در این میان، ایران هم از قافله کشورهای حاضر در اکسپو عقب نمانده است. کشوری که این روزها، نامش در صدر مهمترین اخبار روز دنیا قرار گرفته است. برجام به نتیجه رسیده و دنیا بار دیگر، نام ایران را با صلح طلبی و مهربانی، به یاد آورده است.
جمهوری اسلامی ایران که اینک، دومین حضور جدی خود در اکسپوهای دنیا را بعد از انقلاب تجربه میکند؛ روزی به واسطه میرزا محمدتقی خان فراهانی، صدراعظم ناصرالدین شاه یا همان امیرکبیر معروف، در سال ۱۸۵۱ میلادی حضوری موفق در اکسپوی انگلیس داشته است. حال قدمتی ۱۶۴ ساله، دوباره پای ایران را به اکسپو باز کرده است؛ اما این بار در میلان.
اولین حضور جدی ایران در اکسپوهای دنیا بعد از انقلاب را میتوان در سال ۲۰۱۰ و در کشور چشمبادامیها دانست.
سالنی به ایران اختصاص یافته بود تا بعد از مدتها، نام و فرهنگ ایرانی را به جهانیان نشان دهد.
پاویونی که با معماری اصیل ایرانی- اسلامی و برگرفته از بناهای باستانی «نصف جهان»، بنا شده بود و بر این بود تا تنوع فرهنگ، علم و تکنولوژی و رفاه شهری را معرفی کند. خوب یا بد، اکسپوی شانگهای توانست، سدشکنی برای حضور ایران در اکسپوی میلان باشد.
آن روزها هنوز تنور تحریمها اینقدر داغ نشده بود و همه چیز برای شناساندن و معرفی ایران به همه دنیا، به خصوص چینیها که به واسطه جاده ابریشم، همواره نام ایران را در میان کشورهای چین و ماچین شنیده بودند، فراهم بود.
ایرانی که آمده بود تا بگوید، داروهای نوترکیب را علیرغم همه محدودیتها تولید میکند و میخواهد یک ابرقدرت در منطقه شود.
ایرانی که در کنار زمختی تصور برخی افراد راجع به خشونت طلبیاش، فرش و پسته ایرانی را سفیر خود کرده بود تا بگوید، آن گونه که تبلیغات یکطرفه غربی میگوید نیست و این کشوری است که پاویونش را در میان انبوه ابرقدرتهایی در دهکده جهانی بنا کرده است و تمدنی ۲۵۰۰ ساله را یدک میکشد.
حال اما در میلان؛ همه چیز فرق کرده است. پاویونی بنا شده که شاید معماریاش، جز چهار پاویون برتر اکسپوی میلان باشد و مشتاقانش بسیار بیشتر از بازدیدکنندگان از اکسپوهای قبلی. به خصوص اینکه نام ایران به عنوان یک قدرت تاثیرگذار در منطقه خاورمیانه، این روزها زبانزد بسیاری از مردم دنیا شده است و ایتالیاییها هم که روابط تجاری و اقتصادی دیرینهای با ایران داشتهاند، حال پس از حداقل ۵ سال تحریم سرسختانه، به دنبال بازیابی جایگاه خود هستند.
مشتاقان، محو تماشای ایران و زیباییهایش
باران کم کم شروع به باریدن میکند؛ اما هر ثانیه که میگذرد، دانههایش گویا، با سرعت بیشتری آسمان میلان را به سمت سنگفرش شهر نمایشگاهی اکسپو طی میکنند.
هفتههای آخر این رویداد بینالمللی شش ماهه است و تقریبا، صفهای طولانی جلوی پاویونها از سوی بازدیدکنندگان دیده میشود. حتما میارزد که زیر شرشر باران، مدتی هم در صف برای بازدید غرفه ایران بمانند.
متصدیان میخواهند که رسم مهماننوازی را البته به جا آورند و مشتاقان بازدید از غرفه ایران را زیاد منتظر نگذارند، اما تعداد در صف ماندگان به اندازهای است که اگر قرار باشد، فاصله زمانی کوتاهی را هم صبر نکنند؛ آنگاه شاید ازدحام جمعیت، امکان معرفی مطلوب گونههای گیاهی انبوهی که دو طرف راه ورودی به پاویون را سبز کردهاند، ندهد.
به خصوص اینکه برخی اروپایی ها بعد از بازدید ایران می گفتند که تا پیش از این تصورشان بر این بود که ایران کشوری صحرایی، خشک و بی آب و علف است، اما اکنون به واسطه بازدیدشان از غرفه ایران از این همه تنوع گیاهی موجود در این پاویون، شگفت زده شدهاند.
پاویون به گونهای طراحی شده است که یک سفره ایرانی را تداعی میکند. فضایی که در آن، خوانی از گونههای متنوع گیاهی ایران گسترده شده و حوض آبی و ماهی قرمز، پسته و خشکبار اصیل ایرانی، صنایع دستی اصفهان بی مانند و فیلمهایی از گلابگیری کاشان و فرش بافی تبریز در آن خودنمایی میکنند. شاید اینها کمترین چیزهایی باشند که میتوانند ایران پرجاذبه را برای جهانیان، به نمایش بگذارد.
هر بازدیدکننده ای که بخواهد پاویون ایران را با دقت ببیند، باید پای خود را بر فرشهای دیجیتالی آبی رنگی که حوضی برای ماهیهای قرمز را تداعی میکند و سر تا سر راه عبوری پاویون را پوشانده است، بگذارد و سپس راهش را ادامه دهد، ماهیهای قرمز هم او را در تمام مسیر آبی رنگ، بدرقه میکنند.
اول گونههای گیاهی را ببیند و از انبوه و تنوع آنها، به وجد آید و سپس، در باکسهای شیشهای که در دوطرف این مسیر آبیرنگ تعبیه شده است، گردو و پسته و زعفران، قلم کاری اصفهان و صنایع دستی اصیل ایرانی را مشاهده کند.
پس از آن، مجالی هست تا دقایقی را هم برای چشم نوازی فیلمهایی از دف زدن زنان ایرانی تا گلاب گیری کاشان و دستاوردهای علمی و فرهنگی این سرزمین اصیل، هزینه کند.
مجسمههای مشاهیر ایرانی هم البته زینت بخش راهروی ورودی به پاویون ایران هستند. از سعدی و حافظ و فردوسی گرفته تا ابوعلی سینا و زکریای رازی.
اینها همان مردمانی هستند که علم و ادبیات را با نام اصیل ایرانی به جهانیان شناساندند و اکنون هم که سالهای سال است از نبودشان میگذرد، همچنان نامشان بر نام پرآوازه ایران، گره خورده است.
یکی از جذاب ترین فیلمهایی که در این بخش از پاویون ایران نمایش داده میشود و میتواند حداقل چند دقیقهای حال و هوای اصیل ایرانی را بر بازدیدکنندگان غالب کند، دف نوازی زنانی است که شاید نقشی متفاوت را برای زنان ایرانی در ذهن خود رقم زده بودند.
حال دیگر، تصوری که ایران را کشوری خشونت طلب نسبت به زنان و بدون توجه به مسائل آنان در ذهن برخیها تداعی کرده بود، در هم می شکند.
آنگونه که راهنمایان پاویون ایران میگویند، اغلب اروپاییها با دیدن این فیلم، انگشت تعجب بر دهان میکنند و برایشان جذاب است که چطور یک موسیقی اصیل، از سوی زنان یک مرز و بوم نواخته میشود.
آنها می گویند که برخی از اروپایی ها، تصور این را دارند که زنان ایرانی حق ظاهر شدن در مجامع عمومی را ندارند و وقتی با دف نوازی زنان مواجه میشوند، به سرعت سوالاتی را به زبان می آورند که شاید گفتنشان خالی از لطف نباشد، از چگونگی اجازه ورود زنان ایرانی به عرصههای مختلف کسب و کار و فرهنگ و حتی موسیقی گرفته تا ظاهر شدن در مجامع عمومی.
دوراهی سخت پاویون ایران پیش روی بازدیدکنندگان
اینجاست که دیگر بعد از سفری چند دقیقه ای در پاویون ایران، هر بازدیدکنندهای، بر سر یک دو راهی قرار میگیرد یا باید راه اتاقکی را در پیش گیرد تا دقایقی را هم با قناتهای ایرانی بگذراند و از صبوری و جهد مردمان کویر ببیند و یا راه رستوران کوچک اما باصفایی را در پیش گیرد که باز هم المان حوض آبی رنگ و کاشی کاری شده گردی را در خود جای داده است؛ حال دیگر بوی غذاهای ایرانی سرمستش میکند.
برخیها هم البته با طمانینه، اول راه قناتها را در پیش میگیرند و بعد که سیراب شدند، دلی هم از عزا درمی آورند.
اینجا دیگر، نه خبری از ادویههای کاری و غذاهای تند مکزیکی و آمریکایی هست و نه خبری از پنیرهای کشدار ایتالیایی که غذای روزانه بیشتر بازدیدکنندگان ایتالیایی الاصل اکسپو را تشکیل میدهد. حال فقط، یک غذای اصیل ایرانی سرو میشود.
اینجا هر چه هست، غذای سنتی و اصیل ایرانی است. از کشک بادمجان و کوفته تبریزی گرفته تا قرمه سبزی با اصالت مادربزرگها.
برخی ها هم البته کباب و شیرینپلو را میپسندند و شاید هم دلشان بخواهد ناخنکی به خورش قیمه بادمجان ایرانی بزنند. همه چیز مهیا است تا یک غذای ایرانی بر سر سفره ایتالیاییها و دیگر ملل دنیا قرار گیرد.
حال دیگر، کنجکاوی در سفارشات غذاهای ایرانی از سوی غیرایرانیها، هم جذاب است و هم چشم نواز. بیشترشان را که نگاه میکنی، از کوفته تبریزی و دلمه بادمجان ایرانی خوششان میآید؛ گویا گوش به گوش شنیدهاند که پاویون ایران، غذاهایی بس خوشمزه دارد که طعمش را شاید در کمتر آشپزخانهای در دنیا بتوان یافت.
منو را که نگاه میکنی، همه پشت سر هم چیده شدهاند و البته اگر به پول ایرانی باشد، یک غذای نسبتا ساده در این پاویون، حداقل ۷۰-۸۰ هزار تومان آب میخورد؛ اما بیست یورو برای خوردن یک غذای اصیل ایرانی، شاید برای یک بار هم که شده، چندان گران هم نیست.
اما این آخرین ایستگاه قطار بازدید از پاویون ایران نیست. شاید بد هم نباشد که بعد از خوردن یک غذای نسبتا پر و پیمان، باید مجالی هم برای نوشیدن چای یا شربتهای اصیل ایرانی داشت.
شربتهایی که برگرفته از عرقیجات سرزمین حافظ و سعدی است حتی فرنی و شله زرد ایرانی هم میتواند دسر خوبی بعد از غذا باشد. همه چیز مهیا است تا بتوان یک ضیافت تمام عیار ایرانی را تجربه کرد.
باران همچنان میبارد و بازدیدکنندگان از غرفه ایران، گویا تمامی ندارند. تعدادی هم در این سرما، در صفی ایستادهاند که راه به صندوقی برای سفارش غذا میبرد و البته باید چند دقیقهای را هم این پا و آن پا کنند تا میزی خالی شود و بتوانند غذای خود را بر سر میزهایی که با چینیهای اصیل ایرانی تزئین شدهاند؛ میل کنند.
همین هم فرصتی را فراهم میآورد تا سری هم به غرفههای کوچکی که برای فروش پسته و فرش اصیل ایرانی تدارک دیده شده است، بزنند.
البته شاید جذاب ترین بخش از پاویون ایران را بتوان، نوشیدن یک لیوان چای اصیل ایرانی با طعم زعفران، هل یا دارچین دانست.
باقلوای تبریزی و بامیه هم دورچینی است که شاید لذت نوشیدن یک لیوای چای داغ آن هم در سرمای پاییزی میلان را دو چندان میکند.
اینجا البته برای خوردن یک قطعه بامیه، باید دو یورو بپردازی. اما طعمش آنقدر شیرین است که شاید تلخی پرداخت هشت هزار تومان برای خوردن یک بامیه ایرانی، آن هم در شهری نسبتا گران در اروپا را از یاد ببرد.
ننه سرما، عمو فیروز و حسن کچل؛ افسانهای ایرانی در ذهن ایتالیاییها
اما این تمام ماجرا نیست. عروسکهای ایرانی ننه سرما، عمو فیروز و حسن کچل، برای دومین بار در طول شش ماه گذشته، باز هم روانه میلان شدهاند.
دلیلش هم استقبال مردم و جذب مخاطبان بسیار برای عروسک گردانی این سه فاتح اکسپو است. برخی می گویند که در یکی از موزههای ایتالیا، نمونه ای از این عروسکها نگهداری می شود و متن های یک صفحه ای در وصف آنها هم برای بازدیدکنندگان نوشته شده است.
حال این عروسکها بار دیگر مهمان اکسپو شده اند و در فضای بیرون از پاویون ایران و در خیابان اصلی اکسپو که پاویونها به فاصله چند متری از هم، کنار یکدیگر قرار گرفته اند، به اجرای نمایش می پردازند و رقص های اصیل ایرانی را تا پیش از آغاز ماه محرم اجرا میکردند.
بسیاری از بازدیدکنندگان، ترجیح میدادند با اطلاع از زمان اجرای نمایش این عروسکها، مقابل پاویون ایران منتظر بمانند و حتی دقایقی بعد از اتمام نمایش هم، برای گرفتن عکس یادگاری، تجمع کنند.
حتی این عروسک ها، تمجید برخی رسانه های ایتالیایی را هم در پی داشتند. آنها نوشتند که عروسکهای ایرانی با ارتفاع ۶ متری همه را متحیر کردهند، این در حالی است که این عروسکها توسط یک نفر نمایش داده میشود و روزانه هزاران نفر از بازدیدکنندگان اکسپو درخواست میکنند که با این عروسکها عکس بیاندازند. این عروسکها روزانه بین ۵ تا ۷ اجرا دارند.
در حالی که یک نمایش محیطی در مساحت مشخصی قابل اجرا است؛ ولی ارتفاع عروسکهای ایرانی موجب شده از فاصله بسیار دور هم، مخاطبان امکان دیدن این نمایش را داشته باشند.
این عروسکها از مواد بازیافتی مانند بطری نوشابه و آب ساخته شده و در مجموع ۱۵۰ کیلو وزن داشتند که به همراه موسیقی در فضای باز اکسپو، حرکت کرده و آئینهای سنتی ایران را به نمایش میگذاشتند.
دبی میزبان اکسپوی ۲۰۲۰
این شاید تنها بخشی از آن چیزی است که شش ماه است که در اکسپو اتفاق میافتد. کمتر از یک هفته دیگر هم بساط شش ماهه اکسپوی میلان هم برچیده می شود و این دبی است که ۵ سال دیگر، میزبان اکسپویی دیگر است.
به همین دلیل، به زودی فراخوانی عمومی برای اعلام آمادگی کشورهای دنیا در این اکسپو هم از سوی اتحادیه جهانی نمایشگاهها، منتشر می شود و باز هم منتظریم ایران، در روزهای ابتدایی، یک بار دیگر برای حضور خود در این رویداد مهم بین المللی نمایشگاهی دنیا، پاسخ مثبت دهد.
برای انتخاب کشور نهایی برگزار کننده اکسپوی ۲۰۲۰، پنج شهر برای برگزاری کاندید شدند که در نهایت، چهار شهر دبی از امارات متحده عربی، ازمیر از ترکیه، اکاترینبرگ از روسیه و سائوپائولو از برزیل وارد رقابت نهایی شدند.
با رای گیری صورت گرفته، دوبی توانست حق داشتن و برگزاری نمایشگاه ۲۰۲۰ را به دست آورد. این نخستین باری است که یک کشور از خاورمیانه، امتیاز میزبانی اکسپو را کسب میکند.
دوبی پیش بینی کرده است که موفقیت در اخذ میزبانی اکسپوی ۲۰۲۰ می تواند در فاصله سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ که زمان فراهم ساختن زیرساختهای لازم و ساخت غرفه کشورهای حاضر در این رویداد است، ۲۳ میلیارد دلار درآمد داشته باشد که این رقم، معادل یک چهارم تولید ناخالص داخلی این کشور است. اگرچه باید سودآوری و اشتغالزایی حاصل از اجرای شش ماهه این نمایشگاه را هم از یاد نبرد.
نمایندگان ۱۶۸ کشور در دفتر جهانی نمایشگاهها در پاریس سه دور برای انتخاب میزبان سال ۲۰۲۰ اکسپو رایگیری کردند.
این در شرایطی است که امیرنشین دبی، به جلوههای شهری و سازههایی همچون برج خلیفه شناخته میشود که بلندترین برج جهان است؛ حال آنکه با اعلام پیروزی دبی در این انتخاب، آسمان اطراف این برج ۸۲۸ متری، صحنه آتشبازی و نور افشانی شد.
محمد بن راشد آل مکتوم، حاکم دبی و نخستوزیر امارات متحده عربی، پس از اعلام میزبانی، در اطلاعیهای وعده داد که جهان را در سال ۲۰۲۰ متحیر کند.
او گفته است: اکسپو ۲۰۲۰ در دبی، به نقش قدیمی خاورمیانه به عنوان آمیزه فرهنگها و خلاقیت، زندگی تازهای میدهد.
به امید روزی که ایران هم یکی از کاندیداهای برگزاری این اکسپو باشد.