خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 3669 از 3806 نخستنخست ... 3569365936683669367036793769 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 55,021 به 55,035 از 57083
    1. Top | #55021
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      سعی میکنم حالمو خوب نگه دارم
      همین

    2. Top | #55022
      کاربر برتر
      کاربر حرفه ای

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      اومدن اینجا بهم انگیزه و حس خوب مبده همیشه نه ولی در ۶۰ درصد مواقع
      نه مرا حسرت به رگ ها می دوانید آرزویی خوش/نه خیال رفته ها میداد آزارم ...

    3. Top | #55023
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      چ حسی داره وقتی میبینی همکلاسیت بزرگترین رویای زندگیت رو از چند سال پیش داره ..
      دیگه رویا نیست..
      این طبیعته
      خیلی خودتو درگیر نکن

    4. Top | #55024
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      چقدر یسری روزا به اندازه قهوه گرم و اروم بود
      حتی به فاصله خوردن قهوه لذتبخش
      ولی خب چندوقتی هست قهوه هیچ حسی نمیده
      و هیچ حرفی وجود نداره که همراه باش گفته بشه

      میترسم یادت برود دوستم داشتی .

    5. Top | #55025
      کاربر نیمه فعال

      AkhmooAsabani
      نمایش مشخصات
      ناراحتم اومدم خونه دیدم داداشم همه شکلاتامو خوردههههه

    6. Top | #55026
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      فعلا تنها چیزی که برام مهمه اینه که تو سال ۱۴۰۳ من ۲۰ ساله میشم
      لعنتی خیلی ترسناکه ، انگاری زندگی داره گاز میده
      دلم میخواست روز بود ، همه چی دروغ بود

    7. Top | #55027
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      دردم از اینه که دردای من واسه بقیه هیچه پوچه:/
      ناراحتم از اینکه مشکلات من واسه بقیه اصلا مشکل نی
      پس این یعنی من آدم ضعیفیم وقتی همه میتونن با مشکلات من به راحتی کنار بیان چرا من نمیتونم چرا باید انقد بچرخه بچرخه که بشه یه مشکل واسم
      حس میکنم من توی این دنیا محکوم به ضعیف بودنم
      وقتی حرفام هیچ ارزشی واسه هیچکس توی زندگیم نداره
      وقتی تصمیمام اصلا مهم نی
      وقتی میبینم که هیچ اهمیتی نداره نظرم
      یه حس بی خودی میاد سراغم
      همه اینا یعنی ضعیف بودن ، دوس ندارم یه آدم تو سری خور باشم ولی انگار هستم:/
      حس میکنم اصلا گدرتی ندارم ، حتی روی تصمیمات خودم...

    8. Top | #55028
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      واقعا عصبی

    9. Top | #55029
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      بغض
      بی پناهیی
      عصبی
      اشک
      تنهایی
      بی میلی
      خسته

    10. Top | #55030
      کاربر نیمه فعال

      AkhmooAsabani
      نمایش مشخصات
      حالت تهوع و سردرد دارم
      کاش وجود نداشتم خستم

    11. Top | #55031
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      هنوز خوبم

    12. Top | #55032
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Aurora نمایش پست ها
      واقعا عصبی
      عادت ندارم: )
      اورتینکری داره ذره ذره از بینم میبره
      خسته شدم از بس برا هر چیزی نگران بودم
      از عجیب رفتار کردنم
      از استرسام
      خسته شدم
      تسلیم نشدما ،دارم روشون کار میکنم و میدونم دونه دونه شو حل میکنم
      بالاخره منم ارامشمو بدست میارم
      بالاخره میفهمم

      دارم امروز زیاده روی میکنم....
      ولی هیییییییچوقت تو زندگیم انقدر از خودم متنفر نبودم
      ویرایش توسط Aurora : 14 اسفند 1402 در ساعت 00:14

    13. Top | #55033
      کاربر نیمه فعال

      AkhmooAsabani
      نمایش مشخصات
      کاش میشد مغزمو دربیارم انقدر به همه چیز فکر نکنم

    14. Top | #55034
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      گلودرد
      سکوت
      عشق
      محبت
      مقاومت
      ایستادگی
      مشکلات پر پر
      ادم بی غم
      شدم یه ادم جدید انگار

    15. Top | #55035
      LEA
      کاربر برتر
      کاربر حرفه ای
      ناظر بخش

      نمایش مشخصات
      حال که فکر میکنم، قبل تر ها به چهره ام دقیق نمیشدم
      شاید فقط زمانهایی که چشمانم سرخ بود
      آنهم چون چشمانم در آن حالت بیشترین حرف ها را داشتند
      اکنون اما بیشتر به چهره ام دقیق میشوم
      روی زوایای صورتم دست میکشم
      خط های زیر چشمانم
      ابروهایم
      چشمانم که همیشه ی خدا حالتشان مایل به پایین است
      چشمانی که مثل چشمان هانی نیست
      هانی چشمانش وحشی بود
      و وقتی غرهای مرا میشنید که چقدر وحشی چشمانش را دوس دارم، از خنده قرمز میشد
      و من موهای پسرانه ی مشکی اش را با لبخند نظاره میکردم که چگونه روی پیشانی اش آشفته افتاده
      هانی میگفت تو تک تک اجزای چهره ات مهربانند
      راست می‌گوید
      گاها وقتی به چشم هایم نگاه میکنم آرامش میگیرم
      انگار فقط چشم نیست
      سرزمینی در پشت این چشم ها مانده
      شاید همان دنیایی که دوست میدارم در پَس چشمانم باشد
      القصه...
      چهره ام را دوس دارم
      هر طور که باشد


      ......................................

      شب عروسی با لباس مشکی و نیم بوت هایم به سمت جایگاه عروس و داماد رفتم
      و از آن سمت جایگاه فرشته ی سفید پوشم درحال آمدن به سمتم بود
      کوچک دوران بچگی ام، عروس شده بود
      و با آرامش بغضم را قورت دادم و در آغوشش کشیدم
      غر میزد به جانم که چرا حنابندان را نیامدم
      و من از مریضی گفتم و حال دو هفته ی اخیرم
      و خب کوچک بچگی ام هم در کنار آنکه دوستش دارد قرار گرفت
      برایش خوشحالم...

      .................................


      این روزها سردرگمم
      بسیار
      آنقدرها که گاهی خودم را در خیابان گم میکنم
      گاهی با شانه درد و پاهای خسته و معده ای که خالی شده و مالش می‌رود میخواهم راهم را به سمت سمبوسه فروشی کج کنم، اما یادم می آید که همین خرج کوچک، جیبم را با معضل رو به رو می‌کند
      آنقدر که باید از گاز تا ستاد را پیاده بروم تا بتوانم هزینه را تا آخر ماه حفظ کنم
      خلاصه در این روز ها سردرگمی و حالم یک طرف
      روزگار هم یک طرف
      تردید ها هم یک طرف


      اما یک چیز را می‌دانم
      من زندگی کردن را به خود بدهکارم
      و شاید بهتر آن است که کمی بند پوسیده ی دنیا را رها کنم
      و روزهایم را بهتر بگذرانم
      بی توجه به دنیا
      کمی نرمش با دلم
      کمی آرامش....
      آه ای جان
      آخر تا کی سرگردان...

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    موضوعات مشابه

    1. ضد حال یعنی چی؟
      توسط جسیکا در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 222
      آخرين نوشته: 15 بهمن 1397, 18:36
    2. اگه یه تابلوی بزرگ تو آسمون بود که همه میدیدنش، روش چی مینوشتی؟
      توسط نیلگون_M5R در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 256
      آخرين نوشته: 27 آبان 1397, 15:57
    3. پاسخ: 180
      آخرين نوشته: 02 دی 1393, 00:39
    4. با جرئت هستید یا بچه ننه؟ و به نظرتون با جرئت بودن یعنی چی؟
      توسط جسیکا در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 72
      آخرين نوشته: 26 شهریور 1393, 20:49
    5. چند درصد پایه وپیش بخونم تو تجربی؟
      توسط VCP در انجمن پرسش و پاسخ زیست شناسی
      پاسخ: 2
      آخرين نوشته: 28 دی 1392, 02:27

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن