون با جرئت بودن یعنی چی؟
      توسط جسیکا در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 72
      آخرين نوشته: 26 شهریور 1393, 20:49
    5. چند درصد پایه وپیش بخونم تو تجربی؟
      توسط VCP در انجمن پرسش و پاسخ زیست شناسی
      پاسخ: 2
      آخرين نوشته: 28 دی 1392, 02:27

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن