خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 8 از 9 نخستنخست ... 789 آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 106 به 120 از 124
    1. Top | #106
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Mersede نمایش پست ها
      منم اصلا از زندگیم راضی نیستم.زندگی من که بدتر از زندگی تویه منم قبلا پیش هرکی از زندگیم گلایه میکردم ولی بعدش دیدم اونا کمک نمیکنن که هیچ!تازه مشکلات تورو نقطه ضعفت میبینن و تازه تو رو پیش خودشون حقیر میشمرن مخصوصا فک و فامیلامن اینو فهمیدم که فقط خودم میتونم مشکل خودمو حل کنم من یه ارزو تو زندگیم دارم اونم اینه که به یه جایی برسم تا همه اون آدمای حسود که بخاطر ناراحتیام خوشحال میشنو از بالا نگا کنم این ادما چشم دیدن موفقیت ما رو ندارن تازه بشینی باهاشون دردودل کنی افکار منفی میریزن تو ذهنت تا تو رو ناامید کنن ولی من هیچوقت اشتباه نمیکنم.بشین بخاطر زندگیت خداروشکر کن و فقط به آینده ای که پیش روته نگا کن.خودتو تو اون لحظه ای تصور کن که به موفقیت رسیدی بخدا فقط فک کردن ب اینکه ب هدفت میرسی انقد انگیزه میده که نگوزندگی من که خیلی بدتر از زندگی توام هس.میدونی چیه؟آدم دوس داره تو هرکاری یه پشتیبان داشته باشه.یکی که حمایتش کنه اونم پدر و مادرشه.پدر من تو هیچکاری منو حمایت نمیکنه بزرگترین ناراحتی من اینه.من یه پدر بی خیال.بی تفاوت و بی مسوولیت دارم که اصلا نمیدونه پیشرفت تو زندگی چیه؟اصلا نمیدونه زندگی چیه؟تاحالا یه بار تو زندگیم نشده که پدرم بیاد ازم بپرسه دخترم تو چیزی لازم داری؟یا حتی پول خریدن کتابامو نمیده و اصصلا محبت نداره.انگار انسان نیسخیلی وقتا میشه که میشینم ب پدرم فک میکنم کلا از همه چی سرد میشم.میگم آدم پدرش بد نباشه.قبلا خیلی انتظارا ازش داشتم.دوس داشتم همیشه پشتم باشه و تشویقم کنه ولی دیگه کلا ازش ناامید شدم.دیگه اصلا هیچ انتظاری ازش ندارم.اینجوری واقعا بهتر شد جوری فک میکنم با خودم میگم فرض کن اصلا پدرت نیس.اینجوری خودمم نمیسوزم.ولی خداروشکر پدر خوبیم نداشته باشم یه مادر خیلی دلسوز و مهربون دارم که با دنیا م عوضش نمیکنم.درد دلامو با مادرم میکنم اونم بهم امید میده میگه دخترم تو فقط درستو بخون میگه منم همیشه واست دعا میکم.مادرم ارزوشه من دکتر شم منم بهش قول دادم به ارزوش برسونمش.مادرم چراغ امیدیه واسه من.بخاطر اون زنده ام.توام بشین فک کن.اگه یه چیزی هس که روحیه تورو خراب میکنه بهش فکر نکن.حتما یه چیز خوبیم هس که بتونه بهت امید بده واسه ادامه دادن.مثل مادر منالان من یه ذره از ناراحتیمو گفتم.درسته که الان باید با این ناراحتیا و مشکلا بسازمو کاریش نمیشه کرد ولی من مطمینم یه روزی منم میخندم...پس به امید همون روز و توکل به خدا ادامه میدم
      بابای منم مث بابای تو ادم بی خیالی نسبت ب من با این تفاوت ک بابای من تا بهش بگم پول کتابو و dvdمیخوام میگه برو کارت بانکی را بردار بگیر !!! بقيه موارد مث خودتم !

    2. Top | #107
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      حالا چرا گریه ؟من تا پارسال زیاد گریه کردم اما ب جایی نرسیدم . برعکس ب خودم فقط لطمه زدم

    3. Top | #108
      A.Z
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      بببنید این کارا فایده نداره...
      غم و غصه فایده ای نداره!
      به فردا نگاه کنید...
      به فکر ساختنش باشید! همین...

    4. Top | #109
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط A.z نمایش پست ها
      بببنید این کارا فایده نداره...غم و غصه فایده ای نداره!به فردا نگاه کنید...به فکر ساختنش باشید! همین...
      منم دازم همین کارو میکنم ! اما حب . . .

    5. Top | #110
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط alilovegham نمایش پست ها
      منم دازم همین کارو میکنم ! اما حب . . .
      شما مشکلت خیلی جدیه... حتما یه روانشاسی برو

      طرف پدر مادرش فوت کرده رتبه 2 رقمی کنکور شده !!!! این حرفات بیشتر بوی ترس میده تا نا امیدی
      کارشناسی فیزیوتراپی از دانشگاه علوم پزشکی مشهد ورودی 88

      دانشجوی دندان پزشکی علوم پزشکی اصفهان ورودی 95


      موفقیت اتفاقی نیست



    6. Top | #111
      کاربر انجمن

      Tajob
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط alilovegham نمایش پست ها
      حالا چرا گریه ؟من تا پارسال زیاد گریه کردم اما ب جایی نرسیدم . برعکس ب خودم فقط لطمه زدم
      اره با گریه هم چیزی درس نمیشه ولی بازم بعضی وقتا گریه ت میگیره
      بابای من که اصلا یه ذره هم به آینده ی بچه هاش فک نمیکنه.با کارایی که میکنه ازش متنفرم
      ولی گفتنشم فایده ای نداره
      الان انگار توی دلتم واقعا خیلی درکت میکنم.شاید خیلیا نتونن درک کنن.چون اونا تجربه نکردن ولی من واقعا درکت میکنم
      فقط اینو میتونم بگم اصلا خودتو بخاطرش ناراحت نکن و بی خیال باش.اگه بخای واقعا میشه
      و فقط درستو بخون.امیدوارم به آرزوهات برسی
      دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
      راه آسمان باز است ، پر بکش
      او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند ؟
      اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .


    7. Top | #112
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Mersede نمایش پست ها
      اره با گریه هم چیزی درس نمیشه ولی بازم بعضی وقتا گریه ت میگیره بابای من که اصلا یه ذره هم به آینده ی بچه هاش فک نمیکنه.با کارایی که میکنه ازش متنفرمولی گفتنشم فایده ای ندارهالان انگار توی دلتم واقعا خیلی درکت میکنم.شاید خیلیا نتونن درک کنن.چون اونا تجربه نکردن ولی من واقعا درکت میکنمفقط اینو میتونم بگم اصلا خودتو بخاطرش ناراحت نکن و بی خیال باش.اگه بخای واقعا میشهو فقط درستو بخون.امیدوارم به آرزوهات برسی
      والا خودمم نمیدونم چیکا کنم نصف روز خودمو آروم میکنم اما باز ی جا از خانواده ی حرف میشنوم ک تا آخر شب تو سرم میچرخه و تمرکزم میره امروز دوساعت داشتم تست ریاضی میزدم شد دوساعت علت یابی کردم دیدم ک اون لحظه تمرکز نداشتم

    8. Top | #113
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط optician نمایش پست ها
      شما مشکلت خیلی جدیه... حتما یه روانشاسی بروطرف پدر مادرش فوت کرده رتبه 2 رقمی کنکور شده !!!! این حرفات بیشتر بوی ترس میده تا نا امیدی
      چندبار خواستم برمشاور اما مشاور کاری برا آدم نمیکنه بعدشم مشاور ک بالاتر از ایمان سرورپور و دکترجعفرقلی نداریم ک گوش دادن ب حرفای مشاورا هم لحظه ایه . ی لحظه ادم جوگیر میشه اما تو طول روز باز مشکلات آرامشو از ادم ميگیره

    9. Top | #114
      کاربر فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط alilovegham نمایش پست ها
      والا خودمم نمیدونم چیکا کنم نصف روز خودمو آروم میکنم اما باز ی جا از خانواده ی حرف میشنوم ک تا آخر شب تو سرم میچرخه و تمرکزم میره امروز دوساعت داشتم تست ریاضی میزدم شد دوساعت علت یابی کردم دیدم ک اون لحظه تمرکز نداشتم
      خونواده به شما چی میگن که تمرکزت بهم میریزه؟؟؟

    10. Top | #115
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط avant نمایش پست ها
      خونواده به شما چی میگن که تمرکزت بهم میریزه؟؟؟
      مثلأ میگن پارسال هیچی نخوندی از طرفی ک پارسال خیلی خوندم اما خب سوالا امسال سخت شد ماهم استرس گرفتیم نتیجه خراب شد یا مثلأ میگن باید میرفتی همین کاردانی ها سلامت دهان اسم مینوشتی یا مثلأ میگن تو امسالم مث پارسال هیچی نمیخونی داره مارو مسخره میکنی و تو اتاقت همش تو موبایلی وگرنه پارسالم ک خوندی پس چرا پارسال خوب نشدى آغا من نمیدونم با چ زبونی ب اینا بگم تو کنکور 94ب ما ظلم شد ی طرف امتحانا بود . از ی طرفم کنکور امد عقب . از طرف دیگم آرامش مارو نشونه رفتن و سوالارو سخت دادن . تقصیر من چیه !!!! قبول دارم ک پارسال تو پروسه ی کنکور اشتباهاتی داشتم پس لطفأ نگید ک حتمأ نخوندی چون خوندم اما با اشتباه !

    11. Top | #116
      کاربر انجمن

      Tajob
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط alilovegham نمایش پست ها
      والا خودمم نمیدونم چیکا کنم نصف روز خودمو آروم میکنم اما باز ی جا از خانواده ی حرف میشنوم ک تا آخر شب تو سرم میچرخه و تمرکزم میره امروز دوساعت داشتم تست ریاضی میزدم شد دوساعت علت یابی کردم دیدم ک اون لحظه تمرکز نداشتم
      حرفهاشونو به دل نگیر اصلا.اونا هم اشتبا میکنن نباید انقد تحت فشار بذارنت نباید روحیه تو خراب کنن.یه کسی نیس بتونه با مادر پدرت حرف بزنه و بفهمونه که کارشون اشتباهه.بگه که نکنن اینکارو؟؟.این خیلی ضرر داره ها. من یکیو میشناسم بخاطر فشاری که خونوادش بهش میاورده واسه کنکور کلا دیوونه شد.واقعیه ها طرف همیشه شاگرد اول کلاس بود ولی بعدا یه جوری عقلشو از دست داد روانی شد.حالا فقط با خودش حرف میزنه و همش میخنده خونوادشم انداختنش تو یه اتاق هیچ جا هم نمیبرنش
      واقعا کار اشتباهی میکنن مادر پدرت.عه منم خیلی ناراحت شدم واقعا..من خیلی دوس دارم به همه کمک کنم.در حالی که یکی باید به خودم کمک کنه ها!منم یه عالمه غم و غصه دارم فقط صبر میکنم و خودم به خودم روحیه میدم. غیر از دلداری کردن و امید دادن بهت کاری از دستم برنمیاد.خداکنه حرفام بتونن کمکت کنن
      سعی کن بیخیال باشی خیلی روحیتو خراب نکن
      ان شاء الله که همه چی درست شه
      برات دعا میکنم
      ان شاء الله به آرزوهاتم برسی
      دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
      راه آسمان باز است ، پر بکش
      او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند ؟
      اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .


    12. Top | #117
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط alilovegham نمایش پست ها
      مثلأ میگن پارسال هیچی نخوندی از طرفی ک پارسال خیلی خوندم اما خب سوالا امسال سخت شد ماهم استرس گرفتیم نتیجه خراب شد یا مثلأ میگن باید میرفتی همین کاردانی ها سلامت دهان اسم مینوشتی یا مثلأ میگن تو امسالم مث پارسال هیچی نمیخونی داره مارو مسخره میکنی و تو اتاقت همش تو موبایلی وگرنه پارسالم ک خوندی پس چرا پارسال خوب نشدى آغا من نمیدونم با چ زبونی ب اینا بگم تو کنکور 94ب ما ظلم شد ی طرف امتحانا بود . از ی طرفم کنکور امد عقب . از طرف دیگم آرامش مارو نشونه رفتن و سوالارو سخت دادن . تقصیر من چیه !!!! قبول دارم ک پارسال تو پروسه ی کنکور اشتباهاتی داشتم پس لطفأ نگید ک حتمأ نخوندی چون خوندم اما با اشتباه !
      قدر خانوادتو بودن... حتی اگه خیلی بد باشن

      نداشتن خانواده برای یه جوونی به سن تو خیلی سخته
      کارشناسی فیزیوتراپی از دانشگاه علوم پزشکی مشهد ورودی 88

      دانشجوی دندان پزشکی علوم پزشکی اصفهان ورودی 95


      موفقیت اتفاقی نیست



    13. Top | #118
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      بچه ها من یه چیزی میگم 99درصدتون باور نميکنيد!!!!منم موقع تحصیلم خنگ بودم و اصلا درسا رو متوجه نمی شدم و کلا گیج بودم تا رسید به سالای آخر دبیرستان ،سال های سرنوشت سازانصافا گیج بودم سال چهارم تراز قلم چيم تا دی ماه 5000-5500بود جدی درس ميخوندما و نتیجه نمیگرفتم و از طرف خونواده و اطرافیان مسخره میشدم واقعا نامید شده بودم!!!!تا این که.....پناه آوردم به خداسعی کردم همه نمازهامو به جماعت بخونم (حتی نماز صبح رو تو سرما مسجد میرفتم)تو همه وقتی که درس ميخوندم واقعا به این فکر میکردم که اگه خدا نخاد من به نتیجه نمی رسم .شد دی و من ترازم شد7000!!!!!یعنی واقعا خوشحال شدم بعدشم همه ترازام بالای 7000شد!!!واقعا روحیه گرفتم و کار رو ادامه دادم تا الان......الان هم که کار کنکور رو میکنم و سوال های بچه ها رو جواب میدم همه بهم میگن تو با این سن کمت چه جوری همه سؤالا رو بلدی حل کنی من همیشه میگم فقط خدا که منو اینجوری کرده الانم دانشجو برق دانشگاه تهرانم و جزو طراحاي قلم چی!!! با سن 21اگه واقعا ایمان داشته باشی بهش و زحمتت رو بکشی و نتیجه رو فقط به خود خدا محول کنی مطمئن باش نتیجه می گیری.و ما توفیقی الی بالله

    14. Top | #119
      A.Z
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mkh-ana نمایش پست ها
      بچه ها من یه چیزی میگم 99درصدتون باور نميکنيد!!!!منم موقع تحصیلم خنگ بودم و اصلا درسا رو متوجه نمی شدم و کلا گیج بودم تا رسید به سالای آخر دبیرستان ،سال های سرنوشت سازانصافا گیج بودم سال چهارم تراز قلم چيم تا دی ماه 5000-5500بود جدی درس ميخوندما و نتیجه نمیگرفتم و از طرف خونواده و اطرافیان مسخره میشدم واقعا نامید شده بودم!!!!تا این که.....پناه آوردم به خداسعی کردم همه نمازهامو به جماعت بخونم (حتی نماز صبح رو تو سرما مسجد میرفتم)تو همه وقتی که درس ميخوندم واقعا به این فکر میکردم که اگه خدا نخاد من به نتیجه نمی رسم .شد دی و من ترازم شد7000!!!!!یعنی واقعا خوشحال شدم بعدشم همه ترازام بالای 7000شد!!!واقعا روحیه گرفتم و کار رو ادامه دادم تا الان......الان هم که کار کنکور رو میکنم و سوال های بچه ها رو جواب میدم همه بهم میگن تو با این سن کمت چه جوری همه سؤالا رو بلدی حل کنی من همیشه میگم فقط خدا که منو اینجوری کرده الانم دانشجو برق دانشگاه تهرانم و جزو طراحاي قلم چی!!! با سن 21اگه واقعا ایمان داشته باشی بهش و زحمتت رو بکشی و نتیجه رو فقط به خود خدا محول کنی مطمئن باش نتیجه می گیری.و ما توفیقی الی بالله
      درود بر شرفت مرد...

    15. Top | #120
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mkh-ana نمایش پست ها
      بچه ها من یه چیزی میگم 99درصدتون باور نميکنيد!!!!منم موقع تحصیلم خنگ بودم و اصلا درسا رو متوجه نمی شدم و کلا گیج بودم تا رسید به سالای آخر دبیرستان ،سال های سرنوشت سازانصافا گیج بودم سال چهارم تراز قلم چيم تا دی ماه 5000-5500بود جدی درس ميخوندما و نتیجه نمیگرفتم و از طرف خونواده و اطرافیان مسخره میشدم واقعا نامید شده بودم!!!!تا این که.....پناه آوردم به خداسعی کردم همه نمازهامو به جماعت بخونم (حتی نماز صبح رو تو سرما مسجد میرفتم)تو همه وقتی که درس ميخوندم واقعا به این فکر میکردم که اگه خدا نخاد من به نتیجه نمی رسم .شد دی و من ترازم شد7000!!!!!یعنی واقعا خوشحال شدم بعدشم همه ترازام بالای 7000شد!!!واقعا روحیه گرفتم و کار رو ادامه دادم تا الان......الان هم که کار کنکور رو میکنم و سوال های بچه ها رو جواب میدم همه بهم میگن تو با این سن کمت چه جوری همه سؤالا رو بلدی حل کنی من همیشه میگم فقط خدا که منو اینجوری کرده الانم دانشجو برق دانشگاه تهرانم و جزو طراحاي قلم چی!!! با سن 21اگه واقعا ایمان داشته باشی بهش و زحمتت رو بکشی و نتیجه رو فقط به خود خدا محول کنی مطمئن باش نتیجه می گیری.و ما توفیقی الی بالله
      بدرستی و بی تعارف یکی از کاردرست ترین و برجسته ترین و باسواد ترین دبیران حال حاضر کنکور هستید...

    صفحه 8 از 9 نخستنخست ... 789 آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن