ی رفیقی داشتیم سرمونو برده بود اینقد غر میزد ، کلا هممونو محکون به فنا و نابودی میدونست هرچند حرفاش شر و ور بود منم ی مقداری حالشو گرفتم ولی اشکشو در نیوردم برا همینم دیگه حالم از غر زدن بهم میخوره
قبلی
ی رفیقی داشتیم سرمونو برده بود اینقد غر میزد ، کلا هممونو محکون به فنا و نابودی میدونست هرچند حرفاش شر و ور بود منم ی مقداری حالشو گرفتم ولی اشکشو در نیوردم برا همینم دیگه حالم از غر زدن بهم میخوره
قبلی
سلام.
نه؛ خیلی آهنگ بی کلام گوش ندادم متاسفانه.
تا حالا برای یادگیری یه زبانی به جز فارسی و انگلیسی اقدام کردی؟
ویرایش توسط mohammadmahdi82 : 27 آذر 1401 در ساعت 14:53
خورشید در حال طلوع در چشمان در حال خاموشی او ، زیادی درخشان بود!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)